«امروز صحبت کردن از امید و از آینده، خاصه در میان دانشجویان، دشوار است. دشوارتر از آنچه تصور میکنید.» این را به سخنگوی دولت گفتم. وقتی سه ماه پیش برای مراسم بزرگداشت روز دانشجو آمده بود شریف.
آن روزها هنوز دیماهِ پر از حادثه و ویروس منحوس پایشان را به زندگیمان باز نکردهبودند اما بدون آنها هم «امید» دستنیافتنی به نظر میرسید، چه برسد به امروز که بیرون کشیدنِ نهالِ نحیفِ «امیدواری» از میانِ لاشه خودروی منهدمشده حاجقاسم در فرودگاه بغداد، از زیرِ تابوتِ جوانهای جانباخته در سانحه هوایی، از دلِ انبوه ماسک و دستکشهایی که ناگهان وارد دنیایمان شدند و از کنارِ یادداشتها و ترانههایی که ناامیدی را تئوریزه میکنند، سختتر هم شده. سختتر از سه ماه پیش و حتی شاید سختتر از یکماه قبل.
«امید» این روزها گوهر نایاب است. درست در همین روزها که همیشه برای ما پیامآورِ حالِ خوب بوده. در همین اسفندی که همیشه عادت داشتیم پشتِ سرِ سالِ کهنه دودش کنیم و دل بدهیم به شکوفههای دلبر و رقصِ نرمهبادهای بهاری.
حالمان خوب نیست اما قصه این حالِ ناخوش را طور دیگری هم میشود خواند. از «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يفْتَنُونَ» گرفته تا «هرکه در این بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند»، مذهب و تاریخ و ادبیاتِ ما گواهی میدهد که امتحان، بخشی از قاعده خلقت است. تلخیهای دیروز و امروز و احتمالا فردای ما، میتواند بخشی از یک ابتلای دستجمعی باشد، بخشی از یک آزمون بزرگ که برای یک ملت بزرگ طراحی شده. هیچکس نمیتواند در تلخیِ بحرانهایی که امسال از سرمان گذشت تردید کند اما چهکسی میتواند سنت الهی را نادیده بگیرد و با یقین بگوید این، بخشی از یک امتحان نیست؟
«امید» فرزند خلف ایمان است. آنچه میتواند نگاه ما را از دلِ اینهمه رنج عبور دهد و به شورِ امید برساند، گرمای «ایمان» است. نمیخواهم ماجرا را کلیشهای کنم اما اگر این روزها تلخ فکر میکنیم و بالاتر از سیاهی رنگی نمیبینیم، شاید وقت آن است که نگاهی به قلبهایمان بیندازیم و ضربانِ ایمان را بسنجیم. اگر «باور» همچنان پرشور و پرحرارت در دلهایمان بتپد، حتما لابهلای تصاویرِ سیلِ اولِ سال، انبوه کمکهای مردمی و حضورِ چشمگیر گروههای جهادی برای کمک به سیلزدگان را میبینیم؛ حتما از دل تصاویر دردناکِ شهادتِ حاجقاسم، شکوهِ تشییعِ تاریخیاش روی دست مردم را نظاره میکنیم و حتما در کنار تلخیِ شهرِ خلوت و کسبهای از رونق افتاده و بیمارانِ ناخوشاحوالِ کرونا، نیمنگاهی به تلاش مجاهدانه پزشکها و پرستاران میاندازیم و کمکهای داوطلبانه به کادر درمانیِ بیمارستانها را از قلم نمیاندازیم.
این روزها، صحبت کردن از «امید» دشوار است اما کوره ابتلای ۹۸، میتواند از ما آدمهای معمولی و خسته، آدمهای صبورتر و مومنتر و امیدوارتری بسازد. شاید همانطور که کوره هشتسال دفاع مقدس، از آدمهای معمولی، ستارههایی در قامت حسن باقری و عبدالحسین برونسی ساخت.