روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

فرسنگ‌ها فرهنگ

هفته بعد جشنواره‌ای در دانشگاه برگزار می‌شود با عنوان فرهنگ و هنر اقوام ایرانی. بقیه جهان را نمی‌دانیم ولی از قدیم خودمان برای خودمان می‌گوییم هنر نزد ما ایرانیان است و بس. از آنجا که هنر و فرهنگ ذاتا جنس‌شان به هم نزدیک است، می‌توانیم دوباره خودمان برای خودمان بگوییم فرهنگ هم فقط از آن ما ساکنان سرزمین آریایی‌ست و بس. البته بعضی وقت‌ها باید خطاب به خودمان قضیه مُشک و عطر و عطار را یادآوری کنیم و با مرور برخی رفتارهایمان، سوزنی به بادکنک منبسط‌شده افتخار به گذشته‌مان بزنیم و بدانیم که تک‌تک رفتارهای روزمره ماست که فرهنگ ما را شکل می‌دهد، نه گذشته‌ای که نقشی در وجودش نداشته‌ایم و فقط می‌خواهیم از کاشته‌هایش برداشت کنیم.

همانطور که در سرمقاله شنبه خدمت‌تان عرض کردیم، امروز روز «فرهنگ عمومی» است. به این معنی که احتمالا کلی نهاد مختلف در دانشگاه و در سطح کشور، یک عالَم همایش و مراسم برگزار می‌کنند در راستای! پرداختن به این مسأله مهم. از آنجا که شاید دانشگاه خودمان هم بخواهد یکی برگزار کند، گفتیم بیاییم نمونه‌های درون‌دانشگاه‌مان را بررسی کنیم. این شد که از دوستان خواستیم برایمان مواردی هر چند اندک را که به نظرشان می‌رسد بفرستند، اما دیدیم بعضی‌ها انگار خیلی شاکی هستند و لحن صحبت‌ها کمی تند است، یک مقداری تلطیفش کردیم تا به احساسات کسی لطمه‌ای نخورد:


استادان بزرگوار! سروران همه ما!

● زمانی که دانشجویان وارد دانشگاه می‌شوند، به ‌طور اتوماتیک بین او و شما رابطه‌ای تعریف می‌شود به نام «استاد راهنما- دانشجو» که اصلی‌ترین ویژگی آن، تعامل است. یعنی باید برایش وقت بگذارید، راهنمایی‌اش کنید، سوالاتش را جواب دهید و ... حالا می‌دانیم سرتان شلوغ است و بیزینس وقت برای کسی نمی‌گذارد ولی گوشه چشمی هم به ما داشته باشید. هم ثواب دارد، هم راستش وظیفه‌تان است. حداقلش دیگر همان اندک زمان‌هایی که پشت در اتاق‌تان اعلام کرده‌اید، برای رسیدگی به کار ما آسمان‌جل‌ها حضور داشته باشید.

● اینکه ما دانشجویان با قیافه‌هایی به زیبایی زوج پیت-جولی (سابق) به دنیا نیامده‌ایم، جبر زمانه است و بس. حالا این درست است که شما بیایید سر جلسه امتحان و از روی قیافه‌ها و اینکه چقدر در خاطرتان مانده‌اند، آدمها را با Aو B و... رتبه‌بندی کنید و بر همان اساس نمره بدهید؟ تکلیف Qها چه می‌شود؟ با Yها چه می‌کنید؟ اصلا با رویش ناگزیر Zها چه خواهید کرد؟

● باور کنید ما هم می‌دانیم اوضاع اقتصادی بد است و شرایط بدتر، کلا خیلی چیزها را خودمان می‌دانیم. اگر ندانیم هم راننده تاکسی‌های محترم هر روز بهمان یادآوری می‌کنند. شما دیگر این کار را نکنید. بگذارید اندک‌امیدی داشته باشیم. اندی دوفرین هم بعد از ۲۰ سال (۱۵ سال؟) از زندان فرار کرد، شاید ما هم به جایی رسیدیم؛ پس لطفا مورگان فریمن نباشید (اسم کاراکترش «رد» بود، گفتیم شاید یادتان نباشد).

● کمتر ماشین بیاورید دانشگاه. اگر هم می‌آورید، جایی پارکش کنید که رفت‌وآمد بقیه را با مشکل مواجه نکند. اگر هم ترجیح می‌دهید رویه خودتان را ادامه بدهید، حداقل از دانشگاه بخواهید دوره رایگان «پارکور» برگزار کند که دانشجوها بتوانند به کلاس‌شان برسند. ضمنا اگر خط و خشی روی ماشین‌تان دیدید، کار ما نیست. پنچری لاستیک‌تان هم همین‌طور.

● درست است که شما الان استاد هستید ولی خب شما هم زمانی دانشجو بوده‌اید و اگر کمی حافظه‌تان یاری کند، شرایط امروز ما را تجربه کرده‌اید. حالا درست است که هر بلایی استادان محترم شما سرتان آورده‌اند، الان به فکر جبرانش باشید و روی دانشجوی امروز پیاده کنید؟ چند پله‌ای از آن بالا بیایید پایین و رفتارتان با دانشجو اندکی با احترام بیشتر باشد، باور کنید آسمان به زمین نمی‌آید.


دانشجوی گرامی! آینده‌ساز فردا! با شمام، دوست عزیز!

● نمی‌دانم چطوری می‌شود که شما هیچی درس نمی‌خوانید، ولی نمره‌تان ۱۹.۹۸ می‌شود. تقاضا داریم راهش را به ما هم نشان دهید.

● هیچ قضیه‌ای در ریاضیات وجود ندارد که بگوید: «مکانیک>صنایع» و امثالهم. تمام کنید این نمایش مسخره را.

● در عوض یک قضیه‌ای در ریاضیات هست که می‌گوید: «در هر کلاسی که دانشجویان قصد تعطیل‌کردن کلاس در روز بین تعطیلی را دارند و استاد هم می‌گوید اگر کسی نیاید کلاس را تعطیل می‌کند، وجود دارد یک یا چند دانشجو که آن کلاس را شرکت می‌کنند.» کشف علت این بیماری تا امروز هنوز ممکن نشده.

● مادربزرگ‌تان چون زانویش درد می‌کرد و نمی‌توانست در صف بایستد زنبیل می‌گذاشت. شما چرا ۸ صبح کیف خود را در سالن مطالعه مرکزی که کلی آدم در صفش هستند، رها کرده و جایی را اشغال می‌کنی ولی تا ۱۲ برنمی‌گردی؟؟

● «درس نمی‌خوانم، پس هستم. تازه خیلی هم باحال و «کول» می‌باشم.» فقط در تخیل تو صدق می‌کند.

● پوست موز زباله کاغذی محسوب نمی‌شود. در نتیجه سطلش با سطل زباله‌های کاغذی فرق می‌کند. معمولا هم رویش می‌نویسند.

● در یک معبر باریک که نفر پشت سری تو چاره‌ای جز اینکه پشت سرت راه بیاید ندارد، سیگار نکش. می‌دانم آن لحظه خودت را کیانو ریوز (در نقش کنستانتین) می‌بینی، ولی آن شخص عقبی فقط یک دودکش بزرگ می‌بیند که دارد خفه‌اش می‌کند.

● اگر امتحانت را خوب دادی، الکی نگو: «افتضاح، گند زدم و...» قول می‌دهیم کتکت نزنیم. فوقش بعدا آدم اجیر کنیم بکشنت.

● خواهش می‌کنم، التماست می‌کنم، «ه و کسره» را رعایت کن. «کتاب دست او بود» درست است، نه «کتاب دسته او بود». به چشم بقیه رحم کن که باید این ملغمه بی سروته را چند بار بخوانند تا منظورت را بفهمند، تازه اگر از شوک وارده سکته نکرده باشند. هی هم نگو: «ول کن حوصله داری!» این یکی خیلی خطری شده، مثل ویروس دارد همه‌جا را می‌گیرد. امروز و فرداست که فرهنگستان زبان و ادب اعلام کند: «معادله فارسیه کلمه system، «سامانِ» است.»

● محض اطلاع شمایی که در صف سلف می‌روی کنار دوستت می‌ایستی، فقط اینطوری می‌شود با یک حرکت، یک نفر را «زنبیل» و بقیه را [...] فرض کرد.

● برای راه‌اندازی «اولین نشریه... دانشگاه صنعتی شریف» دلایل و پیش‌نیازهایی لازم است، که قطعا «حوصله‌ام سر رفته» جزوشان نیست.

● اگر امتحانت خراب شد، تمرین را نرسیدی بنویسی، ددلاین پروژه را رد کردی و هر مشکل دیگری برایت پیش آمد، مجبور نیستی هر دروغی به ذهنت رسید، به استادت بگویی. راستش را بگو که نجات در صداقت است و بس.


خوابگاهی عزیز دل! ای بدتر از خودم رنج‌کشیده!

● شاید باورت نشود، ولی اینجا دربار پادشاهی تو نیست و بقیه هم خدمتکارانت نیستند. بعد از آن نیمرویی که درست می‌کنی برای خودت، جمع‌کردن پوست تخم‌مرغ‌ها و تمیز کردن گاز هم وظیفه خودت است، نه دیگران.

● درست است که اینجا همه خودی هستند، ولی دیگر نه اینقدر. لطفا با پوششی رفت‌وآمد کن که دیگران مجبور نشوند مثل فیلم «Bird box» با چشم‌بند در خوابگاه تردد کنند.

● شیر آب را باز کن، نه اینکه بزن منفجرش کن. شاید باورت نشود، ولی با فشار آب خیلی کمتر از این، هم کارت راه می‌افتد، هم آب هدر نمی‌رود. تازه از آن عجیب‌تر، می‌شود ظرف‌ها را اسکاچ کشید، بدون اینکه آب چند دقیقه در بک‌گراند بی‌خود و بی‌جهت شرشر برود.

● مهمانان پرسروصدای نیمه‌شب، حبیب شما هستند نه بقیه. فقط خواب است که حبیب همه است.


تشکل دانشجویی محترم! ای دغدغه‌مند! ای موثر در فضای جامعه!

● ذکر منبع نشانه شخصیت شماست.

● وقتی ۹۰درصد دانشگاه چیزی را قبول ندارند، قوی باشید و آن حرف را از جانب خود بگویید، نه به نقل از دانشگاه.

● قوانین برای همه گروه‌ها و تشکل‌ها وضع شده. شما استثنا و بالاتر از قانون نیستید.

● حضور شما در یک تشکل، فقط نشانه فعال‌بودن شماست. دیگر موارد مانند «من بهتر می‌فهمم، من صلاح می‌دانم، من خوب‌تر از بقیه‌ام، فقط طرز فکر من درست است و...» جز در ذهن شما حقیقت ندارند.


کارمندان عزیز دانشگاه! ای اعضای جدانشدنی خانواده محترم شریف!

● دانشجو وقتی به شما مراجعه می‌کند، یعنی کارش گیر افتاده و از روی شکم‌سیری و سر رفتن حوصله پایش را به اتاق شما نرسانده است. درست است که مثل باقی ارباب‌رجوع‌های بیرون دانشگاه بلد نیست داد بزند و همه‌جا را به هم بریزد ولی کارش را راه بیندازید که هم ثواب دارد و هم خدای نکرده و جسارتا وظیفه شماست.

● ساعت کاری دانشگاه از 8 صبح تا 4 عصر است و ساعت ناهار و نماز هم در هر نیمه سال مشخص شده؛ پس در این ساعت‌ها دفتر کار را به حضورتان مزین کرده و مراجعان را از باب‌تان نرانید.


آخر این مطلب را هم اختصاص می‌دهیم به تقدیر و تشکر از کسانی که مثال‌های نقض موارد بالا هستند و وجودشان باعث می‌شود آدم کمی دلش خوش بشود.

· مثل آن دوست درس‌خوانی که دغدغه‌مند است و به جای اینکه تمرین‌هایش را بدهد دیگران کپ بزنند، برایشان کلاس رفع اشکال می‌گذارد.

· مثل استاد نازنینی که هم و غمش وضعیت دانشجویانش است و خودش خیلی پیگیر سراغ‌شان را می‌گیرد.

· مثل خوابگاهی عزیزی که ذاتا وجودش جز مهربانی نیست و با خودش می‌گوید: «بچه‌ها خسته‌ن، گناه دارن» و تمام بهم‌ریختگی‌ها را مرتب می‌کند.

· عضو انجمنی که خودش را مسئول می‌داند و حواسش هست از موقعیت و شرایطش سوءاستفاده نکند.

· کارمند شریفی که با روی باز و اخلاق خوب با دانشجوها صحبت می‌کند و ازشان طلبکار نیست.

· و تی‌ای خوبی که دانشجو را به خاطر ندانستن جواب یک سوال تحقیر نمی‌کند.

همان‌طور که گفتیم، هر سال کلی همایش برای «فرهنگ عمومی» برگزار می‌شود. معلوم نیست بالاخره چه زمانی قرار است بفهمیم «گرامی‌داشتن» کافی نیست و اقدامات عملی لازم است. تا وقتی ما برای هر چیزی فقط در حد گرامی‌داشتن اقدام می‌کنیم، همین آش است و همین کاسه. خلاص.

دانشگاه شریفروزنامه شریففرهنگ عمومیفرهنگ
آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید