27 آذر در تقویم ایران به مناسبت شهادت آیتا... دکتر مفتح به نام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است. همیشه وقتی از وحدت حوزه و دانشگاه حرف به میان میآید، ذهنها به سمت القاب دهان پرکن «آیتا... دکتر»ها میرود، معممهایی که برای تدریس پا به محیط غربی دانشگاه میگذارند و مکلاهایی که گذرشان به محیط شرقی حوزه میخورد. اسلامیسازی علوم و علوم انسانی اسلامی هم از دیگر مفهومهایی هست که با وحدت حوزه و دانشگاه گره خوردهاند و هرجا سخن از یکی باشد، دیگری هم لاجرم سروکلهاش پیدا میشود.
در این پرونده به مسئله حوزه و دانشگاه به شکل دیگری نگاه کردهایم: شریفیهایی که بعد از چندسال تنفس و زندگی در یک دانشگا فنی و صنعتی راهشان کج میشود به سوی علوم حوزوی و نعلین به پا میکنند تا در حجرههایی با معماری دلانگیز سنتی به مباحثه سر فقه و اصول و تاریخ و ادبیات عرب بنشینند. محمدتقی ضرغامافشار، فارغالتحصیل سابق شریف که بعدا سروکارش به حوزه و جامعهشناسی افتاد، پایاننامه کارشناسی ارشدش را به موضوع بررسی مهاجرت علمی نخبگان دانشگاهی به حوزههای علمیه با تأکید بر فارغالتحصیلان دانشگاه شریف اختصاص داده و برای این کار با تعدادی از فارغالتحصیلان شریف که به حوزه رفتهاند، گفتوگو کرده است.
یک دنیا تفاوت
در ایران حوزه و دانشگاه، از نهادهای اصلی آموزش محسوب میشوند که از جهات مختلف نسبت به یکدیگر متمایز هستند:
· موضوع علم: پرداختن به جهان محسوس و طبیعی در یکی و پرداختن به فضای نجات و رستگاری در دیگری
· روش و نظام معرفتشناختی: در یکی بهره بردن از تجربه، مشاهده، اندازه گیری و استقرا و ... و در دیگری بهرهمندی از نصوص دینی و ...
· هدف و غایت علم: در یکی اهدافی مانند توصیف، تبیین، کنترل و ... و در دیگری نجات و رستگاری شخص
· شکل و جهت تاریخی علم: در یکی روبهجلو، پیشرونده و در دیگری بازگشت به اصل و حقیقت دینی
· نوع زبان علم: در یکی بیشتر اصطلاحی، مصنوعی و بینالمللیشده و در دیگری بیشتر با زبان طبیعی عامه
· منشأ جامعهشناختی نهاد علم از لحاظ تشکل و گروهبندی
· کارکردهای اجتماعی علم: در یکی کارکردهایی مانند سلطه و رفاه مادی و در دیگری کارکردهایی مانند ایجاد وحدت، اخلاقی کردن فرد و جامعه و ...
· نوع سازمان و پایگاهی که علم در آنها کسب و حفظ میشود: در یکی پژوهشکده، کارگاه و آزمایشگاه و در دیگری مدارس علمیه، مسجد و ...
· ممثّل انسانی و تیپ نمونه انسانی خروجی: در یکی دانشمند و متخصصین فنی و ... و در دیگری روحانی و طلبه دینی و ...
جور طاووسخواهی
دانشجوهایی که از شریف به عنوان یک دانشگاه فنی و مهندسی ممتاز راهی حوزه میشوند، پی خیلی چیزها را به تنشان مالیدهاند:
· افول به لحاظ موقعیت و منزلت اجتماعی: نام شریف و حضور در این دانشگاه به قدری پرطمطراق است که هر فردی به محض اطلاع از آن، دانشجوی مورد نظر را مورد تکریم و تحسین قرار میدهد. در نقطه مقابل مهاجرت از این دانشگاه و انتقال به حوزه علمیه، با موج سنگینی از حیرت و تعریض از سوی افراد مختلف مواجه میشود. دامنه این اعتراضات که شامل خانواده دانشجو، دوستان، آشنایان و افراد غریبه میشود، به قدری پررنگ و محسوس است که فرد به روشنی افت در منزلت اجتماعیاش را درک مینماید.
· افول به لحاظ موقعیتاقتصادی و سطح رفاه مادی: مزایای مختلف تحصیل در شریف و آینده تقریبا تضمین شده شغلی و اقتصادی برای فارغ التحصیلان آن، به صورتی است که هر ساله خانوادههای زیادی با سرمایهگذاریهای فراوان و برنامهریزیهای متنوع، سعی دارند تا فرزندانشان را برای تحصیل به این دانشگاه روانه کنند. در نقطه مقابل زندگی به عنوان یک طلبه دینی به خصوص در سالهای آغاز با دشواریهای معیشتی فراوانی همراه است که تفاوتی بسیار زیاد با نوع اول دارد.
· تفاوت محسوس در کارکردهای اجتماعی: با گسترش اهمیت علوم مهندسی در ایران و رشد و توسعه شرکتهای دانشبنیان و پارکهای علم و فناوری بسیاری از فارغالتحصیلان شریف، جذب این مراکز و بهرهمند از موقعیتهای ممتاز کارکردی، اجتماعی و اقتصادی میشوند. در مقابل با وجود اینکه نهاد دین پس از انقلاب، ارتباطی وثیق با نهاد قدرت پیدا کرد، اما به نظر میرسد به لحاظ کارکردهای اجتماعی، با توجه به رقبایی که نهاد دین در حوزههای مختلف پیدا نموده، دچار نوعی افت شده و به نوعی مرجعیت سابق خود را تا میزانی از دست داده است.
اما جالب آنجاست که با وجود افت شدید آمار ورودیهای حوزه علمیه در سالهای اخیر، آمار ورودیهای حوزه از شریف تغییر معناداری نکرده است.
محیط کار خودش را میکند
ما در دانشگاه صنعتی شریف و به خصوص از سال 89 به بعد شاهد شکلگیری و سیطره تدریجی گفتمانهایی هستیم که در شبکهای فراگیر و منضبط و در قالبهای سهگانه «تشکلهای گفتمانساز»، «شخصیتهای گفتمانساز» و «رویدادهای گفتمانساز» در انگیزهبخشی به دانشجویان موثر بودهاند و به بیان دیگر فضای ذهنی و روانی آنان را کاملا متأثر کرده و به انتخابها و تصمیمهایشان جهت میدهند؛ جهتگیریهایی که برای شماری از افراد منجر به علاقهمندی به علومدینی میگردید و انگیزههایی قدرتمند برای آنان مبنی بر مهاجرت به حوزههای علمیه پدید میآورد. درواقع اکثر این افراد تا پیش از ورود به دانشگاه، ورود به حوزه علمیه را جزء گزینههایشان هم نمیدانستند و اذعان دارند که در دانشگاه و به دلیل تأثر از گفتمانهایی که با آنها مواجه شده بودند، علاقهمند به حوزه شدهاند یا اگر هم قبل از دانشگاه حوزهرفتن برایشان مهم بوده، در فضای دانشگاه است که انگیزهشان بیشتر و جهتیابیشان نیز دقیقتر شده است.
· تشکلهای گفتمانساز
در دانشگاه شریف، شبکه تشکیلاتی بسیار منظمی از سوی گروههای مذهبی شکل گرفته و در طول زمان و به تدریج پختهتر، فراگیرتر و سازماندهیشدهتر شده و سبب گشته صورتبندیهای خاص ذهنی و زبانی را برای افراد ایجاد کند و به طرق مختلف به انتخابها و تصمیمهایشان جهت دهند؛ به طوری که بسیاری از ورودیهای شریف از بدو شروع به تحصیل در این دانشگاه تا زمان فارغالتحصیلی و حتی پس از آن درگیر این شبکه تشکیلاتی بوده و متأثر از آن میشوند و به دلیل تأثیراتی که از فضای گفتمانی موجود در این تشکلها میگیرند، بعضا تغییرات معناداری را در جهتگیریهای ذهنی و عملیشان تجربه میکنند. افراددیگری نیز اشاره میکنند که از خلال دوستیها و رفاقتهایی که در بستر این نوع تشکلات شکل گرفت، انگیزههایی برای رفتن به حوزه شکل گرفت. طرح ورودیها، حوزه دانشجویی، حلقههای رشد و بسیج دانشجویی و هیئت الزهراء(س) از جمله حلقههای این شبکه به شمار میروند.
اولین حلقه این شبکه تشکیلاتی شامل طرحیست به نام «طرح ورودیها»که از سوی گروههای مذهبی دانشگاه طراحی، مدیریت و اجرا میگردد و در قالب چندین برنامه و اردو برای یک سال اول ورودیها، طرحی منسجم ریخته و زمینه آشنایی دانشجویان مذهبی و نیمهمذهبی را فراهم میگرداند.
یکی از مهمترین مکانهایی که از سال 89 در دانشگاه شریف شکل گرفت، «حوزه دانشجویی شهید شریف» است. در این فضا برخلاف نام آن خبری از درسهای رسمی و رایج حوزههای علمیه نیست، بلکه عمدتا مباحث اخلاقی، تربیتی، قرآنی و روایی، کلامی و بحثهای مربوط به تاریخ اسلام و تشیع مطرح شده و اساسا برای دانشجویانی طراحی شده که میخواهند ضمن تحصیل دانشگاهی، با برخی از مهمترین و کاربردیترین آموزههای مذهب تشیع آشنا گردند. همچنین بسیاری از گفتمانهایی که تحت عنوان «گفتمان علم دینی» یا «گفتمان علوم انسانی اسلامی» یا «گفتمان جنبش نرمافزاری» در کلاسهای حوزه دانشجویی مطرح میشود، زمینههای جذب و علاقه دانشجویان مذهبی را فراهم میآورد. علاوه بر فضای نظری، آموزشی و تربیتی حوزه دانشجویی، آن فضا همچنین بستر آشنایی با بسیاری از افرادی میشود که افراد از آنها به عنوان نمونه و الگو یاد میکنند و چه به لحاظ اثرگذاری و چه از جهت ابعاد علمی و سایر وجوه شخصیتی، کم یا زیاد مجذوب آنان میشوند.
یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین حلقههایی که به واسطه فعالیتهای تشکلی بیشترین تأثیر را روی افراد در این شبکه میگذارد، طرحیست به نام «حلقه رشد». نکته مهم پیوستگی و ارتباطی است که میان طرحهای مختلف برقرار میشود بهطوریکه شبکهای هماهنگ و منسجم را ایجاد میکند که هریک، ناظر بر دیگری و مکمل آن است. به عبارت دیگر طرح ورودیها که زمینه جذب و آشنایی افراد با یکدیگر را فراهم میسازد، در طرحهایی مانند «حلقه رشد» امتداد یافته و همچنین بسیاری از گفتمانهایی که در حوزههای دانشجویی مطرح میشوند، در این حلقهها بسط یافته و به صورت ملموس و عینی مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرند.
یکی از مهمترین ویژگیهای حلقههای رشد که هم اسباب جاذبه آن را میان دانشجویان و هم زمینه جذب آنها به حوزههای علمیه را فراهم میکند، وجود مربیان طلبهای است که خود زمانی دانشجوی شریف بودهاند و اکنون به عنوان یک مربی و راهنما در برابر دانشجو قرار میگیرند.
نکته حائز اهمیت دیگر ارتباط طلبههای دانشجوی شریف با تشکل «بسیج دانشجویی» است. در واقع بسیج با تمام گروههای مذهبی دانشگاه رابطهای عمیق دارد، چه با حوزه دانشجویی، چه با حلقههای رشد و چه با سایر گروهها و تشکلها.
· شخصیتهای گفتمانساز
یکی از ویژگیهای مشترک مهاجران از شریف به حوزه تأثیرپذیری آنها از شخصیتهایی است که به طرق مختلف بر روی آنها اثر گذاردهاند و زمینه و بستر مناسب جهت حضورشان در حوزههای علمیه را مهیا نمودهاند. برخی از این شخصیتها به واسطه گفتمانهای بدیعی که ایجاد میکردند، برای نمونهها الگو میشدند و برخی نیز به دلیل گستره و میزان بالای اثرگذاریای که در صحنه اجتماع داشتند نظر دانشجویان را به خود جلب میکردند. اهمیت وجود این «قهرمانهای در دسترس» یا همان الگوهای عملیای که کاملا در دسترس دانشجویان بودند، از انگیزههای اصلی ورود به حوزه است. در این میان با افراد زیادی مواجه میشویم که خود را متأثر از گفتمانهایی میدانستند که افرادی خاص، در داخل یا خارج از دانشگاه آنها را مطرح نمودهاند و در جهتگیری علمی و عملی زندگی آنان تأثیرگذار بوده است. یکی از این موارد همین گفتمانهایی مانند «علوم انسانی اسلامی»، «تمدن اسلامی»، «جنبش نرمافزاری»، «علمدینی» و ... است که از سوی افراد برجستهای مانند رهبر انقلاب و روحانیونی مثل حجت الاسلام فلاح در داخل دانشگاه طرح شده است. همچنین هستند افرادی که خود را متأثر از شخصیتهایی میدانند که در بیرون از دانشگاه حضور داشتند و به دلایل مختلف نقش یک الگوی آرمانی را برایشان داشتهاند.
برخی از افراد نیز کسانی هستند که متأثر از افرادی خاص بودند؛ روحانیونی که دارای گفتمانی خاص و منحصربهفرد نیستند اما به واسطه وسعت بالای اثربخشیای که عملا و در زمینههای مختلف در میدان داشتهاند، زمینه شیفتگی و جذب دانشجویان را فراهم کردهاند. در واقع این افراد در یک رویکرد عملگرایانه و پراگماتیک، فارغ از سطح بینشی و نظری فرد، متأثر از میزان تأثیرگذاری برخی افراد در عمل بودهاند و همین امر زمینه جذب آنان به حوزه را نیز فراهم نموده است.
· رویدادهای گفتمانساز
علاوه بر تشکلهای گفتمانساز و افرادی که به لحاظ ویژگیهای خاص شخصیتی، برسازنده گفتمانهایی خاص برای دانشجویان هستند، بخشی از رویدادها و تکانههای کلان اجتماعی نیز بودهاند که بسترساز شکلگیری گفتمانهایی خاص بودهاند، گفتمانهایی که بعضا فضای ذهنی و روانی دانشجویان را کاملا متأثر کرده و به انتخابها و تصمیمهایشان جهت دادند؛ جهتگیریهایی که برای شماری از افراد منجر به علاقهمندی به علومدینی گردید و انگیزههایی قدرتمند برای آنان مبنی بر مهاجرت به حوزههای علمیه پدید آورد. یکی از این رویدادها، وقایع سال 88 بود که در بستر آن گفتمانهایی مانند علومانسانیاسلامی، جنبش نرمافزاری و ... ایجاد گردید که به طرق مختلف انگیزههایی را برای ورود به حوزه در برخی دانشجویان به وجود آورد. تأثیر دیگری که این نوع از رویدادها بر دانشجویان گذارد، به دلیل نقش فعال و موثری است که برخی روحانیون در آن ایفا نمودند و به این ترتیب، میزان تأثیرگذاری آنان، در جلب توجه برخی دانشجویان به حوزوی بودن، تاثیری غیرمستقیم گذارد.
به دنبال گمشده
الف) انگیزههای علمی
برخی افراد وقتی درباره علل و انگیزههای مهاجرت خود از دانشگاه به حوزههای علمیه سخن میگویند، جنس انگیزههایشان عمدتا علمی و نظریست. در حقیقت این دسته از افراد کسانی هستند که خدمت اصلی به گفتمان دینی در حال حاضر را در تقویت نرمافزارها و بنیههای علمی و نظری تشخیص میدهند و یا اینکه اساسا علاقهشان به بحثهای علمیست و به این ترتیب هدفشان از مهاجرت به حوزهها نیز پیگیری علاقهشان به بحثهای علمی و نظری.
در همین دسته، افراد دو دسته میشوند. یک دسته کسانی هستند که انگیزههای علمی خود را ناظر به مسائل حکمرانی تعریف میکنند. این دسته از افراد عمدتا متأثر از گفتمان «تمدن اسلامی» و «اسلامیسازی علوم» هستند و لذا تقویت بنیه علمی خود را در جهت اهداف حکمرانی قرار دادهاند. دسته دیگر اما کسانی هستند که جهتگیری صریحی با مقوله حکمرانی ندارند و فعالیتهای علمیشان را ضرورتا در تناسب با حکومت قرار ندادهاند.
ب) انگیزههای عملی
برای شماری از افراد سویههای عملیاتی در مسیر طلبگی پررنگ است، به این معنا که یا اساسا علایقشان به انجام کارهای تشکیلاتی و عملیاتی است و یا اینکه ضعف اصلی را در کمبود نیروهای موثر و قسمتهای عملیاتی میبینند، بیآنکه منکر اهمیت کارهای علمی شوند. این دست از افراد علاوه بر اهمیتی که برای کارهای عملیاتی قائل بودند، به این نکته نیز باور داشتند که نفس تلبس به لباس طلبگی در اثرگذاری و پیشبرد آن امور عملیاتی و اجرایی نقشی انکارناپذیر دارد.
اهمیت انجام کارهای عملیاتی و اجرایی و داشتن اثرگذاریهای ملموس، برای شماری از افراد تا آن اندازه است که با اشاره به دروس و ابعاد نظری حوزه، از بیعملی و ناظر نبودن دروس حوزه بر امور مبتلابه و مسائل اصلی جامعه گلایه کرده و اعلام میداشتند اگر به این باور برسند که دروس حوزوی به درد دغدغههای عینی و عملیاتی آنان نمیخورد، حوزه را ترک میکنند.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان انگیزههای عملی افراد را به سه دسته تقسیم نمود:
· تربیت نیرویهای انسانی
· راهبری فرهنگی
· تبلیغهای میدانی
ما کجا و نظام کجا؟
یکی از نکات مهم نسبتی است که میان طلبگی دانشجویان با اهداف حکمرانی وجود دارد. تقریبا تمامی مهاجران از حوزه به دانشگاه اذعان میکنند نسبتی را که این روزها، ابعاد مختلف شخصیتیشان از جمله طلبگیشان با انقلاب اسلامی و اهداف حکمرانی دارد در دانشگاه و از خلال شبکه منظم تشکیلاتی به دست آوردهاند.
قریب به اتفاق افراد اهداف و غایات طلبگیشان را ناظر به حاکمیت دینی و در راستای تقویت آن و حل کاستیها و نقائص آن تعریف نمودهاند. برخی به صراحت اعلام میکنند که اساسا منکر اصالت طلبگیشان میشوند و آن را تنها وقتی معنادار میدانند که در خدمت انقلاب اسلامی و آرمانهاس آن قرار گیرد. برخی دیگر شکلگیری اولین جرقههای ورود به حوزه را ناشی از این معنا میدانستند که برایشان ثابت شد پیشبرد کامل آرمانهای انقلاباسلامی و حل بنیادین معضلات کشور تنها به واسطه حضور نیروهای خوشفکر و موثر در قامت روحانیت امکانپذیر است. همچنین اکثر آنها معتقدند خدمت به آرمانهای انقلاب اسلامی در دانشگاه نیز ممکن است اما در حوزه این امکان برایشان مهیاتر است و به همین دلیل به حوزه آمدهاند.
خدمت به اهداف حکمرانی و آرمانهای انقلاباسلامی برای این افراد در دو مسیرعلمی و عملی معنا مییابد:
· تقویت بنیه تئوریک نظام
بسیاری از افراد متأثر از فضای گفتمانهایی که از سال 89 و همزمان با شکلگیری حوزه دانشجویی در دانشگاه شریف تکوین یافت، به شدت علاقهمند به موضوعاتی چون «اسلامیسازی علوم»، «تمدنسازی و لازمههای تئوریک آن»، «جنبش نرمافزاری» و... شدند. در نظر این افراد، نظام از معضلات تئوریک و نرمافزاری عدیدهای رنج میبرد که لازم است افرادی خوشفکر و متعهد با ورود به حوزه علمیه، درصدد رفع این نقائص وکاستیها برآیند.
· ارتقای کارامدی عملی نظام
شماری از افراد نیز خدمت به انقلاب اسلامی و اهداف حکمرانی را در انجام فعالیتهای عملیاتی و حضور میدانی موثر میدانند. این افراد که خودشان عمدتا تجربههای موثر تشکیلاتی در زمان دانشجوییشان داشتهاند و لذا سویههای عملیاتی در مسیر طلبگیشان نیز پررنگ است، ضعف اصلی در مسائل کشور و آنچه را آرمانهای انقلاب اسلامی تفسیر میکنند در کمبود نیروهای میدانی موثر و قسمتهای عملیاتی میبینند.
با هم بریم حوزه
نکته حائز اهمیت دیگر این است که خیلی از کسانی که عزم رفتن به حوزهها را نمودند، تصمیمشان را در خلال گروههای دوستی چندنفره اتخاذ کردند؛ به این معنا که چند نفر از دوستان صمیمی طی دوران دوستی، با همدیگر تصمیم به حوزهرفتن میگیرند یا اینکه اساسا انگیزه به حوزه رفتن در خلال گروههای دوستی شکل میگیرد. شماری از این دوستیها در خلال تشکلهای رسمی دانشگاهی مانند بسیج، هیئت الزهراء(س)، حلقههای رشد و... شکل میگیرد و شماری نیز در فضاهای عمومی و غیررسمی حاصل میشود. اهمیت مسئله آنجاست که با توجه به بار سنگین روانی و سرنشهای مکرری که مهاجرت از دانشگاه صنعتی شریف و ورود به حوزههای علمیه برای افراد رقم میزند، این عزیمت در خلال گروههای دوستی تا حد قابل توجهی از شدت این بار روانی میکاهد.
چی فکر میکردیم، چی شد؟
بیشتر افراد مهاجر از دانشگاه به حوزه اساسا پیش از ورود به دانشگاه علاقهای به حوزه رفتن نداشتهاند؛ حتی حوزهرفتن به عنوان یک گزینه هم در ذهنشان وجود نداشته است. برای برخی دیگر نیز نه تنها حوزهرفتن به عنوان یک گزینه مطلوب در ذهنشان وجود نداشته است، بلکه تصویری منفی و ناکارامد از آن داشتهاند.
نکته جالب توجه این است که بیشتر آنها در محیط دانشگاه و در خلال فعالیتهای متنوعی که در تشکلهای دانشجویی داشتهاند، علاقهمند به حوزه شدهاند. تجربه حضور در حلقههای رشد که معمولا تحت مربیگری یک طلبهی شریفی اداره میشود و همچنین تجریه حضور در حوزه دانشجویی و مباحث گرم ارائهشده در آن و بسیاری از تجارب دیگر، این افراد را به تدریج علاقهمند به حضور در حوزهها نموده است.
با حضور دانشجوها در حوزه علمیه، به صورت تدریجی تصویری واقعی و عینی از حوزه برای آنها شکل میگیرد؛ تصویری از ظرفیتها و فرصتهای حوزه، گفتمانهای حاکم بر آن، محدودیتهای آن، دروس رسمی و رایج موجود در حوزه و ... . بیشتر این افراد نسبت به هویت طلبگیشان ابراز رضایت میکنند. در حقیقت هرچقدر نظرشان نسبت به نهاد حوزه، نقادانه و بعضا منفیست، تصویری که از هویت طلبگی خودشان ترسیم میکنند، با وجود تمام فشارهای اجتماعی، تصویری مطلوب است. شماری از آنها از ظرفیتها و فرصتهایی که هویت طلبگی برای پیشبرد آرمانهایشان در اختیارشان قرار داده ابراز رضایت میکنند؛ اینکه پذیرش مردمی از روحانیت هنوز هم بالاست.
البته دانشجوهای سابق و طلبههای فعلی آنگاه که پای نهاد حوزه به میان میآید، عمدتا رویکردی نقادانه دارند؛ نقدهایی به دروس حوزه، بیعملی حوزه، عدمارتباطش با متن جامعه و... .
از مشتق و انتگرال تا فقه و اصول
دروس رایج در حوزههای علمیه عمدتا با محوریت فقه، اصول و ادبیات عرب است. حوزه معصومیه قم نیز که ورودیهایش از دانشگاههای مختلف کشور است، از همین شیوه رایج در حوزههای دیگر تبعیت میکند اما حوزه مشکات در تهران که بسیاری از ورودیهای حوزه از دانشگاه شریف، به آنجا نقل مکان میکنند، خط مشی متفاوتی دارد. در این حوزه در دو سال ابتدایی تصویری جامع و کلی از کلیه دروس حوزوی ارائه میشود و افراد نگرشی جامع کسب میکنند. ضمن اینکه دروس این حوزه با محوریت قرآن کریم طراحی شده است. همین امر باعث شده از دیرباز بحث داغی صورت بگیرد مبنی بر اینکه کدامیک از این الگوها، الگوی مناسبتری است.