فرانسه به جای اینکه مانند بقیه کشور های اروپایی و آمریکا مجسمه های برده داران و استعمارگران را سرنگون کند، تصمیم گرفت در خلاف جهت حرکت کند. سال ۲۰۲۱ توسط بسیاری از موزهها و نهادهای فرانسه «سال ناپلئون» نام گرفته است؛ ناپلئون بناپارتی که بزرگترین ظالم فرانسه و نماد برتری سفیدپوستان است که ۲۰۰ سال پیش در جزیره سنت هلنا از دنیا رفت.
دهها رویداد به احترام وی برنامهریزی شده است. بزرگترین رویداد در بهار امسال وقتی که نمایشگاه ملی فرانسه نمایشگاه ناپلئون را در پاریس افتتاح میکند خواهد بود.
من به عنوان یک زن سیاهپوست هائیتیتبار و یک محقق در زمینه استعمار فرانسه، برایم بسیار ناراحت کننده است وقتی که میبینم فرانسه قصد دارد از مردی که بردهداری را به کارائیب فرانسه بازگرداند، کسی که معمار نسلکشی مدرن بود و نیروهایش برای کشتن اجداد من اتاقهای گاز ایجاد کردند، تجلیل کند.
نگاه به تاریکخانه تاریخ
بیایید به تاریخ نگاه کنیم: در سال ۱۷۹۴، در پی انقلابی که فرانسه را از سلطنت به جمهوری تبدیل کرد – و پس از شورش عظیم بردگان بردهداری را در جزیره سنت دومینگو فرانسه (امروز، هائیتی) پایان داد – فرانسه لغو بردهداری را در سرتاسر قلمرو خود اعلام کرد. اما در سال ۱۸۰۲، بعد از روی کار آمدن ناپلئون، او این قانون را لغو کرد و فرانسه را به تنها کشوری تبدیل کرد که پس از لغو بردهداری، دوباره آن را قانونی کرد. پیامدهای اقدامات ناپلئون مدتها پس از آنکه سرانجام در سال ۱۸۱۵ از قدرت برکنار شد، ادامه داشت. سرانجام فرانسویها برده داری را در سال ۱۸۴۸ لغو کردند.
عموم مردم فرانسه معمولا این قسمت از تاریخشان را نادیده میگیرند یا از آن اطلاع ندارند. دلیل این امر آن است که سیستم آموزشی فرانسه، که خودم از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ در آن تدریس کردم، این عقیده را ترویج میدهد که فرانسه کشوری بدون نژادپرستی و دارای «تاریخی آزادیبخش» است. هنگامی که مدارس فرانسه تاریخ استعمار را آموزش میدهند، معمولا میگویند که این کشور اولین قدرت جهانی اروپا است که بردهداری را لغو کرد. آنها معمولا فراموش میکنند که چگونه و چرا هشت سال بعد بردهداری توسط ناپلئون دوباره برقرار شد، و او از این توجیه استفاده کرد که اگر آن را احیا نکند، دیر یا زود، «عصای سرزمینهای جدید به دست سیاهپوستان میافتد.»
اگرچه ناپلئون وقتی در سال ۱۸۰۴ خود را امپراطور خواند، همان جمهوریای را که فرانسویها مدعی آن هستند نابود کرد، اما هنوز هم فرانسویها او را به عنوان یک قهرمان، حتی یک قهرمان بیمانند، میبینند که نه تنها سراسر اروپا را در نبرد استرلیتز لگدمال کرد، بلکه بانک فرانسه، قوانین حقوقی مدرن و سیستم آموزشیای را که هنوز هم استفاده میشود، ایجاد کرد.
صفحه رسمی این نمایشگاه اعلام میکند: «شناختن ناپلئون به معنای درک دنیایی است که در آن زندگی میکنیم. او یک شخصیت شگفتانگیزاست که فرانسه امروزی را شکل داد.» اینکه زندگی سیاهپوستانی که ناپلئون از بین برد، کمتر از نهادهایی که ایجاد کرد، ارزش دارند، بحثبرانگیز است. در ماه فوریه، کارمندان اقلیتهای قومی در La Villette، محل برگزاری نمایشگاه، تهدید کردند که بهخاطر ادای احترام به شخصی که محققان بردهداری او را بدون شک یک نژادپرست و جنسیتطلب(sexist) میدانند، اعتصاب میکنند. من نیز، به سهم کوچک خودم، از طرف بنیاد یادمان بردهداری دعوت شدم تا در فیلم کوتاهی شرکت کنم که درباره چگونگی پیروزی انقلابیون هائیتی بر نیروهای ناپلئون در نبرد Vertières بود.
بازگشت امپراطوری و بردهداری
آنچه که نیاز به توضیح بیشتر دارد، نقشی است که مردم فرانسه در بازگشت خشونتآمیز کشورشان به بردهداری بازی کردند. این بازگشت فقط ناشی از هوی و هوس یک دیکتاتور ترسناک نبود. قانونگذاران فرانسوی و ارتش فرانسه، با حمایت گسترده مردم، اقدامات ناپلئون را تأیید کردند، که نشاندهنده چنددستگی جمهوریخواهی در فرانسه است.
انگلیسیها در معاهده آمیان در مارس ۱۸۰۲، علاوه بر پایان دادن به جنگ فرانسه با انگلیس، مارتینیک و دیگر سرزمینهایی را که هنوز بردهداری در آنها جریان داشت، به فرانسه واگذار کردند. بنابراین دولت پاریس باید این مناطق را به عنوان مستعمرات بردهداری در جمهوری میپذیرفت یا در آنها نیز بردهداری را پایان میداد.
در ماه مه همان سال، ناپلئون با صدور فرمانی اجازه داد که بردهداری در این مناطق حفظ شود و این مشکل را حل کرد. متعاقبا نهاد قانونگذاری جمهوری با رأی ۲۱۱ به ۶۳، قانون را تصویب کرد و باعث ایجاد شکافی برای بازگشت بردهداری به جاهای دیگر شد. سیاهپوستان در جزیره گوادلوپ با سربازان فرانسوی که ناپلئون به آنجا فرستاده شده بودند تا یکبار دیگر آنها را به زنجیر بکشند، جنگیدند، اما سرانجام شکست خوردند و دیدند که بردهداری در ژوئیه به طور رسمی احیا شد.
اتفاقات متفاوت، اما همین اندازه تراژیک، در سنت دومینیک رخ داد. ارتش فرانسه تحت فرمان دو ژنرالی که ناپلئون فرستاده بود تا به قولش «دولت سیاهپوستان را از ریشه نابود کنند» دستور داشت تا تمام افراد سیاهپوست و رنگینپوست این کلنی را که سردوش دارند بکشند. سربازان فرانسوی انقلابیون را با گاز خفه کردند، در آب غرق کردند و از سگها استفاده کردند تا مقاومتشان را درهم بشکنند. استعمارگران فرانسوی آشکارا لاف میزدند که پس از «نابودی»، این جزیره میتواند با تعداد بیشتری برده از آفریقا دوباره آباد شود.
این راهحل وحشیانه ناپلئون، سربازان سیاه را به جنگ برای «آزادی یا مرگ» ترغیب کرد. پس از شکست ارتش ناپلئون و اعلام استقلال، هائیتی اولین دولت مدرن شد که بردهداری را برای همیشه لغو کرد.
تاریخ تلخ را باید بازگو کرد
دانشجویان و همکاران من، هم در فرانسه و هم در ایالات متحده، معمولا با شوک و وحشت عکسالعمل نشان میدهند وقتی تعریف میکنم چگونه هزاران سیاهپوستان در سنتدومینیک، در حالی که برای آزادیهایی که اکنون اکثر مردم حق مسلمشان می دانند، میجنگیدند، توسط ارتش فرانسه به شکل بسیار بیرحمانهای کشته شدند. من اصرار دارم این قسمت دردناک از راه هاییتی به استقلال را بازگو کنم، زیرا این واقعیت که این اقدام به نسلکشی در سکوت مانده، ثابت میکند که جمهوری فرانسه هنوز قادر به مواجهه کامل با تاریخ بردهداری و استعمار خود نیست.
«سال ناپلئون» در حالی رسیده است که دانشگاهیان فرانسویای که نژاد، جنسیت، قومیت و طبقه را مطالعه میکنند، زیر حمله هستند. رئیسجمهور امانوئل مکرون زمینه مطالعات پسااستعماری را با طرح این بهانه که «قومیسازی اجتماعی را تشویق کرده» تا جایی که جمهوری در خطر «تجزیه» قرار دارد، مورد تمسخر قرار داده است. وزیر آموزش عالی، تحقیقات و نوآوری خواستار رسیدگی شده است که «تحقیقات درست آکادمیک را از فعالیتهای اجتماعی و نظرهای شخصی، جدا کنیم». او گفته است که دانشمندانی که تئوری انتقادی نژاد و استعمارزدایی را مطالعه میکنند، در حال تشویق ایدئولوژی «چپ-اسلامی» هستند.
این بازرسی و تحقیق به عنوان یک تحقیقات ساده در مورد اعتبار مکاتب خاص فکری نشان داده میشود، درحالی که تلاشی است برای ساکت کردن هر کسی که جرئت میکند صریحا از تاریخ نژادپرستی فرانسه صحبت کند. اما اختصاص دادن یک سال کامل به یاد ناپلئون نشان میدهد که سرکوب تاریخ به نام ایدئولوژی موردعلاقه فرانسه، جهانگرایی، در حال حاضر یکی از قسمتهای مهم جمهوری است.
شاید رهبران فرانسه به جای درخواست تحقیقات در رشتههایی که به گسترش آگاهی در مورد نقش نژاد و نژادپرستی در زندگی نوادههای استعمار و بردهداری میپردازند، باید تحقیق کنند که چرا ناپلئون جنگطلب و نژادپرست و نسلکش، در کشور فرانسه که شعار ملی آن «آزادی، برابری، برادری» است همچنان تجلیل میشود.
منبع: نیویورکتایمز