عید نوروز نزدیک است و چشم بر هم بزنیم، مهمانیهای نوروزی که امسال رنگوبوی افطاری هم به خود گرفتهاند، سروکلهشان پیدا میشود. شاید شما هم قبول داشته باشید که بخش جداییناپذیر بعضی از این مهمانیها، سخنگفتن از هر چیز و هر کس است! تا سخن از گرانی میشود، همه تحلیلگر مسائل بازار میشوند و شروع به تحلیل و بررسی رشد قیمتها و راههای کنترل تورم میکنند و تا سخن از علتش میشود و پای سیاست، علیالخصوص از نوع خارجهاش، باز میشود، همه کارشناس روابط بینالملل میشوند و اقدامات بعدی ترامپ را پیشبینی میکنند. یا احتمالاً دیدهاید حوالی مسابقات مهم فوتبال، آن آشنایی که تابهحال پا به توپ نزده، نتیجه بازی را باتوجهبه تأثیرات خریدهای فصل نقلوانتقالات برایتان پیشبینی میکند!
در فصلی که گذشت، یکی دیگر از موضوعاتی که به لطف خاموشیهای فراوان، نُقل محافل بود و درباره علل و راهکارهای حل آن زیاد گفتگو میشد، قطعیهای برق و مسئله ناترازی انرژی بود.
رد پای این مسئله را چهار پنج ماه گذشته میتوان تقریباً همهجا یافت. از دورهمیها و بحثها در تاکسی گرفته تا سخنان مسئولان و چهرههای سیاسیاقتصادی، از اخبار و تأثیر خاموشیهای صنعت در بورس تا چندین نشست و برنامه در همین شریف خودمان و باقی دانشگاهها. اما اتفاقی که معمولاً برای اکثر این موضوعات داغ میفتد این است که چون بسیاری از افراد و نهادها و... درباره این موضوع خبر تولید میکنند، دیگر نمیتوان فهمید که اصلاً مسئله اولیه چه بوده است. گویی اینقدر صدای همه بلند است، صدای هیچکس نمیرسد!
آسیب اصلیای که ناترازی به کشور میزند، نه خاموشی خانههاست و نه آسیب مالی که قطع برق صنایع دارند و نه هیچکدام از موارد اینچنینی. آسیب اصلی، بیبهرگی چند ده میلیارددلاری در هر سال است. سرمایهای که اگر ناترازی انرژی وجود نداشت، میتوانست صرف عمران و آبادانی کشور بشود.
ما هم دیدیم این موضوع داغ است، تصمیم گرفتیم که یکبار بهصورت اصولی این موضوع را بررسی کنیم. اینگونه هم میتوانید برای فرارکردن از سؤالاتی مثل «درست کی تموم میشه؟» و «کی ازدواج میکنی؟» در مهمانیها، موضوع را سریع عوض کنید، هم شاید دری به تخته خورد و از میان شریفیها، کسی به فکر چگونگی حل این مشکل افتاد.
معمولاً تعریف کلاسیک و سرراست ناترازی را میتوان اینگونه بیان کرد «اختلاف میزان عرضه و تقاضای انرژی». احتمالاً شما با خودتان بگویید که چه نیازی به بررسی این مفهوم بدیهی است؟ دیگر همه میدانند که ناترازی چیست. اما بسیاری اوقات همین مفهوم ساده، با مفهومی شبیه به آن، اما متفاوت از آن اشتباه گرفته میشود و آن هم تفاوت تولید و مصرف است. چرا این تفاوت در عین سادگی مهم است؟ چون در ریشهیابی و بررسی میزان کمّی ناترازی تفاوت بسیار زیادی ایجاد میکند. به طور مثال، هرساله قسمتی از ناترازی گاز ایران که پرچمدار ناترازیهای مربوط به انرژی است، توسط عدم اجرای تعهد صادرات جبران میشود. این عدد برای سال ۴۰۱ برابر ۱۲% کل میزان ناترازی، معادل ۲۳.۲ میلیون مترمکعب در روز و معادل ۳.۶ میلیارد دلار کاهش درآمد صادراتی کشور بود. این میزان ضرر بدون احتساب ضربه به اعتبار کشور در قراردادهای بینالمللی بعدی و همچنین جریمههای عدم ایفای تعهدات است. حال اگر برای بررسی میزان ضرر ناترازی در آمار رسمی، ناترازی را صرفاً عدم مصرف گاز بدانیم، در توصیف ناترازی کوچکانگاری میشود. متأسفانه برخی نهادها هم این کار را انجام میدهند. تازه آنچه گفتیم فقط نمونهای از اثرات ناترازی است. عوارضی مانند قطع تزریق به مخازن و قطع گاز صنایع و پتروشیمیها بهمراتب آسیبهای بزرگتری به اقتصاد کشور وارد میکنند. درباره ابعاد و نتایج ناترازی انرژی در شمارههای بعدی به طور مفصل گفتگو خواهیم کرد.
از دیگر خطاهای مهم در بررسی آمارهای مربوط به مصرف و ناترازی، دادههای مربوط به مصرف برق، گاز یا هر صورت دیگری از انرژی است که بهتنهایی مورد بررسی قرار بگیرد. این آمارها ممکن است برای تحلیل مسائل فنی، مثل بهرهوری در مصارف برق یا بازدهی انواع ابزار مصرف سوخت کاربرد داشته باشند، اما قطعاً برای بررسی میزان مصرف یا ناترازی کشور کافی نیستند. به طور مثال، طبق آمار آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، کشور چین حدود ۶۰% از انرژی مورد نیاز خود را از ذخایر زغالسنگ تأمین میکند، درصورتیکه این عدد برای ایران حدود ۱% است. از طرف دیگر، ایران ۷۲% تولید انرژی خود را در قالب گاز طبیعی دارد؛ بخشی از آن را بهصورت گاز طبیعی و قسمتی دیگر را در نیروگاهها بهصورت الکتریسیته مصرف میکند. درصورتیکه این عدد برای چین حدود ۸% است. حال چگونه میتوان تولید یا مصرف زغالسنگ یا گاز طبیعی را در این دو کشور یا هر کشور دیگری بررسی کرد؟ برای همین است که برای تحلیل وضعیت تولید و مصرف انرژی کشورها، از مفهومی به نام «سبد انرژی» استفاده میکنیم.
سبد انرژی هر کشور مشخص میکند که آن کشور چه کسری از انرژی مورد نیاز خود را، در چه قالبی تولید یا وارد میکند؛ هر کدام از این اشکال مختلف انرژی را به چه شکلی و برای چه مصرف میکند. ما هم برای بررسی وضعیت انرژی ایران و مقایسه آن با دیگر کشورها، باید کسر موجود از نهاده انرژی مورد نظر در سبد انرژی ایران و کشور مورد مقایسه را در بررسی بگنجانیم. به همین دلیل شاید عبارت «ناترازی برق»، «ناترازی گاز» و یا «ناترازی بنزین» عبارات دقیق و کاملی نباشند و عبارت درست برای بررسی، «ناترازی انرژی» است.
مسئله دیگری که بسیار مهم است، این است که اصلاً چرا باید به رفع ناترازی بپردازیم؟ البته به جز بحثکردن در مهمانیهای عید که بالاتر گفتیم، دلایل مهمتری هم پیدا میشود. احتمالاً پاسخ بیشتر ما، اشاره به لامپ خاموش وسط اتاق باشد، گروه کمتری به قطعی برق و گاز صنایع اشاره میکنند و گروه کمتری از آنان نیز به باقی مشکلات ایجاد شده توسط ناترازی.
حالا فرض کنید در یکی از عملیاتهای اکتشاف، میدان بزرگی از گاز کشف شده که بهرهبرداری از آن، تمام انرژی مورد نیاز برای خاموشی ندادن و قطعنکردن برق صنایع و باقی مشکلات ناشی از ناترازی را حل میکند. یا تصور کنید ایران بتواند از یکی از کشورهای همسایه، بدون محدودیت حجم، گاز یا برق وارد کند. در این صورت، اگر پاسختان به سؤال «چرا ناترازی مهم است؟» موارد بالا باشد، دیگر نیازی نیست که به این مسئله بپردازید. درصورتیکه هنوز مسئلهای سهمگین در کشور وجود خواهد داشت. آسیب اصلیای که ناترازی به کشور میزند، نه خاموشی خانههاست و نه آسیب مالی که قطع برق صنایع دارند و نه هیچکدام از موارد اینچنینی. آسیب اصلی، بیبهرگی چند ده میلیارددلاری در هر سال است. سرمایهای که اگر ناترازی انرژی وجود نداشت، میتوانست صرف عمران و آبادانی کشور بشود. این بیبهرگی، در صورت دستیابی به منابع جدید انرژی، نهتنها کاهش نمییابد، بلکه به علت هدررفت و «مصرف غیرمولد»، افزایش مییابد. برای همین مهم است که زاویه دیدمان به مسئله ناترازی، از کدام جهت است. یک کار میتواند در دیدگاهی حلکننده مشکل ناترازی و در دیدگاهی دیگر، دامن زننده به آن باشد.
حالا که کمی با تعریف دقیقتر ناترازی آشنا شدیم، میتوانیم درباره زوایای مسئله ناترازی بیشتر گفتگو کنیم. حجم بیبهرگی چقدر است؟ انواع مشکلات ایجاد شده توسط ناترازی چیست؟ آیا مردم ایران واقعا پرمصرف هستند؟ چگونه میتوان ناترازی را کاهش داد؟ چه اقداماتی برای کم کردن ناترازی انجام شده است؟ این موارد سوالاتی هستند که سعی میکنیم در متنهای بعدی پاسخ دهیم. مجموعه نوشتههای «نای ناترازی» را دنبال کنید تا علاوه بر اینکه متوجه شوید چرا در میانترم های زمستان امسال مجبور بودید زیر نور شمع درس بخوانید.
امین زمانی | ۱۴۰۰ مهندسی برق