شاید اگر در کشوری مثل ترینیداد و توباگو، گینه، توگو یا حتی اوکراین زندگی میکردیم، صعود به جامجهانی هرچند به هزار زور و زحمت، برای همه یک افتخار بزرگتر از چیزی که داریم، به حساب میآمد؛ اما از قضا متاسفانه یا خوشبختانه در کشوری هستیم که ششمین حضورش در جامجهانی را تجربه میکند.
شما هم بهتر میدانید که کشور ما در هیچ کدام از این دورهها، از گروهش صعود نکرده اما با توجه به نمایشهای نسبتا قابل قبول در جامهایجهانی برزیل و روسیه، اینبار مردم کمی امیدوار هستند که با تاریخسازی از گروه صعود کنیم.
بازی اول هر تیمی اعم از باشگاهی و غیر باشگاهی، در هر تورنومنتی حکم مرگ و زندگی رو را دارد؛ که خب از شانس بسی خوب ما، طی جامهایجهانی گذشته بازی اول رو مقابل تیمهای قدرتمندی مثل هلند، یوگسلاوی سابق، مکزیک، نیجریه و مراکش صف آرایی کردیم. فیفا هم طی قرعهکشی سنت شکنی نکرد و انگلیس مدعی قهرمانی رو تبدیل به همگروهی یوزها در جامجهانی ۲۰۲۲ قطر کرد.
از هر چه بگذریم سخنن صعود خوشتر است. حرفهایی که زده شد بهانه است جهت خوش کردن دلمان بی برو برگرد! جامجهانی مسابقات دورهمی و دوستانه نیست که از روی شکم سیری در آن حاضر شویم. آوردگاه قدرتهای فوتبال جهان است و ما باید آماده باشیم. البته بیایید برای یکبار هم که شده عینک خوشبینی را برداشته و بهجای آن عینک واقعبینی بزنیم.
هر چند که تیم کیروش مقابل قهرمان آفریقا مراکش، سرزمین تیکی-تاکا و سلسائوی اروپا نمایش نسبتا خوبی داشت اما با نگاه به گروههای امسال، باز هم به اسم شاید در گروه سادهتری باشیم اما خب هرکدام از ملل دیگر هم برای نمایش بهترین خود به میدان میان و این یعنی فوتبال. بحث صعود کردن یا نکردن نیست، بلکه بحث این است که چرا ترکیب تیم ملی با وجود نامهای با تجربه ای مثل کنعانیزادگان، شجاع، سعید عزتاللهی، سردار آزمون و... به روزبه چشمی و علی کریمی روی آورد. قطعاً این دو بازیکن هم طوری خود را نشان دادهاند که مرد پرتغالی را مجاب به دعوتشان کند اما، در نهایت باید بهترینها به میدان بروند تا نتیجهای حداقل آبرومندانه رقم بخورد.
انگلیس سابقه قهرمانی در جامجهانی را دارد قبول، معتبرترین لیگ دنیا را دارد قبول، گران ترین اسکواد جامجهانی است؟ خب ناز شست تلاش بازیکنانش، اما این سوال همچنان باقی است که چرا با وجود تجربه بازی بسته و دفاعی کیروش در جامجهانی ۲۰۱۴ مقابل آرژانتین که به اندازه خودمان خوب عمل کردیم، دوشنبهی تلخ این هفته، نیازمند ستاد مدیریت بحران در تیم ملی شدیم؟!
جوابش نسبتا ساده است، عدم تمرکز و حمایت!
تمرکزی که بخشی از آن با خروج زودهنگام بیرو از زمین رخ داد و روحیه تیم را بیش از چیزی که فکر میکردیم گرفت و جایگزینش هم چندان نتوانست جای خالی او را برای ما پر کند.
در این مدت، ایران و ایرانی کم اتفاق بد ندیده است و طبعاً تیم ملی هم از همین مردم ساخته شده. جامجهانی ۲۰۱۸ را به یاد بیاورید. به جرات میتوانیم بگوییم که حمایت ۸۰ میلیون ایرانی پشت یوزها بود. جدا از ترکیب عجیب و غریب ایران، بدشانسی هم کم نداشتیم؛ از مصدومیت بسیار بدموقع بیرانوند، عملکرد بد مجید حسینی و روزبه چشمی که گویا به شرایط بحرانی استقلال در فصول گذشته برگشته بودند. نبود سعید عزتاللهی و حسین کنعانی از ابتدا، عملکرد ضعیف خط هافبک در تغذیه مهاجمین و از همه مهمتر عدم پاسکاری صحیح در حد چند توپ ساده.
جدای از اینها، بعد از گل سوم و چهارم سهشیرها، شعارهایی از سمت بعضی تماشاگرهای سکوی ایران داده شد که اگر همین شعارها را هواداران آبیاناریها در شب کامبک مقابل پیاسجی میدادند، مسی و نیمار هم نمیتوانستند از جایشان امیدوارانه بلند شوند و حماسهسازی کنند. بیرودربایستی ایران تمرکز نداشت، دلایلش هم واضح است. برخوردها کاملا بعد از خوردن گلها احساسی بود و البته از حق نگذریم، گزینههای بهتری از سید حسین حسینی روی نمیکت داشتیم. تنها کسی که میتوانیم بگوییم در ۹۰ درصد زمان بازی روی اعصاب خود مسلط بود و احساسی عمل نکرد، مهدی طارمی بود که آن هم حاصل تجربهی بازی در مسابقات معتبر اروپایی و تجربه جام جهانی گذشته دانست.
از همه این حرفها بگذریم، اگر میخواهیم به قول معروف فرجی رخ دهد، باید نتیجه این بازی را به دست فراموشی بسپاریم و برای بازی بهتر مقابل ولز و آمریکا که نتیجه تساویشان امیدها را همچنان برای صعود زنده نگه داشته، آماده شویم...