در روز دانشجوی امسال، در دیدار جمعی از دانشجوها با سیدابراهیم رئیسی، در کنار همه توصیهها و تذکرهایی که دانشجویان مطرح میکردند، یک انذار در سخنان چند دانشجوی مختلف به چشم میآید: آقای رئیسی! مبادا گول بعضی اقتصاددانان لیبرال غربگرای ریاضیزده را بخورید. حتی یکی دو تن از آنان به صورت صریح یا ضمنی نام دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف را هم بر زبان آوردند و مشکلات اقتصادی موجود را به آنان نسبت دادند. این حملات فراتر از کلکلها یا رقابت گفتمانی مرسوم میان طیفهای فکری است که پیشتر از جانب یوسف اباذری در دانشکده علوم اجتماعی یا مسعود درخشان در همین هفتههای اخیر نسبت به دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف صورت گرفته، اما این حملات در فضای سیاسی یا نام بردن از استادان این دانشکده در توییتهای خبرنگاری خاص که خبر اختصاصی از نامزدهای تأییدصلاحیتشده و تعداد آرای انتخابات خرداد امسال دارد، فضا را متفاوت میکند.
پیشتر دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف، تجربه صفر شدن ظرفیت ورودی در کنکور سال ۹۲ را پس از اظهارات دکتر نیلی در مورد اشتغالزایی هشت سال ۸۴ تا ۹۲ دارد، یا حتی در سال ۹۴ در روزنامه کیهان، نام دکتر مشایخی و دانشکده به عنوان سرپل ارتباط با نهادهای بیگانه برده شد و حملات اخیر نیز میتواند از همان جنس و رنگ باشد.
رقابتهای فکری میتوانند پشتوانه رقابت نیروهای سیاسی و صاحبان قدرت شود و هرکدام از نیروهای قدرت را به سمت انتخاب گفتمانی فکری سوق دهد. تاریخنویسان اندیشه در ایران به خوبی از جدال داوری اردکانی و عبدالکریم سروش در دهه شصت مطلعاند، اما داستان مناظرات حوزه اندیشه در دهه هفتاد متفاوت است و پشت پردهای دارد. حالا سوال اینجاست که چرا امروز پیکان نقدها و طعنههای نیروهای پارادایمی حاکم بر جامعه روانه دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف شده است؟
به نظر میرسد نکته اینجاست که کشور در اوضاع خوبی به سر نمیبرد. رشد اقتصادی ده پانزده سال اخیر کشور، نزدیک به صفر است، نابرابری زیاد است و فقر گسترش یافته و متأسفانه، افق روشنی نیز پیش روی جامعه دیده نمیشود. در اینجا نیروهایی که وظیفه خود میدانند از ساختار موجود دفاع کنند، با این پرسش مواجهاند که ریشه مشکل چیست؟ آیا میتوان گناه را به گردن دولت پیش انداخت و بقیه را تطهیر کرد؟ احتمالا یکی از راهها همین است، اما اگر شرایط کشور در سالهای آینده بهبود نیافت، تا کجا میتوان گردن مجریان قبلی را سنگین کرد؟ اینجاست که باید دستهایی پنهان را مسئول این شرایط معرفی کرد و چه دستهایی بهتر از قلمبهدستان حامی دست نامرئی بازار. اینان، مسئولین و مقامات ما را گول زدهاند و سیاستهای بد اقتصادی ناشی از این توصیهها بوده، وگرنه هیچ منفعت اقتصاد سیاسی برای تصمیمگیران در حفظ و تداوم شرایط موجود نیست و سیاستهای کلان عیب و ایرادی ندارد.