چرا اسرائیل دیگر به روزهای قبل از۷اکتبر۲۰۲۳باز نخواهد گشت؟
نقشهای که پاک میشود
جنگ جهانی اول و با فاصله نه چندان زیاد، جنگ جهانی دوم تازه تمام شده بود و برندگان در حال دعوا بر سر تقسیم غنائم این دو جنگ بودند. دعواهایی که در دهههای بعد، باعث جنگها و ماجراهای بزرگی شد؛ مانند جنگ کره و وقایع آلمان شرقی-غربی و ماجرای معادن سرشار آفریقا و ... .
اما همه برندگان جنگ تصمیم گرفتند سرزمینی خاص و راهبردی را که محل تلاقی سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا بود و غنیمت هنگفتی به حساب میآمد، به گروهی بدنام ببخشند. نام فلسطین از روی نقشههای رسمی اتاقهای فکر قدرتها پاک شد، بدون ذره.ای دعوا و کشمکش بین صاحبان آن اتاقها!
برای مردمانی که آن سرزمین را زیسته بودند، این نقشههای جدید بدون فلسطین، کاغذی رنگی در خوابی آشفته بیش نبود. با خود میگفتند «اسم ما را از روی نقشههایتان پاک کردید و تمام؟ الان ما باید نیست بشویم؟» آن مردم، از خواب آشفته بلند شدند و زخم خوردند؛ نیم خیز شدند و زخم خوردند؛ ایستادند و زخم خوردند؛ اما در نهایت حدود 55 سال پیش و با حرارتی زیاد، شروع به زخم زدن به اشغالگران کردند.
به امید فتح
گروههای متعددی از مردم در آن روزها به میدان آمدند اما میداندار اصلیشان، جنبش فتح بود با یاسر عرفات معروفش! فتح و دیگر گروههای مبارز فلسطینی به امید آزادی بحر تا نهر فلسطین، مشغول مبارزه یا بهتر بگوییم، مشغول دفاع شدند. عملیاتهایی مثل نبرد الکرامه، نشان داد که خیزشی جدید در میان فلسطینیان به پا شده؛ اما ناگهان دولتهای همجوار فلسطین، خانه رویاهای مردمان آن سرزمین را ویران کردند. مصر که اصلیترین دشمن خارجی اشغالگران فلسطین بود، فروردین ماه سال ۱۳۵۸ با اسرائیل سازش کرد و سپس اردن هم که دارای مهمترین و بزرگترین مرز با فلسطین است، سازشی غیررسمی انجام داد که البته سالیانی بعد با نوشتن قراردادی در واشنگتن، رسمی شد.
امیدها کم شد و کمتر
پس از اخراج جنبش فتح از اردن و آواره شدن آنان در لبنان، اسرائیل به لبنان نیز لشکرکشی کرد و در آخر، فتح از این کشور هم باربست و رفت. مبارزینی که امید مردم فلسطین بودند برای آزادی سرزمین شان؛ حالا حتی در کشورهای همسایه هم جایی نداشتند و ۲۲۰۰ کیلومتر دورتر از سرزمین خویش، در کشور تونس به سر میبردند. سایه ترسناک ناامیدی بیشتر شد. زمزمههایی شروع شد که معتقد بود «جنگ دیگر فایدهای ندارد. ما امکان ندارد پیروز شویم. اسرائیل از کدام ارتش بزرگ عربی تا به حال شکست خورده که بخواهد از ما شکست بخورد؟ اسرائیل مشروعیت میخواهد. اگر این مشروعیت را به او بدهیم، دست از سرمان برداشته و همین مقدار باقیمانده از فلسطین را برایمان باقی میگذارد.» همین شد که در سال ۱۳۷۲، ابرقهرمان آن روزهای فلسطین یعنی یاسر عرفات، دست در دست اسحاق رابین اسرائیلی داد و در قرارداد اسلو به جهان اعلام کرد که «ما فلسطینی ها، اسرائیل را به رسمیت میشناسیم.»
امید واهی جبران
در ازای این گنج بزرگ، قرار بود اسرائیل در غزه و کرانه باختری، شهرک سازی و اشغالگری نکند. قرار بود دست بردارد از ماجراجوییهایش برای مسجد الاقصی و پایتخت قرار دادن قدس شریف. حتی قرار بود مدیریت و امنیت غزه و بخشهایی از کرانه را کاملا به فلسطینیها بدهد. فلسطینیهایی که خوشحال بودند از این امتیازات، خیلی سریع با لبخند مغرورانه اسرائیل و زیر پا له کردن تمام تعهداتش روبرو شدند. خشم مردم جوشید و انتفاضه ساخت؛ اما خب پشت این خشم، خیلی امیدی نبود. اسرائیل بزرگتر و قدرتمندتر از این حرف ها بود که بتوان شکستش داد. سال ۱۳۷۹ که جنبش حزبالله، جنوب لبنان را از اشغالگران آزاد کرد، نگاه آرزومندانه فلسطینیها نیز به لبنان دوخته شد. امیدها بیشتر شد. تلاشها و امیدها در غزه اما بیشتر از کرانه باختری بود و گروههای نسبتاً جدیدتری به اسم جهاد اسلامی و حماس، عملیاتهای فردی و جمعی پرتعدادی را در غزه اجرا میکردند. آنقدر از اسرائیل تلفات گرفتند که در سال ۱۳۸۴، اسرائیل قبول کرد که از غزه بیرون رود. پیروزی بزرگی بود اما اسرائیل میگفت «من در غزه شکست نخوردم بلکه خودم تصمیم گرفتم از غزه بیرون بیایم تا به قرارداد اسلو هم عمل کرده باشم.»
هزینه امیدواری
غزه پس از آزادسازی، راکد و بی حرکت نماند. غزه امید داشت و اسرائیل از سرایت این امید به کرانهی باختری و به آوارگان فلسطینی در لبنان و اردن و ... میترسید. به همین دلیل هم هر چند سال یکبار، آنقدر بمب روی سر غزه میریخت تا به همه بفهماند که هزینه امید داشتن به آزادسازی فلسطین، چیست! آنقدر از این امید میترسید که حتی دو بار در سالهای ۱۳۹۳ و۱۳۸۷، حمله زمینی کرد که غزه را دوباره بگیرد اما نتوانست. پس از گذشت ۱۸ سال از آزادی غزه، اهالی این باریکهی محاصره شده، تصمیم گرفتند طوفانی بسازند تا به فلسطینیان جنین و نابلس و الخلیل و طولکرم و قدس، نشان دهند که آزادی فلسطین، ممکن است.
بزرگترین شکست تاریخ
۵ا مهر امسال، بهدستان فلسطینیهای محاصره شده در غزه، شکستی بر ارتش اشغالگر تحمیل شد که به اعتقاد خیلیها در این ۷۵ سال سابقه نداشت. حتی ارتشهای عربی هم اینگونه نتوانسته بودند به اسرائیل ضربه بزنند. ضربه ای بزرگتر از آزادسازی جنوب لبنان، بزرگتر از آزادسازی غزه، بزرگتر از جنگ ۳۳ روزه. اسرائیل از ضعیفترین دشمن خود، چنین شکستی خورده بود. پس لرزههای این عملیات خیلی سریع آشکار شد. جامعه اشغالگر اسرائیل، در بهت فرو رفت. چراکه این جامعه اصلا با این بهانه حکومت اسرائیل را پذیرفته بود که این حکومت، خون یهود حفظ شود. خونی که به زعم خودشان در هولوکاست، هدر شده بود. قرار بود این حکومت، سرپناهی امن برایشان در این جهان باشد. حالا این حکومت از مقابله با ضعیفترین دشمنش درمانده شده و این مستقیماً فلسفه وجود این حکومت را برای جامعهاش، زیر سوال برد.
چشمها بیدار میشوند
این طوفان، پرده از حقیقت مردم منطقه و جهان هم کنار زد. چه کسی فکر میکرد در لندن و پاریس چنین حمایتی از فلسطین شود؟ یا در داغستان، مردم به هواپیمای حامل اشغالگران در فرودگاه، حمله کنند و در نیمه شب بمباران بیمارستان، مردم کشورهای مختلف به خیابان بریزند. در بین قدرتهای منطقه هم آنقدر محاسبات تغییر کرده که حتی آل خلیفه بحرین که سه سال پیش، اسرائیل را به رسمیت شناخته بود، امروز سفیر اسرائیل را اخراج و سفیر خود را از تلآویو فرا میخواند و عربستانی که در یک قدمی عادیسازی روابط با اسرائیل بود، میزبان اجلاسی هرچند نمایشی و بیفایده علیه اشغالگران میشود.
در کنار فلسطین
طوفان اقصی، برای اولین بار پس از تسلیم شدن مصر و اردن و اعراب، به مردم فلسطین نشان داد که در این جهان دوستان و همراهان زیادی هم دارند. دوستانی که هرچقدر دور و هرچقدر هم در محاصره باشند باز هم مانند یمنِ فقیرِ دردکشیده، به یاریشان میآیند. دوستانی که اگر به اندازه لبنان در یک قدمی جنگ تمام عیار با اسرائیل قرار بگیرند، فلسطین را رها نمیکنند یا اگر به اندازه نیروهای عراقی، برای فلسطینیها ناشناس باشند و هیچ ارتباطی هم با آنها نداشته باشند، باز هم توسط آنان یاری میشوند.
امید، جام میگیرد
این طوفان، امید گم شده به آزادی فلسطین را دوباره در دل فلسطینیان زنده کرد. نشانهاش؟ ماجراهای هر روز و شب کرانه باختری؛ که جنین و نابلس دور از غزه، آرام آرام همان تجربه آزادسازی ۱۸ سال پیش غزه را تکرار میکنند. ماجراهای هر روز و هر ساعت غزه که نمیتوان این حجم از درد را بدون امیدی به هدف، تحمل کرد و تکهتکه شدن کودکان در مقابل چشمان را باامید، تاب آورد و خدا را شکر کرد.
ناچار و درمانده
امید برآمده از پیروزی ۱۵ مهر، بهقدری بزرگ است که اسرائیل برای نابود کردن آن، چارهای جز وارد کردن شکستی بزرگ بر فلسطین و دوستان فلسطین ندارد. به همین دلیل است که اسرائیل جنگ زمینی را شروع کرده و در حالیکه میداند تلفات و هزینه سنگینی پرداخت خواهد کرد به آن ادامه خواهد داد. به قول نخستوزیرشان که گفته بود «این جنگ، جنگ هویتی ماست و برای شکست دادن غزه، ممکن است حاضر شویم هر مقدار تلفات و هزینهای را بپذیریم»
علتش هم این است که او میداند اگر در این جنگ پیروز نشود؛ جامعه.اش دیگر از او و نظریه دولت یهود قطح امید خواهند کرد؛ میداند که اگر پیروز نشود، امید و فعالیت فلسطینیها بسیار بیش از گذشته خواهد شد و دیگر هیچ قدرتی در منطقه از او حساب نخواهد برد.
و البته که روز جنگ نهایی برای آزادسازی سرزمین مقدس، نزدیکتر خواهد شد.