وقتی غم با خشم ترکیب میشود
از صبح که بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح درباره حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی منتشر شد، فضای مجازی شریف هم پر شد از ابراز خشم و تأسف از این حادثه غمانگیز و تلخ. همان صبح بود که جمعی از فارغالتحصیلان دانشگاه در توییتر اعلام کردند که ساعت 18 جلوی سردر دانشگاه تجمع میکنند تا هم یادی باشد از جانباختگان این حادثه و هم اعتراضی به عوامل آن و تعلل در اطلاعرسانی و پاسخگویی و درخواست برای برخورد با مقصرین.
تشکلهای دانشجویی هم از همان ساعتها فعالیتهایشان را شروع کردند؛ بسیج نامه دعوت نوشت به سردار رمضان شریف، سخنگوی سپاه تا به دانشگاه بیاید و پاسخگو باشد، انجمن اسلامی مستقل هم بیانیهاش را منتشر کرد ولی انجمن اسلامی تصمیم گرفت نیمساعت زودتر از تجمع فارغالتحصیلان تجمع خودش را در همان محل ولی داخل دانشگاه برگزار کند و موفق شد مجوزش را هم بگیرد. هدف بچههای انجمن هم بیشتر این بود که بتوانند جمعیت حاضر در تجمع فارغالتحصیلان را هم با هماهنگی حراست به داخل دانشگاه بیاورند و مانع ایجاد درگیری در تجمع شوند.
اتحادی که شکل نگرفت
مسئولین و افراد اصلی تشکلها از همان ظهر دور هم جمع شدند تا در صورت توافق همگانی بیانیهای مشترک برای این تجمع آماده کنند. دعوتکنندههای تجمع فارغالتحصیلان هم که از فعالین سابق انجمن اسلامی بودند، به دانشگاه آمدند تا با فعالین تشکلها صحبت کنند و تجمعها هماهنگ باشد.
در نهایت چند ساعت بحث بین فعالین دانشجویی به نتیجه مشخصی نرسید و بیانیه مشترکی از اتاقهای ابنسینا بیرون نیامد. انجمن اسلامی بیانیه خودش را تنظیم کرد و به تجمع آورد تا خوانده شود و بقیه تشکلها و فعالین دانشجویی هم با برنامه خودشان به تجمع آمدند.
زیر سردر میلیاردی
از حدود ساعت 5 عصر دیگر جلوی سردر دانشگاه شلوغ شد و دسته دسته دانشجوها از جاهای مختلف خودشان را به سردر میلیاردی میرساندند. هم داخل دانشگاه جمعیت بود و هم بیرون آن و در دانشگاه هم باز بود و رفتوآمد از آن صورت میگرفت. حراست دانشگاه نیز سختگیری زیادی برای کنترل تردد نداشت و تعدادی از غیردانشجوهای بیرون هم داخل دانشگاه آمدند. فارغالتحصیلان دانشگاه هم حضور پررنگی در تجمع داشتند.
تقریبا در حلقه وسط جمعیت بیرون و داخل تعدادی شع به یاد جانباختگان حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی روشن شده بود. تعدادی هم پلاکارد در دست جمعیت دیده میشد؛ پلاکاردهایی که بیشتر دستنویس بودند ولی تعدادی پوستر پرینتشده هم وجود داشت. عبارت 1>270+1500 روی برخی پلاکاردها دیده میشد. عکس جانباختگان شریفی این حادثه و برگههای چاپشدهای با عبارت «دروغ ممنوع» همراه با علامت ممنوع پلیس راهنمایی و رانندگی هم محتوای تعدادی دیگر از پلاکاردها بود.
درباره تعداد جمعیت با تقریب خوبی میتوان گفت که داخل دانشگاه حدود 1000 نفر و بیرون دانشگاه هم حداقل 500 نفر حضور داشتند. تعداد قابلتوجهی از دانشجوها ماسک زده بودند یا شالگردن و شال و مقنعهشان را جلوی صورتشان گرفته بودند، چون از اینکه در تصاویر چهرهشان مشخص باشد و برایشان دردسر درست شود، نگران بودند.
حداقل در سطح یه سیاستمدار دروغ بگید
اوایل تجمع بچهها بیشتر به همدیگر نگاه میکردند و نمیدانستند قرار است چه کاری انجام دهند. فقط تعداد کمی از آنها پلاکاردشان را بالا گرفته بودند. یکی از دانشجوها به صورت خودجوش شروع به صحبت کرد: «به من گوش کنید! ما واسه چهارتا چیز انقلاب کردیم؛ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی! استقلال که خیلی وقته نداریم، آزادی هم که دیگه جوکه! جمهوری هم که فقط یه چیز فیک ازش مونده! اسلامش رو هم با دروغاتون از بین بردید! حداقل اگه دروغ میگید یه جور دروغ بگید ما نفهمیم! در سطح یه سیاستمدار دروغ بگید! اینقدر ساده دروغ نگید!» البته به اینجا که رسید، جمعیت او را هو کرد و مجبور شد پایین بیاید.
یار دبستانی و شعارهای تندشونده
بعد یکی از میان جمعیت سرود «یار دبستانی من» را شروع کرد و جمعیت هم همراه با او ادامه داد. بعد از این مرحله کمکم شعارهای جمعیت شروع شد. اول از شعارهایی مثل «عزا عزاست امروز» و «فرمانده خطاکار، استعفا، استعفا» ولی آن اوایل جمعیت زیاد همراهی نمیکرد. «مرگ بر دروغگو» شعار بعدی بود. کمکم همراهی جمعیت با شعارها بیشتر میشد و هماهنگی بیشتری هم بین شعارهای داخل و بیرون شکل گرفت. مرحله بعدی شعارها درمورد سپاه بود: «سپاه بیکفایت، مایه ننگ ملت»، «دروغگو حیا کن، رسانه رو رها کن»، «این است شعار ملت، شفافیت صداقت». شعار «ننگ ما ننگ ما، صداوسیمای ما» اولین شعاری بود که تعداد زیادی از جمعیت را با خود همراه کرد. شعارهایی مثل «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» هم شنیده میشد. کمکم شعارها در حال تند و رادیکال شدن بود: «فرمانده کل قوا، استعفا استعفا»، «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت» و چیزهایی دیگر که باعث شد حراست دانشگاه و برخی از حاضرین در تجمع نگران شوند. حتی تعداد از حاضرین هم کمکم خودشان را از بین جمعیت بیرون کشیدند.
آغاز دودستگی
شعارها به تدریج هم قوت میگرفت و هم تند میشد. فعالین بسیج دانشجویی و طیف مذهبی هم دانشگاه هم کمکم وارد تجمع شدند و به حلقه وسطی آن راه پیدا کردند؛ جایی بین جمعیت داخل و بیرون دانشگاه. شعارها و پلاکاردهای آنها تفاوت معناداری با دیگر افراد حاضر در جمعیت داشت: «ما خواستار بررسی خطا و اهمالکاریهای احتمالی هستیم»، «دانشجو بیدار است، از تفرقه بیزار است»، «ساختارهای معیوب اصلاح باید گردد»، «خطای انسانی نباید تکرار شود»، «#تسلیت_شریف»، «عزا عزاست امروز. روز عزاست امروز، شریفی با غیرت صاحب عزاست امروز». وقتی شعارها به سمت رهبری و اصل نظام میرفت، این قسمت از جمعیت سعی میکرد با هو کردن و سروصدا کردن واکنش نشان دهد ولی صدای قسمت دیگر معمولا بیشتر بود.
انجمن اسلامی هم کنترلی روی شعارها و جمعیت نداشت و گوشی برای شنیدن حرفهایش پیدا نمیشد و حتی فرصت نمیکرد بیانیهاش را بخواند.
از جایی به بعد شعارهای ضد بسیج هم در بین جمعیت شنیده میشد: «بسیجی حیا کن دانشگاهو رها کن»، «توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد»، «بسیجی واقعی همت بود و باکری». بچههای بسیج هم که اول کار صرفا سعی داشتند جمعیت را با خودشان همراه کنند، کمکم شروع کردند علیه معترضان شعار دادن؛ شعارهایی مثل «معترض دروغگو، کارت دانشجوییات کو؟».
حتی بعضی اوقات درگیریهای فیزیکی هم بین جمعیت دیده میشد؛ البته آسیب جدی به هیچکس وارد نشد.
میلههای آهنی بالا آمدند
در دانشگاه از ساعتی به بعد بسته شد و امکان تردد بین داخل و خارج دانشگاه وجود نداشت و تا آخر هم بسته ماند. البته افرادی بودند که از روی میلههای سردر بین داخل و خارج دانشگاه جابهجا شوند. چندبار هم تعدادی از بچههای بسیج و انجمن سعی کردند جمعیت داخل دانشگاه را کمی از سردر فاصله دهند و به آنها گفتند که اگر از سردر دور شوند، در باز میشود و جمعیت بیرون هم میآید داخل ولی در عمل توفیقی بدست نیاوردند و جمعیت سر جای خودش باقی ماند.
حرف انجمن هم برو نبود
انجمن اسلامی دوبار بیانیهاش را خواند؛ یکبار امیرحسین حاجیعلیبیگی، دبیر دوره جدید انجمن بدون میکروفون بیانیه را قرائت کرد که صدایش هم به جایی نرسید و یکبار هم مجتبی انصاری، دبیر اسبق انجمن که این بار با میکروفون و پرتابل بیانیه را خواند و درصد خوبی از جمعیت صدایش را شنید. البته جمعیت به حرفهای فعالین انجمن هم محلی نمیگذاشت و حتی چندبار علیه آنها شعار دادند و هوشان کردند. چندبار هم بچههای انجمن از جمعیت خواست که بروند جلوی دانشکده کامپیوتر برای ادامه تجمع ولی تقریبا هیچکس همراهیشان نکرد و جمعیت همان جلوی سردر ماند. حتی اواخر تجمع بچههای انجمن شروع کردند به خواندن دستهجمعی «یار دبستانی من» و حرکت کردند به سمت شمال دانشگاه ولی کسی با آنها همراه نشد. اواخر تجمع بچههای انجمن بنرشان را هم از ابنسینا آوردند به محل تجمع؛ بنری با عکس جانباختگان حادثه که بالایش جملهای از آقای خامنهای درباره زدن هواپیمای مسافری ایران در سال 67 از سوی آمریکا نوشته شده بود: «اشتباه زدید! غلط کردید اشتباه زدید»
گزارشگران زنده
تعداد زیادی از بین جمعیت مشغول گرفتن عکس و فیلم و لایو اینستاگرام بودند؛ هم از داخل جمعیت و هم از پشتبام ساختمان کناری.
در مجموع جمعیت زیاد تکلیفش با خودش مشخص نبود، فقط میدانست که عصبانیست و اعتراض دارد. تعدادی هم تحت تأثیر جمعیت بودند و هیجان داشتند. البته هرچه جلوتر میرفتیم، هم شعارها تندتر میشد و هم همراهی و هماهنگی جمعیت بیشتر.
تعدادی از استادان هم در بین جمعیت حضور داشتند؛ دکتر حسینی، دکتر افشین و دکتر ابوالحسنی چهرههای شاخص آنها بودند.
بنرها پایین آمدند
یکی از دانشجوها هم که ماسک زده بود، در بین تجمع بنر تصویر «ابوالمهدی مهندس» را پاره کرد و بخشی از جمعیت بابت این کار او را تشویق نمود. بچههای بسیج هم برای جلوگیری از تکرار این کار خودشان بنرهای رهبری و سردار سلیمانی را در اطراف تجمع جمع کردند.
آخرش با مأموران بود
چند مأمور نیروی انتظامی از ابتدای تجمع جلوی سردر دانشگاه حضور داشتند ولی اواخر تجمع که تعدادی از جمعیت داخل و بیرون دانشگاه رفته بود، یگان ویژه جمعیت بیرون را متفرق کرد و تعدادی را هم بازداشت نمود. برخی حاضران هم میگفتند برای متفرق کردن جمعیت پلیس از اسپری فلفل استفاده کرده و برای شناسایی از جمعیت فیلم هم گرفته است. یکی از حاضران میگفت نیروهای امنیتی و انتظامی از حدود ساعت 7 آن سمت خیابان آزادی حضور داشتند و تعدادشان به 50 نفر میرسید و در دست تعدادی از آنها تفنگهای ساچمهای ضدشورش هم دیده میشد.
در کنار همه اعتراضات عدهای در ضلع شمال شرقی ورودی دانشگاه و روی جدولهای بلوار برای یادبود جانباختگان شمع روشن کرده بودند.
تجمع تقریبا حدود ساعت ده شب به پایان رسید، برخی افراد حضور داشتند ولی عملا دیگر نمیشد اسم تجمع روی آن گذاشت.