سال گذشته در روزنامه پرسشنامهای را میان دختران شریفی توزیع کردیم که در آن به بررسی وضع امنیتشان در دانشگاه، خوابگاه و مسیر بین این دو پرداخته میشد. نتایج تا حدی قابل پیشبینی ولی ناراحتکننده بود. از میان حدود ۳۰۰ نفر شرکتکننده در این پژوهش بالای ۷۵درصد دختران شکلی از آزار را تجربه کرده بودند. از طرفی از میان این تعداد، تنها ۴درصد به مسئولان خوابگاه و دانشگاه مراجعه کرده بودند. شاید بتوان گفت دلیل این درصد پایین وجود نداشتن نهادی با این مسئولیت در دانشگاه است. روشن است که فرد آسیبدیده نمیتواند بهراحتی مسأله خود را با حراست در میان بگذارد، از طرفی با وجود ازدحام نوبتهای مرکز مشاوره امکان رسیدگی فوری به مسأله در مرکز مشاوره وجود ندارد. در این فضا جای خالی نیروهایی حس میشود که علاوه بر حمایت تخصصی و فوری از آسیبدیدگان، اقدامات حقوقی لازم را نیز شروع کنند.
نهادی با این مختصات در صورت شکلگیری میتواند بسیار مفید باشد. امروزه بیماریهای روانی، در ایجاد درد و رنجهای فردی در جامعه نقش مهمی ایفا میکنند و تجربیاتی مانند انزوای اجتماعی و احساس بیگانگی شایع شدهاند. دانشگاه هم جزیی از همین جامعه است و دانشجویان با شروع دوران استقلال و گاهی بهواسطه دوری از خانواده ناچارند بهتنهایی با مشکلاتی دستوپنجه نرم کنند که میتوانند آسیبهای روانی به دنبال داشته باشند؛ آسیبهایی که زندگی دانشجو را مختل کرده و از بازدهی فعالیت علمی او نیز به شکل محسوسی میکاهد. پیگیری و تلاش برای درمان اختلالات و آسیبهای روحی و روانی دانشجوها نتایج بسیار خوبی به دنبال دارد؛ از پویا و بانشاطتر شدن محیط گرفته تا رشد علمی دانشگاه و تحقق اهداف و سیاستهای بلندمدت آن.
این آسیبها گاهی بهقدری جدی و حیاتی هستند که باید به سرعت به آنها رسیدگی کرد؛ یک حمایت فوری و تخصصی، بهگونهای که دانشجویان در هر ساعتی از شبانهروز و با هر شرایطی بتوانند به سرعت از آن بهرهمند شوند. در مجموع به نظر میرسد بین مرکز مشاوره بهعنوان ارائهدهنده خدمات سلامت روان، حراست و فوریتهای درمانی دانشگاه حلقه مفقوده مهمی وجود دارد که ما از آن بهعنوان «اورژانس اجتماعی» یاد میکنیم.
کجا میتونم برم؟
یکی از مواردی که توجه ما را به نیاز دانشجوها به نهادی مانند اورژانس اجتماعی در دانشگاه جلب کرد، یادداشتهایی بود که در رابطه با مشکلاتشان به روزنامه فرستاده بودند. در ادامه چند مورد از این یادداشتها را مرور میکنیم.
***
دانشجویی در دانشگاه ۳ ماه بهطور منظم تعقیبم میکرد و میگفت به من خیلی علاقه داره و حتی در مسیر خونه هم تعقیم میکرد و برایم اعصابخوردی و استرس ایجاد میکرد. من چندینبار صحبت کردم و گفتم کارش مزاحمته ولی ولکن نبود و آزار و رفتارهای ناشایستش بیشتر میشد. به حراست و کمیته انضباطی هم اطلاع دادم و شکایتنامه هم نوشتم ولی باز ادامه داشت. (دختر، ورودی کارشناسی ۹۵)
***
زندگی این روزهای ما دانشجوها سرشار از استرس و اضطراب و اتفاقات بد و خوب است اما حجم استرسهای واردشده گاه بهقدری زیاد میشود و یا گاه اتفاقات ناگوار بهقدری غمناک هستند که باعث ایجاد تداخلات وسیعی در زندگی ما شده و زندگی را از مسیر عادی خارج میکند. هیچکس نمیتواند این موضوع را نفی کند، چراکه دوران جوانی سرشار از چنین موضوعاتی است؛ گاه از دست دادن یک فرد عزیز، گاه اتمام یک رابطه طولانیمدت و گاه عدم دستیابی به اهداف از پیشتعیینشده. همه این موارد روح و روان ما را دستخوش تغییراتی میکند؛ تغییراتی که میتواند بسیار خطرناک باشد، تغییراتی که گاه ما را به عمق تنهایی فرو برده و گاه ما را بیپرواتر کرده و باعث انجام رفتارهای پرخطر میشود. اینجاست که میتوان گفت ما دچار افسردگی شدهایم.
افسردگی جنبههای متفاوتی دارد و یکی از نتایج رسیدگی نکردن به آن اقدام به آسیب به خود است. من بهعنوان جوانی ۲۲ساله سابقه دوبار آسیب به خود را داشتهام. این دو تصمیم به ناگاه گرفته نشده و در طول زمان ایجاد شدند. ویژگی انسان افسرده این است که معتاد دُز خاصی از غم و غصه شده و بیشتر و بیشتر به سمت تاریکی رفته و هر روز که بدون توجه با حالات روحیاش به زندگی روزمره ادامه میدهد، اعتیادش هم بیشتر شده تا جایی که تاریکی تمام وجودش را فرا میگیرد. آسیب به خود نشانه عدم رسیدگی به بیماریایست که مدتهاست در روح و روان فرد رخنه کرده و به آن توجهی نشده. البته هر توجهی را هم نمیتوان مناسب دانست. (پسر، ورودی کارشناسی ۹۳ )
***
یکبار روز پنجشنبه قبل از ساعت ۹ صبح که برای امتحان به دانشگاه میآمدم (از در شمالی و خیابان قاسمی)، در پیادهرو مردی از روبرویم میآمد، وقتی به من نزدیک شد، دستدرازی کرد که من خودم رو کنار کشیدم و سریعتر به طرف دانشگاه دویدم. حدود دو ترم بعد یکبار که ساعت ۶ از دانشگاه به سمت مترو میرفتم، همان مرد را دیدم که کمی جلوتر از من از یکی از کوچههای فرعی قاسمی بیرون آمد و شروع به دنبالکردن دخترها کرد. من سعی کردم فاصلهام رو حفظ کنم و میخواستم یکی از دخترها رو صدا کنم تا متوجه بشه ولی ترسیدم که به طرف خودم بیاد. آخر سر سوار اتوبوس شدم و دیدم که در همون قسمت روبروی فلافلفروشی هنوز در حال ایجاد مزاحمت و دستدرازی است. روز بعد به حراست دانشگاه گفتم. خانمی که اونجا بود، فقط همدردی کرد و گفت که کاری از دستش برنمیاد. (دختر، ورودی کارشناسی ۹۴)
مگه امآیتی (MIT) نبود؟
از همان روزهای ابتدایی که وارد شریف میشویم، یکی از پر تکرارترین داستانها درباره دانشگاه این است که قرار بوده شریف، امآیتی ایران باشد و الگوی ساخت دانشگاه از آنجا گرفته شده است. ما نیز در اینجا به سراغ همین سنت قدیمی رفتیم و وضعیت چند دانشگاه مطرح دنیا در پاسخ به این نیاز را بررسی کردیم:
24ساعته روی خط
در بخش درمانی سایت دانشگاه امآیتی بخشی با نام «ذهن، دست، قلب» (MindHandHeart) وجود دارد که به سلامت روان دانشجویان میپردازد. در این بخش علاوه بر سیستم نوبتگیری از نیروهای متخصص روانشناسی، مشاوره و روانپزشکی که چیزی شبیه مرکز مشاوره خودمان است، بخشهای جالب دیگری نیز وجود دارد که به پر کردن جای این حلقه گمشده میپردازد.
قطعا یکی از سریعترین راههای کمک به فرد آسیبدیده از طریق دیگر دانشجوها و اطرافیان اوست. در این زمینه سایت دانشگاه توضیحات مفصل و مرحلهبهمرحلهای ذیل عنوان «کمک به دیگران» ارائه کرده و مواردی که دانشجویان باید در صورت مشاهده آنها نگران شده و در صورت امکان برای کمک به فرد اقدام کنند، عنوان شده است؛ مواردی مثل: اضطراب بیش از حد یا وحشت، افت کار دانشگاهی یا عملکرد شغلی محسوس، غیبت مکرر از کلاس یا کار (بهویژه هنگامی که بیسابقه بوده)، بیتفاوتی یا کمبود انرژی، انزوا یا انصراف، بیان ناامیدی و درماندگی در مکالمات، ایمیل یا ارسال در رسانههای اجتماعی.
همچنین آموزشهای تخصصی به والدین، کارمندان و اعضای هیئت علمی بخش دیگری از محتوای کمک به دیگران است. از نکات جالب توجه دیگر میتوان به شماره تلفن با پاسخگویی ۲۴ ساعته جهت رواندرمانی اشاره کرد. در قسمت سیاستهای دانشگاه نیز محیطی برای گزارش دادن انواع آزار در نظر گرفته شده است.
حمایت صفر تا صد
آکسفورد در زمینه حمایت از فرد آسیبدیده از آزار جنسی استراتژی روشنی دارد. سایت دانشگاه آکسفورد این مراحل حمایتی را به شکل زیر عنوان میکند:
ابتدا فرد بهصورت فوری به یکی از اعضای تیم حمایتی مرتبط میشود. سپس به محیط آرام و ساکتی منتقل شده و با نوشیدنی گرم به پایین آمدن اضطراب فرد کمک میگردد. از او خواسته میشود هر چقدر از واقعه را که تمایل دارد بازگو کند، سپس گزینههای زیر پیش روی او قرار میگیرد:
*برآورده شدن نیازهای درمانی فوری
*گزارش موارد به دانشکده، دانشگاه یا پلیس
*گزینههای پشتیبانی درمانی در آینده
*پشتیبانی عملی، حفظ امنیت و احساس امنیت
در ضمن این توضیح داده شده که در تیم حمایتی، هم درمانگر مرد و هم درمانگر زن وجود دارد و فرد آسیبدیده میتواند درمانگر مورد نظر خود را انتخاب کند.
مشکلت را راحت بگو
دانشگاه استنفورد نیز در زمینه حمایت حقوقی و درمانی از افراد آسیبدیده و یا درگیر با مشکلات روانشناختی برنامهای جدی دارد. سایت بخش سلامت روان دانشگاه استنفورد امکاناتی را بهصورت برخط ارائه میدهد. مواردی مثل نوبتگیری اینترنتی و امکان گفتوگوی برخط با کارشناسان سلامت روان. سایت استنفورد نیز مانند دو دانشگاه دیگر شماره تلفنی را برای مشکلات فوری مربوط به سلامت روان ارائه میکند. دانشجوها بهوسیله تماس با این شماره در هر ساعتی از شبانهروز به یک درمانگر مرتبط میشوند و میتوانند مشکل خود را مطرح نموده و راه حل دریافت کنند.
استنفورد بخش جداگانهای هم برای حمایت و گزارش آزار در نظر گرفته است و بالغ بر ۱۵ دفتر (جهت مراجعه حضوری)، ایمیل یا شماره تلفن برای حمایت روانی و حقوقی از آسیبدیدگان از انواع مختلف آزار تدارک دیده شده است.
خارج از شریف
اورژانس اجتماعی بهزیستی یکی از نمونههای فعال اورژانس اجتماعی در ایران است. البته این اورژانس از نظر هدف و شکل فعالیت قدری با نحوهای که ما اورژانس اجتماعی را تعریف کردهایم، تفاوت دارد. با هدف جلوگیری و رفع مشکلات و آسیبهای اجتماعی و ارائه خدمات متناسب، دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی برنامه خدمات اجتماعی سیار را تدوین کرد که از سال ۱۳۸۷ با خودروهای استاندارد آغاز به کار کرده است.
برنامه اورژانس اجتماعی تلفیقی از چهار فعالیت: مداخله در بحران فردی، خانوادگی و اجتماعی (مرکز اورژانس اجتماعی)، خط تلفن اورژانس اجتماعی (۱۲۳)، تیم سیار اورژانس اجتماعی و پایگاه خدمات اجتماعی است. در این برنامه ویژگی مهم ارائه خدمت اجتماعی یعنی «تخصصیبودن»، «بهموقعبودن» و «در دسترس بودن» مد نظر قرار گرفته تا از این طریق ارائه خدمات اجتماعی به مردم در سازمان بهزیستی کشور محدود به زمان و مکان نگردد و رویکرد مددکاری اجتماعی فعال جایگزین رویکرد غیر فعال گردد.
خط تلفن (۱۲۳) هم بهصورت شبانهروزی به گروههای هدف خدمات تخصصی ارائه مینماید. گروههای هدف این مرکز عموما آسیبدیدگانِ انواع خشونتهای خانگی هستند و در شهرهای با جمعیت پنجاه هزار نفر وجود حداقل یک واحد خدمات سیار ضروری است.
کانون همیاران سلامت روان؛ یک شروع تقریبا دانشجویی
یکی از راهحلهای اجراشده از سوی مرکز مشاوره دانشگاه «کانون همیاران سلامت روان» است که ذیل مرکز مشاوره و بهعنوان همکاران مرکز در سطح دانشگاه فعالیت میکند. در همین زمینه گفتوگویی کوتاه با شیوا اسفهلانی انجام دادیم؛ ورودی ۹۴ کارشناسی مهندسی شیمی و از اعضای دوره اول کانون همیاران.
* کانون همیاران سلامت چگونه شکل گرفت؟ مطالبه دانشجویی بود یا خواست دانشگاه؟
کانون همیاران سلامت تنها کانونی است که وجود آن در دانشگاههای کشور ضروری است و این مسأله در اساسنامه دانشگاه هم آمده است. تأسیس کانون همیاران هم به همین سند برمیگردد و یک مطالبه دو جانبه از طرف دانشجوها و مرکز مشاوره بود. در نتیجه حدودا پاییز ۹۶ کانون شروع به کار کرد.
* نیت شما و مرکز مشاوره از پیگیری برای تأسیس چنین کانونی چه بود؟
هر دوی ما نگران وضعیت سلامت روان در دانشگاه و بهخصوص وضعیت افسردگی دانشجوها بودیم و از همان ابتدا تردیدی در لزوم تأسیس کانون وجود نداشت.
* وظایف و فعالیتهای کانون همیاران چیست ؟
یکی از اصلیترین مسئولیتهای همیاران طرح «بتا» است؛ یعنی «بپرس، تشخیص بده، ارجاع بده». در عین حال کانون جلسات همخوانی کتابهای روانشناسی یا تماشا و گفتوگو درباره فیلم و سخنرانیهای روانشناسی را هم در برنامه دارد.
* مشکلات و موانعی هم سر راه شما بود؟
بله، یکی از مشکلات این بود که تعداد مشاوران مرکز مشاوره در برابر نیاز دانشگاه کم است و با اینکه بعضی از مشاوان حتی ساعت ناهار خود را به دانشجویان اختصاص میدادند ولی باز هم این وضعیت پاسخگوی نیاز دانشگاه نیست.
مسأله دیگر در رابطه با طرح بتاست؛ آموزشی که به ما درباره تشخیص داده میشد، واقعا کافی نبود و این بهشخصه من را خیلی اذیت میکرد، چون مواردی میدیدم که مثلا درگیر اعتیاد بودند و میخواستم به آنها کمک کنم ولی چون در این مورد آموزشی ندیده بودم، ورود نمیکردم. این مسأله من و بعضی دیگر از همیاران را دلسرد میکرد و باعث میشد نتوانیم بهخوبی به این کار بهعنوان اصلیترین وظیفه همیاری بپردازیم. علاوه بر این بعضی آموزشهای خارج از دانشگاه فقط به اعضای شورای مرکزی کانون اختصاص داشت و این در بعضی موارد ایجاد مشکل میکرد.
مسأله دیگری هم که ما درگیر آن بودیم، این بود که به نظر میرسید دانشگاه نمیداند اگر در زمینه سلامت روان هزینه کند و بودجه بیشتری را به این موضوع اختصاص دهد، در دیگر زمینهها مخصوصا زمینههای علمی هم شاهد پیشرفت بسیاری خواهد بود.
* طرح یا ایده ناتمامی هم داشتید؟
یکی از مواردی که در کانون مطرح شد، آموزش استادان بود. بعضی از استادان در دانشکدهها هستند که من واقعا آنها را میستایم و برای مشکلات بچهها دغدغه دارند. ما در فکر این بودیم که به این استادها آموزشهای تخصصی برای حمایت از دانشجویان داده شود.
آموزش نخستین قدم است
بیتردید تا رسیدن به پشتیبانی روحی و روانی مناسب از دانشجویان راهی طولانی در پیش داریم اما حساسیت دانشجویان، بعضی استادان و مسئولان دانشگاه در این زمینه امید به پیشرفت را بیشتر میکند. در قدم اول باید بپذیریم که این مسأله وجود دارد و توجه به آن برای رشد دانشگاه مهم است. آنگونه که تا اینجا مشاهده کردیم، دانشگاه ما تاکنون در حمایت فوری از موارد بحرانی، قوی ظاهر نشده است. همچنین در صورتی که فردی هم آسیب روحی دیده و هم جرمی در رابطه با وی رخ داده باشد (مثلا مورد حمله زورگیران قرار گرفته باشد) پشتیبانی مناسبی از او به عمل نمیآید.
در اینجا چند راهحل را که میتواند به بهبود شرایط کمک کند، با هم مرور میکنیم. توجه داشته باشید که هر کدام از این گزینهها میتواند محاسن و معایب خاص خود را داشته باشد و قطعا از نظر اثرگذاری در حل مسأله یکسان نیست. در عین حال بدیهی است که این راهحلها تنها پاسخهای ممکن نیز نخواهند بود. در نتیجه باید منتظر باشیم و ببینیم دانشگاه چه تصمیمی گرفته و چه راهی را برای پر کردن این خلأ برمیگزیند.
* تأسیس مستقل یک مجموعه با هدف قرارگیری در این حلقه مفقوده، شاید سختترین و در عین حال مستقیمترین پاسخ به این نیاز باشد.
* این مجموعه میتواند ذیل مرکز مشاوره تأسیس شود، بهطوریکه تعدادی از مشاوران این مرکز از موارد فوری پشتیبانی کنند. این گزینه از این جهت که مرکز مشاوره تقریبا به وضعیت سلامت روان دانشگاه تسلط دارد، گزینه خوبی به نظر میرسد ولی از طرف دیگر بودجه کم و محدودیت زمانی و مکانی مرکز مشاوره عملیبودن آن را در هالهای از ابهام قرار میدهد.
* راهحل پیشنهادی بعدی آموزش استادان راهنما یا حداقل معاونان دانشجویی دانشکدهها در این زمینه است. همچنین میتوان از استادان مشتاق و دغدغهمند هر دانشکده درخواست کرد که این مسئولیت را پذیرفته و در دورههای تخصصی درباره شیوه مواجهه و تشخیص بیماریها و آسیبهای روانی شرکت کنند. هماکنون نیز بسیاری از دانشجویان مشکلات خود را با این دسته استادان در میان میگذارند اما مجهزشدن آنها به مهارت تشخیصی و همکاریشان با مراکز تخصصی مشاوره میتواند از بسیاری اشتباهات در این مسیر جلوگیری کند.
* همکاری با اورژانس اجتماعی بهزیستی هم میتواند یکی از گزینهها باشد. این همکاری میتواند به شکل ورود و همکاری برخی از نیروها در دانشگاه یا بهصورت اختصاص یک شماره جداگانه مربوط به دانشجویان شریف از سوی سازمان بهزیستی صورت گیرد.
* راه دیگر تأسیس یک مرکز اورژانس اجتماعی است که فقط بهصورت تلفنی (شبانهروزی) به ارائه خدمات میپردازد؛ اختصاص یک شماره تلفن و چند مشاور متخصص برای مشاوره فوری و ارجاع حقوقی به حراست در صورت لزوم.
* طرح پشتیبان خوابگاهها هم یکی از مواردی است که میتواند به کانون همیاران سلامت روان کمک کند. به این ترتیب که به پشتیبانها آموزش مناسب جهت کنترل اوضاع و حمایت اولیه از فردی که در خوابگاه با مشکلی درگیر شده و به آنها مراجعه کرده، داده شود.