۱ اسفند کرونا بهطور رسمی وارد ایران شد و ۴ اسفند دانشگاه و خوابگاه کارش به تعطیلی کشید. برای دانشجوهایی که ساکن تهران بودند، فقط آموزش بود که از حالت حضوری به حالت مجازی تغییر کرد ولی برای دانشجوهای ساکن خوابگاه، تعطیلی دانشگاه و خوابگاه و رفتن اجباری به محل سکونت خانواده به معنای دوری از شهری بود که خیلیهایشان در آن مشغول کار بودند و البته دوری از دانشگاه و آزمایشگاهی که انجام پروژه پایان دوره تحصیلیشان در آنجا پیش میرفت. حضور تماممدت در کنار خانواده هم برای برخی دانشجوها کمکم دردسرهای جدیدی برای آنها به ارمغان آورد و درس خواندن و شرکت در جلسات آنلاین و دورکاری در خانه و در کنار کارهای مختلفی که پیش میآید، به تدریج برای این دسته از دانشجوها سخت و سختتر و شاید غیرممکن شد تا در نهایت عطای زندگی در کنار خانواده را به لقایش بخشیدند و راهی تهران شدند. در این شماره با تعدادی از این دانشجوها صحبت کردیم تا ببینیم در این مسیر چه مشکلاتی داشته و دارند. بعدش هم به یکی دو راه حلی که دانشگاه تدارک دیده، اشاره کردهایم.
دختر/ کارشناسی/ ساکن کرج
قبل از شیوع کرونا صبحها، حدود پنج و شش از خانه بیرون میزدم و سمت دانشگاه میآمدم و معمولا زودترین ساعت برگشتم به خانه هم هشت شب بود. بعد از کرونا تا ۲۰ فروردین خانه بودم ولی بعدش دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم بیرون. شرکتی که کار میکردم، یک سوئیت کنار بخش اداری داشت که یک ماهی آنجا ساکن بودم و بعد رفتم پانسیون؛ دو شب در یک پانسیون و ۴ ماه هم در یک پانسیون دیگر. الآن موقتا دوباره به خانه برگشتم تا راه دیگری پیدا کنم. حضور در خانه به مدت طولانی را نمیتوانستم تحمل کنم، چون دیگر بزرگ شده بودم و زندگی تماموقت با خانواده برایم سخت بود، بهتر بود که جدا زندگی کنم و گاهی به آنها سر بزنم. حریم خصوصیام هم در کنار خانواده کمتر رعایت میشد. حتی امنیت روانیام در خانه کاهش پیدا کرده بود و خوابهای بدی میدیدم. بهشدت حساس شده بودم و به خودم فشار زیادی وارد میکردم که پرخاش نکنم. فکر کردم به صلاح نیست بیشتر پیش خانواده بمانم.
از پس اجاره و مخارج زندگی در خوابگاه دانشجویی برمیآمدم ولی در پانسیون مخارج زیاد بود. اولین پانسیونی که رفتم، فقط دو شب ماندم، مدیر شرکت معرفی کرده بود. هم اوضاعش خیلی بد بود و هم نسبت به محل کار دور. بعدش در سایت خوابکده جستوجو کردم و چند خوابگاه مجردی خوب دیدم. رفتم دیدمشان و در نهایت جایی نزدیک میدان ولیعصر ساکن شدم؛ هم معتبر و قدیمیست و هم تروتمیز نسبت به خوابگاههای دیگری که دیدم. اجاره خوابگاه ماهی ۵۰۰ هزار تومان است و خرج خورد و خوراک هم ماهی ۳۰۰ هزار تومان. حدود ۷۰۰ هزار تومان هم هرماه خرج وسایل و لباس و چیزهای دیگر میشود، چون وسیله خاصی از خانه برنداشتم.
اوایل در خوابگاه آشپزی میکردم ولی چون فضایش مناسب نبود، زیاد نتوانستم ادامه دهم. یکی دو هفته یکبار به مادرم سر میزدم و به خواست خودش برایم غذا میپخت. اغلب اوقات هم غذای بیرون میخوردم و واقعا از نظر بدنی ضعیف شده بودم.
اتاقمان در خوابگاه هشتتخته بود ولی اوایل فقط سه نفر داخلش بودیم و فاصله زیادی با هم داشتیم. دو نفر دیگر دورکاری میکردند و فقط من بیرون میرفتم. دوماهی که گذشت، تختهای دیگر را هم اجاره دادند و اوضاع بدتر شد. یک نفر در طبقه ما کرونا گرفت و با هماهنگی مدیریت آمد و وسایلش را جمع کرد. جاروجنجال زیادی این قضیه راه انداخت ولی در نهایت هماتاقیهای آن نفر نرفتند تست کرونا بدهند. مدیریت در قبال کرونا مسئولیتپذیری نداشت و حتی یک دستگاه برای ضدعفونی کردن هم در جایی از ساختمان دیده نمیشد و کلا نسبت به قبل از کرونا تغییری حس نمیکردی.
حتی اگر دانشگاه فقط خوابگاه بدون غذا هم به من بدهد، برایم کافیست. حداقل میدانم اینجا کسانی هستند که بهداشت را رعایت میکنند و نسبت به کرونا حساساند. در خوابگاه خصوصی هیچکس را نمیشناسی و نمیتوانی تعامل درستوحسابی با آنها داشته باشی. از سرقت وسایلت در آنجا میارست و باید همیشه حواست به وسایلت باشد. در خوابگاه خصوصی سر کوچکترین حقم هم باید دعوا راه میانداختم تا کارم راه بیفتد. مشکل ساس هم در خوابگاه خصوصی وجود داشت و قابل مدیریت کردن نبود و مدام سمپاشی میکردند ولی ساسها نمیرفتند و ما باید سم استنشاق میکردیم.
پسر/ دکترا/ ساکن اصفهان
قبل از کرونا در خوابگاه مصلینژاد سکونت داشتم ولی وقتی همان اوایل اسفند خوابگاه تعطیل شد، مجبور شدم با عجله وسایلم را جمع کنم و به خانه بروم و ۵ ماهی آنجا سکونت داشتم. برای دفاع نهایی از رساله دکترا مجبور بودم به تهران بیایم. دانشگاه اوایل شیوع کرونا فقط اجازه دفاع حضوری میداد تا اینکه اوایل تیرماه شورای تحصیلات تکمیلی دانشگاه تشکیل شد و اجازه دفاع حضوری، نیمهحضوری و مجازی را صادر کرد. ولی متأسفانه دانشکده اجازه دفاع مجازی به دانشجوهای دکترا نمیداد. شورای دانشکده اینطور استدلال میکرد که در صورت دفاع مجازی، اعتبار مدرک دکترا زیر سوال میرود. به همین خاطر برای برگزاری جلسه دفاع نیمهحضوری مجبور شدم بیایم تهران و در خوابگاه که به صورت محدود برای موارد خاص دانشجوهای تحصیلات تکمیلی باز شده بود، ساکن شدم.
مدتی که در خانه سکونت داشتم، استرس و اضطراب دفاع و مبهم بودن وضع آن اذیتم کرد و ادامه کار را برایم سخت. خوابگاه در هر حال بهتر از جایی مثل پانسیون است، چون حداقل نظارتی روی آن وجود دارد ولی با این حال حمام و سرویس بهداشتی و آشپزخانه مشترک و تردد زیاد دانشجوها میتواند خطرساز باشد.
پسر/ کارشناسی ارشد/ ساکن اراک
قبل از کرونا ساکن خوابگاه بودم ولی بعد از شیوع کرونا و تعطیلی خوابگاهها چندماهی در شهرستان و کنار خانواده سکونت داشتم. روزی حدود سه ساعت از خانه میزدم بیرون و معمولا در کوه و طبیعت وقتم را میگذراندم ولی بیشتر اوقاتم در خانه سپری میشد. حضور طولانیمدت در خانه برای پسری به سن من حوصلهسربر است و مشکلاتی هم در ارتباط و تعامل با خانواده پیش میآید. فضای خانه بیش از حد یکنواخت است و از طرف دیگر کارهای منزل مانع رسیدگی مناسب به کارها و تکالیف دانشگاه و مسائل شغلی میشود. حرف مشترک خاصی هم با خانواده نداریم و فقط از طریق فضای مجازی مجبوریم با رفقایمان صحبت کنیم.
آخرش مجبور شدم برای مسائل شغلی و کارهای دیگرم به تهران بیایم و منزلی را به همراه چند نفر دیگر از بچهها اجاره کنم. این خانه را از طریق بنگاه پیدا کردیم ولی مشکل اصلی در اجاره خانه مجرد بودن است که تعداد گزینهها را محدود میکند و آخرش شما را مجبور به سکونت در جایی میسازد که زیاد باب میلت نیست ولی با مجرد بودن تو کنار میآیند. هزینه اجاره ماهانه ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان است، به علاوه ۳۰ میلیون پول رهن. بهطور متوسط ماهانه یک میلیون و نیم هم خود خانه و خورد و خوراک خرج دارد، تازه وقتی غذا را در خانه بپزیم و زیاد از بیرون غذا نگیریم، همه این هزینهها هم بین فقط سه نفر پخش میشود.
انتخاب همخانهای مناسب هم خودش مسائل و مشکلاتی دارد، افرادی که بتوانی با آنها زندگی کنی و مخصوصا در شرایط الآن مسائل بهداشتی را رعایت کنند. مهمترین مزیت خوابگاه هزینههای کمتر آن نسبت به شرایط فعلیست، خوابگاه حداقل ماهی دو میلیون تومان برای من باعث صرفهجویی میشود.
پسر/ کارشناسی ارشد/ ساکن گنبد کاووس
قبل از کرونا در خوابگاه حیدرتاش بودم. بعدش که خوابگاه تعطیل شد، تا شهریور در شهرستان ماندم. وقتی آمدم تهران، چند روزی رفتم به پانسیون ولی شرایطش خیلی بد بود و مجبور شدم خانه اجاره کنم. دلیل آمدنم به تهران پیش بردن پروژه ارشدم بود که در منزل خانواده نه فضای مطالعه مناسب وجود داشت و نه دسترسی به امکانات آزمایشگاهی. در پانسیون هم عدم رعایت بهداشت، شلوغی و فقدان فضای مطالعه مناسب باعث شد زیاد نمانم و به فکر اجاره خانه بیفتم. از طریق بنگاه اقدام کردم و با یکی از دوستانم در جای فعلی ساکن شدیم. ماهی دو میلیون اجاره میدهیم و غذا هم اکثرا به تخممرغ قناعت میکنیم، چرا که هم هزینهها بالاست و هم وقت و انرژی زیادی ازمان میگیرد. غیر از اجاره و غذا کمبود وسایل هم اذیتمان میکند ولی کمکم داریم شرایط را بهتر میکنیم. جالب اینجاست که من در شرایط جدیدی که دانشگاه اعلام کرده، میتوانم خوابگاه بگیریم ولی این شرایط وقتی اعلام شد که من و دوستم خانه را اجاره کرده بودیم و دیگر نمیشد به خوابگاه رفت، با این وجود دانشگاه در حالی که به بچههای ساکن خوابگاه ناهار و شام میدهد، چنین امکانی را حداقل در وعده ناهار هم برایمان فراهم نکرده است. مشکلات رفتوآمد به دانشگاه هم در اینجا نسبت به خوابگاه خیلی بیشتر است.
پسر/ کارشناسی/ ساکن کرمانشاه
قبل از کرونا خوابگاه بودم ولی بعد از کرونا، چون کارم حضوری بود، از همان ابتدا رفتم خانه چند نفر از رفقا. حضور در خانه آنها برایم عذاب وجدان داشت و همه وسایلم هم در دسترسم نبود، به همین خاطر با دو نفر دیگر از دوستان تصمیم گرفتیم خانه اجاره کنیم. مشکل اصلی پیدا کردن خانه است، هم قیمتها بالاست و هم به مجرد خانه سخت میدهند و هم تهیه وسایل خانه کار دشوار و پرهزینهایست.
خوابگاه هم هزینهها را کاهش میدهد، هم رفتوآمد را راحتتر میکند و به دانشگاه نزدیکتر است، هم امکانات دیگری مثل غذا و لباسشویی و ... دارد و هم به آنطور زندگی عادت بیشتری داریم. الآن ناهار را مجبور هستیم از بیرون بگیریم ولی شام را خودمان میپزیم و ماهی ۷۵۰ هزار تومان هم هر نفر اجاره میدهیم. ۱۵ میلیون هم که پول رهن خانه بود.
دختر/ بین کارشناسی و کارشناسی ارشد
قبل از کرونا در خوابگاه دانشگاه بودم. بعدش رفتم شهرستان و تا یک ماه پیش خانه ماندم ولی بعد از کنکور چون میخواستم همزمان با ارشد مشغول کار شوم، به تهران آمدم و در یک خوابگاه خصوصی ساکن شدم. این خوابگاه را از طریق تبلیغ در فضای مجازی پیدا کردم و برای سکونت در یک اتاق چهارنفره در خوابگاه فعلی ماهیانه ۸۷۰ هزار تومان هزینه میدهم. خوابگاه جدیدی که دارم میروم، برای سکونت در اتاق چهارنفره ماهیانه ۹۷۰ هزار تومان دریافت میکند و یک تومان هم ودیعه اولیه دارد. خوابگاه فعلی از نظر وضعیت بهداشت و شلوغی و تردد زیاد و مکانهای مشترک بین تعداد افراد زیاد مناسب نیست و رسیدگی کافی هم به آن نمیشود و به همین خاطر میخواهم به محل جدید بروم. البته من وضعیت خوابگاه را با خوابگاههای شریف مقایسه میکنم که سوئیتی بود و وضع خوبی داشت.
غذا را در خانه میپزم یا از شهرستان چیزهایی میآورم. مدت کمی در خوابگاه حضور دارم و روزها سر کار هستم یا دانشگاه و همین حضور در خوابگاه خصوصی را قابل تحمل میکند. اگر خوابگاه دانشگاه بود، هم هزینهها به شکل قابلتوجهی کمترمیشد و هم امکانات زندگی خیلی بهتر بود.
پسر/ کارشناسی ارشد/ ساکن شمال
قبل از کرونا خوابگاه بودم. بعد از شیوع کرونا چند روزی که گذشت، به شهرستان آمدم و تا اواخر اردیبهشت آنجا بودم ولی چون تعهد کاری داشتم و در شهرستان امکان پیگیری کارهایم به صورت دورکاری نبود، به تهران آمدم و در خانه اجارهای سکونت دارم. درس خواندن هم در خانه سخت بود و خوب پیش نمیرفت. خانه فعلی را با یکی از دوستان از طریق گشتن در املاکیها و سایت دیوار پیدا کردیم و ماهیانه ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان اجاره میدهیم و ۲۰ میلیون هم پول رهن دادیم. ناهار معمولا بیرون و در محل کار میخورم ولی شام را در منزل تهیه میکنیم، البته بیشتر غذاهای حاضری یا نیمهآماده است.
پسر/ بین کارشناسی و کارشناسی ارشد/ ساکن قم
قبل از کرونا خوابگاه بودم ولی بعدش رفتم شهرستان تا موقع کنکور ارشد. بعد از کنکور برای انجام پروژه کارشناسی و حضور در دوره کارآموزی یک ماه خوابگاه در اختیارم قرار گرفت و بعد از آن در جایی که محل کار فراهم کرده، اسکان دارم. در شهرستان کار خاصی نمیتوانستم انجام دهم و برای کار تصمیم گرفتم به تهران بیایم تا بتوانم کاری مرتبط با رشته انجام دهم. مشکل اصلی در محل کار فعلی دور بودن از دانشگاه است، چرا که خود محل کار دانشگاه است ولی محل اسکان با آن فاصله دارد. البته غذا و اسکان هزینهای برایم ندارد و محل کار تأمین میکند.
پسر/ کارشناسی/ ساکن گلپایگان
قبل از کرونا ساکن خوابگاه بودم و بعد از کرونا هم تا اواسط اردیبهشت شهرستان بودم ولی بعد از آن دیگر بیشتر تهران بودم و فقط برخی آخر هفتهها به شهرستان سر میزدم. اوایل خانه اقوام سکونت داشتم و هم رودربایستی با خانواده فامیل داشتم و هم هر روز یک ساعت مسیر رفت و یک ساعت مسیر برگشتم به دانشگاه و محل کار زمان میبرد. کارآموزی باعث شد مجبور شوم در تابستان به تهران بیایم و بعد از آن هم به دلیل رفتن سر کار در تهران ماندم. یکی دو ماه دنبال خانه بودیم با دو نفر از دوستان و فرایند بسیار سخت و زمانبری بود، هم هزینهها است و هم به مجردها سخت خانه اجاره میدهند. البته اینکه دانشجوی شریف هستیم، در پیدا کردن خانه و اعتماد مردم تأثیر خوبی داشت. مشکل غذا خیلی اذیت میکند، چون به صور تماموقت سر کار میروم و میخواهم کنکور و درس هم بخوانم و وقت زیادی تهیه غذا میگیرد. محل کار هم غذا نمیدهد و حقوق بهزور اجاره خانه را تأمین میکند و تهیه غذای بیرون زیاد ممکن نیست و باعث میشود وضع غذایی خوبی نداشته باشم.
پسر/ بین کارشناسی و کارشناسی ارشد/ ساکن شمال
قبل از کرونا ساکن خوابگاه بودم و بعدش رفتم شهرستان و مشغول خواندن کنکور شدم ولی بعد از چندماه مجبور شدم به تهران بیایم، چون استارتآپی با گروهی از بچهها راه انداخته بودیم و به صورت دوکاری کارش پیش نمیرفت و اگر حضوری جمع نمیشدیم و کار را جلو نمیبردیم، کار با شکست مواجه میشد. در تهران معضل اصلی اسکان بود و با پرسوجو و گشتن به این نتیجه رسیدم که اجاره خانه در توان مالیام نیست و به پانسیون آمدم ولی الآن به این نتیجه رسیدم که هزینه اجاره خانه با سکونت در پانسیون تقریبا یکسان است. این پانسیون با وجود اینکه نسبت به دیگر خوابگاههای خودگران تهران وضع بهتری دارد ولی امکاناتش باز هم نسبت به خوابگاه دانشگاه ضعف و کمبود زیادی دارد. حمام و آشپزخانه و سرویس بهداشتی مشترک است و فضای سرانه برای هر نفر هم کمتر از خوابگاه دانشگاه است. رفتوآمد به دانشگاه سخت است، هرچند دسترسی خوبی به وسایل حملونقل عمومی دارد، هزینهها نسبتا بالاست، اینترنت وضع خوبی ندارد، نور مناسب در محیط پانسیون تأمین نشده است، تعامل و همزیستی با دیگر افراد پانسیون سخت است و ممکن است همسن و قابل اعتماد نباشند، سروصدا هم اذیت میکند، محدودیت زمانی برای تردد وجود دارد و شلوغی محیط نیز خطرناک است. ۵۰۰ هزار تومان ودیعه و ۵۰۰ هزار تومان هم اجاره ماهیانه باید بدهیم. امکانات جانبی هم در پانسیون قابل مقایسه با خوابگاه دانشگاه نیست.
بازگشایی محدود خوابگاهها
دانشگاه میگوید برای اجرای پروتکلهای بهداشتی نمیتواند خوابگاهها را بهطور کامل بازگشایی کند؛ به عنوان مثال در هر اتاق طبق پروتکلها حداکثر دو نفر میتوانند سکونت داشته باشند. به همین خاطر دانشگاه ابتدا در تابستان خوابگاه را به صورت محدود بازگشایی کرد تا در اختیار دانشجوهایی قرار گیرد که برای تکمیل بخش تجربی پایاننامههای کارشناسی ارشد، امکانسنجی برای تدوین پیشنهاد پژوهشی، انجام رسالههای دکترا، شرکت در آزمون جامع دکترا یا فراغت از تحصیل در مقطع کارشناسی نیاز به حضور در تهران دارند. در ترم پاییز هم خوابگاه با رعایت اولویت فقط برای دانشجوهای زیر باز شد:
به گفته رئیس اداره امور خوابگاه حدود ۴۰۰ نفر از دانشجوها در حال حاضر در خوابگاههای مجردی شریف اسکان دارند و وعدههای غذایی ناهار و شام نیز در اختیار آنها قرار میگیرد.
کاشانهای برای از خوابگاه جداافتادهها
با توجه به مشکل دانشجوهای غیرتهرانی برای حضور در تهران و پیش بردن کارهای مختلف درسی و پژوهشی و شغلیشان، پارک علموفناوری دانشگاه حوالی خرداد از سوی هیئترئیسه مأمور میشود که چارهای بیندیشید. پارک هم کار را به یکی از تیمهای مستقر به نام کاشانه میسپارد. تیم کاشانه کارش را با بررسی نمونههای مشابه خارجی شروع میکند و ایدههای مختلف را روی میز میآورد. سپس در مرحله بعد اطلاعات و مشخصات کامل تمام خوابگاههای خصوصی دانشگاه ثبت و در وبسایت کاشانه بارگذاری میشود تا در اختیار متقاضیان قرار بگیرد. علاوه بر این از طریق تیم کاشانه و وبسایت آنها افراد مختلفی که دنبال همخانه هستند هم به یکدیگر معرفی میشوند.
با بررسیهای بیشتر تیم کاشانه مشخص میگردد خیلی از خوابگاههای خصوصی فعلی شرایط زندگی مناسب برای دانشجوها را نمیتوانند فراهم کنند، بنابراین تصمیم بر این میشود که ابتدا استادندارهای مناسب برای یک خوابگاه دانشجویی تدوین شده و سپس با مذاکره با سرمایهگذار، فرایند یافتن محل مناسب و تجهیز آن پیگیری شود.
در حال حاضر تیم کاشانه مشغول گرفتن مجوزهای لازم و مذاکره با سرمایهگذار و پیدا کردن محل مناسب است و احتمالا ظرف چهار پنج ماه آینده اولین خوابگاه برای استفاده از دانشجوهای متقاضی آماده بهرهبرداری شود. البته اگر دنبال پیدا کردن همخانه، خوابگاه خصوصی یا محلی برای اجاره هستید، به وبسایت کاشانه به نشانی kashane.net حتما سری بزنید.
چرا تهران؟