این روزها خبرهای متفاوتی از انیمیشن ایران میشنویم؛ پسر دلفینی که در قالب ۳ زبان اکرانهای موفقی در دنیا داشت و به طور خاص در روسیه رتبه سوم گیشه را کسب کرد، ببعی قهرمان که هماکنون روی پردههاست، همچنین بچه زرنگ که عملاً یک انیمیشن ابر قهرمانی به نسخه ایران است. اخیراً هم در کنار چنین دستاوردهایی شاهد درخشش انیمیشن جدیدی از ایران، در سطح جهانی هستیم. این بار روی فرش قرمز اسکار و با هنرنمایی «زیر سایه سرو»؛ انیمیشنی کوتاه که به همت کانون پرورش فکری و با کارگردانی و نویسندگی زوج هنری حسین ملایمی و شیرین سوهانی ساخته شده است.
(بخشهایی از این متن میتواند داستان انیمیشن را افشا کند، در صورتی که حساسیت دارید بعد از تماشای انیمیشن ادامه متن را بخوانید)

این انیمیشن از لحاظ هنری چیزی کم ندارد. موسیقی فیلم شما را همچون یک شبزده، از همان سکانس اول همراه میکند؛ ثانیه به ثانیه لحظات کند و غمزده آن پدر ناخدا و دختر جوانش از ابتدا برای بیننده قابلفهم و درک است. پدری جانباز که در طرحوارههای جوانیاش هنگام جنگ، همسر خود را در حمله هوایی عراق در دریا از دست میدهد و از دست رفتنش را به هنگام غرقشدن در آن دریای مواج به تماشا مینشیند. با اینکه از لحاظ بصری، انیمیشن خود را بهخوبی نشان میدهد، اما چیزی وجود دارد که زیبایی آن را کم میکند، آن هم نمایش بیش از حد عصبانیت این پدر است. در چند سکانس، این پدر در حدی که به دختر خود آسیب میزند که موجب رنجش او میشود؛ این اتفاق میتواند زخمی عمیقتر از زخم گلوله بر تن فداکار جانبازان این مرزوبوم را ایجاد کند؛ قهرمانانی که هرروزه و هر لحظه شعلههای آتش آسیبهای روانی بعد از جنگ را حتی بعد از شکستدادن آنها، برای راحتی اطرافیان، در خود خاموش نگه میدارند. جالب است بدانید ایده و الهام خلق شده در استفاده از این پدر، توسط شیرین سوهانی که خود فرزند جانباز است وارد داستان شده است!
در تمام مدت انیمیشن، سکوتی کرکننده حکمفرماست. کارگردان به بهرهگیری از عناصر ارتباطی پراحساستری روی آورده است. اتفاقاً این نمایش، در القای احساسات میان پدر و دختر بسیار موفق ظاهر شده است. استفاده از زبان هنر بهجای زبان بدن و کلام در تکتک عناصر و اجزای فیلم احساس میشود، یک انیمیشن پر ظرافت که از شکسته بودن پیاله سنتی ایرانی و سرریز بودن قوری گلگلی جوشیدهاش میتوان به عمق پریشانی این پدر پی برد.

قصه اصلی فیلم از جایی آغاز میشود که در این جزیرهای که خود نماد تنهایی این خانواده منزوی است، یک نهنگ به گل مینشیند؛ ابتدا با تلاش نافرجام پدر و دختر آغاز ولی با کنارهگیری و افسردگی مجدد پدر، دختر را با این معضل که خود استعارهای از زندگی بهگلنشسته خودش است، تنها میگذارد. ناخدا به فریضه انزوا روی میآورد و با همان خوابزدگی همیشگیاش، مجدداً بهمرور آن شب ازدستدادن همسرش روی میآورد. نقطه تلخ کارگردانی این اثر آنجایی است که این انیمیشن، رهایی و نجات نهنگ و دختر را در سکانسی نمایش میدهد که پدر تمام خاطرات جوانی خود را نابود میکند، به شکلی که انگاری دارد خودش را به کشتن میدهد و تا مرز نابودی قدم برمیدارد. سکانسی دیگر که باز هم میتواند زخمی حتی عمیقتر از قبل بر تن میراثداران سالهای جنگ ۸ساله ایران و عراق ایجاد کند. میراثی که امروز نسل به نسل از طریق این «سروهای سبزِ در خزان»، نشئتگرفته میشود و لبتشنه ما را سیراب میکند.
حسین ملایمی و همسرش که هردو دانشآموخته دانشگاه هنر تهران هستند، هر فریم و سکانسی از این فیلم را از بعد فنی و فرمی، تبدیل به کلاس درس کردهاند. آنچه امضای خاصی بر این اثر هنری ممتاز میزند کیفیت طراحی چهره و واکنشهای چهره است، چرا که تمام حرفی که شخصیتهای فیلم با مخاطب بیرون میزنند؛ از همین پنجره بیرون میآید. احتمالاً زیبایی بصری این انیمیشن در تعداد جوایز آن بیتأثیر نبوده است.
این فیلم، در طی ۶ سال و با حمایت مالی، مادی و معنوی کانون پرورش فکری ساختهوپرداخته شد؛ کانونی خوشنام در طی این چند دهه که کوشش اعتلای و رشد و تربیت کودکان علیالخصوص در سنین پایین بوده. پای سخنان محمدرضا صارمی، معاون این کانون که بنشینیم با ارائه آمار و ارقامی متوجه میشویم که در مدت ساخت این انیمیشن، کارگردانان از حمایتهای داخلی برخوردار بودند؛ رسالتی که در شرایط سخت رسانهای و هجمههای ناصواب دوست و نزدیک نیز باقوت ادامه دارد و همچنین به مسیر آینده خود امیدوارتر است.
محصول این زوج هنری، علاوه بر اسکاری که چند شب پیش گرفت، در طی ۲ سال گذشته برنده و نامزد جوایز متعدد دیگر نیز بوده؛ منجمله جایزه بهترین داستان عاشقانه در جشنواره خیرونا و نامزد جایزه شهر ملبورن.
«زیر سایه سرو» علاوه بر نیمه روشن زیبایی بصری آن، نیمه کمفروغی هم داشت که «زیر سایه کملطفی» کارگردانانش شکل گرفت. آن نیز روضهخوانیهای مرسوم هنرمندان در جایگاه بود؛ موضوعی که بهدوراز فضای هنری و هویت اینگونه مراسمهاست. همانطور که مانی حقیقی در نشست خبری فیلم خوک در جشنوارهٔ برلین در پاسخ به سؤالات خاص خبرنگاران از ایرانیها گفت: «خسته نشدید بس که در هر نشست سینمایی از فیلمسازان ایرانی سؤال سیاسی پرسیدید؟ من یک هنرمندم و با اثر هنریام اینجا هستم، از من دربارهٔ فیلمم بپرسید، نه کشورم.» این بیدقتی کارگردانان در ظرافت پاسخدهی و بیان مطالب و نمایندگی ایران با سؤالهای خاص خبرنگاران اسکار پیوند میخورد و بازتاب مطابق سلیقه خبرنگاران اسکار از ایران و ایرانی میدهد.
سومین جایزه اسکار صنعت سینمای ایران، بهانهای بود برای توجه به صنعت انیمیشن ایران؛ و همچنین دعوتی کوتاه برای تماشای انیمیشن و فکر درباره مضمون آن و دنبالکردن حواشی.
ایمان امانی | ۱۴۰۰ علوم کامپیوتر