ویرگول
ورودثبت نام
روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

کنش دانشجویی؛ یک تکانه اوتوپیایی

در وضعیت تاریخی‌ای که با استعاره «بن‌بست» توصیف می‌شود، تفکر انتقادی سیطره بسیار بیش‌تری به‌نسبت تفکر اوتوپیایی دارد. چندان جای تعجب هم نیست. روشن‌فکر یا فعال اجتماعی که به دنبال تغییر نظم موجود است، در مواجهه با «بن‌بست»، پیش از هر چیز می‌کوشد محدودیت‌های خود را بازشناسد و اضلاع این «بن‌بست» را واکاود. اما تفکر انتقادی اگر با ردیابی‌ امکان‌هایی رهایی‌بخش همراه نباشد، این خطر را دارد که به دامِ ازلی-ابدی‌پنداری وضعیت «بن‌بست» بیفتد؛ یا به بیان دیگر، «بن‌بست» را نه به‌مثابه موجودیتی تاریخی، بلکه به‌عنوان پدیده‌ای طبیعی و جاودانی بازتولید کند. و چه چیزی بهتر از این برای گروه‌های فرادست و سودبرندگانِ از نظم موجود، که فرودستان پیشاپیش واقعیت اجتماعیِ رویاروی خود را تغییرناپذیر تلقی کنند و بدون مبارزه، شکست خورده باشند؟ به همین خاطر، در این نوشته می‌خواهم به کنشِ دانشجویی، نه از زاویه‌‌ای انتقادی- که البته خود مکمل تفکر اوتوپیایی است- بلکه از زاویه امکان‌های رهایی‌بخشِ نهفته در آن بپردازم؛ از زاویه آگاهی‌ای که نفس کنش به‌مثابه یک جمع با خود به همراه می‌آورد.

آگاهی‌ای که می‌تواند به تغییرات بنیادین اجتماعی بینجامد، تنها از راه عمل جمعی به دست می‌آید. واقعیت اجتماعیِ رویاروی ما، شباهتی به وضعیت «رابینسون کروزوئه» ندارد؛ ما نه جداافتاده در جزیره خود بلکه در میان شبکه پیچیده مناسبات اجتماعی زندگی می‌کنیم. نیازهای ما در فرایندهای اجتماعی سامان می‌یابند و پاسخ داده می‌شوند (یا نمی‌شوند!). البته این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که فرد ممکن است در زندگی «خصوصی» خود عاملیتی محدود داشته باشد. این عاملیت - با کمک گرفتن از تمثیلِ آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی- به این معنا محدود است که ما می‌توانیم حداکثر فیلمی را که در سینما می‌بینیم تعیین کنیم، اما واقعیتْ خودِ «سینما» است که خارج از دسترس ما باقی می‌ماند. تغییر بنیادین مناسباتی که زندگی روزمره ما را متعیّن می‌کنند، با صرف تلاش برای بهبود وضعیت «جزیره» خود، ممکن نیست؛ به‌عکس، پیش از هر چیز ضروری است خودِ تصور «جزیره»‌ از میان برخیزد. کنش جمعی در نفس خود، چنین امکانی را مهیا می‌کند تا فرد درون گروه، درون یک «بدن» جمعی ادغام شود و به این طریق، ظرفیت تحقق عاملیتی جمعی را در خود حفظ کند؛ ظرفیت جذب شدن در یک «ما»، ظرفیت درگذشتن از دیوارهای موهومیِ «جزیره» را، حتی اگر این عاملیت جمعی قادر به تغییرات اساسی نباشد.

وضعیت تاریخی ویژه «ما» از این جهت شبیه به «بن‌بست» است که آگاهی لازم برای درگذشتن از شرایط کنونی نیازمندِ کنش جمعی‌ای است که همین وضعیت تاریخی آن را ناممکن کرده است. اما در این میان، نقاطی هم هستند که دست‌کم امکان‌هایی برای رهایی در خود حفظ می‌کنند؛ نقاطی که شاید ناتوان از حمل «پرچم» باشند، اما دست‌کم معنای آن را حفظ می‌کنند. در وضعیت امروز ایران، کنش جمعی دانشجویی از چند وجه نماینده چنین «نقطه‌»ای است: با مقاومت‌های صنفی سال‌های اخیر خود در برابر تلاش‌ها برای کالایی‌سازی آموزش، با فعالیت متشکل در برابر قدرت فرادست سیاسی و با تلاش برای مفصل‌بندی مطالبات خود با گروه‌های تحت سلطه بیرون از دانشگاه. بی‌شک محتوای این فعالیت‌ها، می‌تواند محل انتقادهای بسیاری باشد. اما آنچه این‌جا اهمیت زیربنایی دارد، نه فلان کسی که برای سخنرانی دعوت می‌شود، نه محتوای متن‌هایی که در نشریه‌ای دانشجویی چاپ می‌شوند و نه متن شعارهایی که در یک اعتراض صفی سرداده می‌شود، بلکه شکلِ انجام این فعالیت‌ها به‌مثابه یک عامل جمعی است. نه محتوای کنش دانشجویی بلکه «فرم» آن است که این امکان رهایی‌بخش را در خود حفظ می‌کند.


محمد جوانمرد

دانشگاه شریفروزنامه شریفکنش دانشجوییفعالیت دانشجوییروز دانشجو
روزنامه شریف/ اخبار راستکی دانشگاه صنعتی شریف را از روزنامه دنبال کنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید