ویرگول
ورودثبت نام
روزنامه شریف
روزنامه شریف
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

یک زمستان طولانی

علی جعفری، دانشجوی هوافضای شریف
علی جعفری، دانشجوی هوافضای شریف

ماه بهمن برای دانشجوها حال و هوای خاصی دارد؛ امتحانات و پروژه‌های ترم پاییز را تمام کرده‌اند و نقشه می‌کشند که چگونه ترم بهار برایشان ترم بهتری باشد. احتمالا کمی هم به خودشان می‌رسند و کارهایی را می‌کنند که در فشار امتحانات فرصت انجام‌شان را نداشتند. بهمن پارسال برای علی جعفری هم داشت به همین ترتیب پیش می‌رفت تا این که یک روز ناگهان همه چیز تغییر کرد.

علی جعفری، ورودی 96 دانشکده هوافضاست، بدن‌سازی کار می‌کند و اندامش ورزشکاری است. در خوابگاه‌شان هم مسئول کتابخانه است و هم عضو شورای صنفی. علی یک موتور اسپرت دارد که با آن رفت‌وآمد می‌کند. ترم پاییز سال 97 سومین نیم‌سال او در شریف بود که خودش اعتقاد دارد برایش خیلی خوب پیش رفت. معدلش هم خوب شد. بعد از پایان ترم به خانه‌شان در نزدیکی شهرستان ابهر زنجان رفته بود تا استراحت کند.

چهارشنبه دهم بهمن زمان استراحت تمام شد و علی باید به تهران برمی‌گشت. ساعت یک و نیم بعد از ظهر بود. سوار موتورش شد و رفت تا یک پیراهن نو برای ترم جدیدش بخرد ولی مغازه بسته بود. در راه برگشت به خانه وقتی داشت در لاین راست بلوار حرکت می‌کرد، یک پرشیا با او تصادف کرد. در این تصادف سمت راست کاپوت جلوی پرشیا به موتور علی برخورد کرد و او را به جوی کنار خیابان پرت کرد. قبل از این که علی داخل جوب بیفتد، پای راستش به سپر موتور گیر کرد. این اتفاق باعث شد زانوی او در برود، سه تا رباط صلیبی‌اش پاره شود، کپسول مفصلی‌اش بترکد، تاندونش پاره شود و کشکک زانویش نیز بشکند. علاوه بر این موقع افتادن کتف او به جدول کنار جوی آب برخورد کرد و استخوان ترقوه‌اش هم شکست.

امروز حدود شش ماه از آن تصادف می‌گذرد. علی زانو و کتفش را عمل کرده و هشتاد جلسه فیزیوتراپی رفته است، ترقوه‌اش بعد از عمل و ماندن در گچ وضع نسبتا خوبی دارد اما زانویش خوب نیست، درد زیادی دارد و نمی‌تواند آن را از حدی بیشتر خم کند. قرار است یک عمل دیگر هم روی آن انجام دهند. در این مدت بیشتر از یک ماه پایش از مچ تا لگن داخل گچ بوده و به خاطر گچ کتفش نمی‌توانست با عصا هم حرکت کند. به دلیل این عدم تحرک زانویش خشک شده و مجبور است دوباره به اتاق عمل برود. چند تا هم زخم بستر گرفته که هنوز جایشان باقی مانده است.

علی نتوانست آن پیراهن را بخرد، نیمسال چهارمش را از دست داد، تا الان حدود سی میلیون خرج عمل‌هایش کرده و حداقل یک عمل دیگر هم دارد. اما این‌ها همه مشکلات او نیستند.

او خودش اینطور تعریف می‌کند: «افسری که به سر صحنه تصادف آمد و کروکی کشید، گفت که راننده ماشین مقصر است. بعد از یک ماه ما به پزشکی قانونی رفتیم تا از بیمه آن راننده خسارت‌مان را بگیریم. آن‌ها گفتند در مجموع حدود صد و پنجاه میلیون پول دیه‌ام می‌شود. اما بعد از آن راننده پرشیا درخواست تجدید نظر کرد. در جلسه تجدید نظر که مرا به سختی به آن بردند، سه افسر آمده بودند. من همه چیز را توضیح دادم اما راننده پرشیا دروغ می‌گفت. او می‌گفت که هیچ انحرافی به راست نداشته و من به او زده‌ام ولی من یادم می‌آید که او جلوی من پیچید. اگر غیر از این بود، من باید به پشت ماشین او می‌خوردم ولی آینه و جلوی آینه او آسیب دیده‌است. بعد از یک هفته رأی دادگاه آمد که مرا مقصر اعلام کرد. بعد از آن ما اعتراض کردیم و جلسه‌ای با پنج کارشناس برگزار شد که باز هم مرا مقصر دانستند. اگر می‌خواستیم درخواست تجدید نظر بدهیم، این بار باید هفت افسر می‌آمدند و به حساب هرکدامشان صد هزار تومان واریز می‌کردیم ولی این هزینه برای ما زیاد بود. وکیل هم نمی‌توانستیم بگیریم چون پولش را نداشتیم. حالا من چون بیمه هم نبوده‌ام، باید به طرف مقابل خسارت بدهم.»

اما راننده پرشیا عقیده دیگری دارد. او می‌گوید که هیچ انحرافی به سمت راست نداشته و مقصر راننده موتور است که گواهینامه و بیمه هم ندارد. راننده خیلی پیگیر این بود که اجازه ندهد یک برگ از کوپن بیمه‌اش خرج درمان علی بشود. او به همشهری‌ها و آشناهای مشترکی که با خانواده جعفری دارد، گفته بود: «حتی اگر پرونده را به بیت رهبری هم بکشانم، نمی‌گذارم از پول بیمه که بیت‌المال است، به این پسر بدهند.» علی با نماینده مجلس شهرستان‌شان هم درباره این پرونده مشورت کرد ولی نتوانست راه به جایی ببرد. او این روزها به تهران آمده تا فیزیوتراپی‌هایش را ادامه دهد. درباره حکم دادگاه می‌گوید: «گواهینامه نداشتن، جریمه مخصوص خودش را دارد. من مقصر تصادف نبودم و مطمئنم که راننده دروغ می‌گوید. یکی از افسرهایی که در جلسه تجدید نظر بود، گفته که از بس این راننده پیگیری کرد و افراد مختلفی را برای پادرمیانی فرستاد، دادگاه مجبور شد که به نفع او رأی دهد. حتی بعدها پدر من به او گفت که کاش اجازه می‌دادی که بیمه به ما پول برای خرج دوا و درمان بدهد. اگر مشکلت این بود که از قیمت ماشینت کم می‌شود، ما می‌توانستیم این تفاوت قیمت را به تو بدهیم و راننده جواب داده بود که اگر این را زودتر می‌گفتید، من با شما کنار می‌آمدم.»

دانشگاه شریفروزنامه شریفتصادفخسارتبیمه
روزنامه شریف/ اخبار راستکی دانشگاه صنعتی شریف را از روزنامه دنبال کنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید