اوایل سال پیش بود که کرونا رفت، یا حداقل فکر کردیم که رفت، اما آشوبی در فرهنگ شریف به جا گذاشت که در سال ۱۴۰۱ با ما بود؛ معضلی که با آمدن اعتراضات تبدیل به آشوبی شد که باید دید چه زمانی رو به آرامش خواهد گذاشت؟
یکی از چالشهای اصلی کرونا، مجازی ساختن تعاملات دانشجوها با یکدیگر و درک نکردن محیط دانشگاه بود. فرهنگ دروندانشگاهی شریف دچار تحولات بسیاری شده بود. بعد از حضوری شدن دانشگاهها، انجمنهای علمی و کانونهای فرهنگی و تشکلها بلافاصله دستبهکار شدند و برنامههای حضوری خود را از سر گرفتند. اتاق انجمنهای علمی و کانونهای فرهنگی از دانشجوها پر شده بود. همکف ابن سینا هم میزبان تشکلها و اعضایشان بود. دانشجوهایی که بعد از دو سال به دانشگاه برگشته بودند، تازه طعم دانشجو بودن را حس میکردند و قرار بود سال ۱۴۰۱ سال بازگشت به اوج باشد، اما این سال بیشتر به سقوط به اعماق دره آشوب شبیه بود تا اوج گرفتن فرهنگی دانشگاه و بازگشت به دوران پیش از کرونا.
نیمه اول سال اوضاع مناسب بود. هیئت دانشگاه برنامههای خود را با جمعیت بیشتری برگزار میکرد و حتی این بار به خاطر آتش گرفتن مسجد دانشگاه، برنامه محرم خود را در سالن مرحوم جباری برگزار کرد. همچنین تشکلها، کانونهای فرهنگی و انجمنهای علمی هم شروع به برگزاری برنامههای خود کردند و سالن جابر هم میزبان برنامههای فرهنگی مختلفی بود. اما در ظاهر تنها تفاوت دوران حضوری و مجازی، نبودن نشریات چاپی بود. روزنامه مدتها بود که به صورت مجازی کار میکرد و منتشر میشد. بقیه نشریات هم به علت نبود بودجه چاپ که همیشه از سوی معاونت فرهنگی به آنها اختصاص مییافت، یا مثل نشریه مستقل «داد» دچار رکود کامل شده بودند و تقریبا فعالیتی نداشتند یا مانند نشریات محلی و وابسته به کانونها و تشکلها، تنها به صورت مجازی به فعالیت خود ادامه میدادند. بعضی هم با اندک بودجهای که از جیب خود یا کمک معاون دانشجویی دانشکدهشان یا بودجه تشکل خود جور میکردند، شمارههایی با تیراژ محدود به چاپ میرساندند. بعضی دیگر هم کلا بیخیال نشریه شدند و در نشریهشان را بستند. سال ۱۴۰۱ از هر نظر بدترین سال برای نشریات بود. فقط کافی بود بودجهای هرچند کم در اختیار نشریات قرار گیرد تا اندک نشریات باقیمانده هم امیدی برای انتشار داشته باشند.
اما از طرفی تشکلها و گروههای فرهنگی برنامههای حضوری خود را از سر گرفته بودند. کانونهای فرهنگی نیز مشغول به جذب اعضای جدید شدند و از اتاقهای ساختمان شهید رضایی صدای جنبوجوش میآمد. کرونا فرصتی را به وجود آورده بود تا تشکلها و گروههای فرهنگی دانشگاه با یکدیگر آشتی کنند و فرهنگ سابق دانشگاه را به همراه تمام هنجارهای آن به شکلی نو بازنویسی کنند.
در شرایط آرمانی قرار بود میان تشکلها و کانونها تعادلی برقرار باشد تا همه بتوانند رشد کنند و با همافزایی، هنجارهای جدیدی برای زیست دانشجویی در دانشگاه پدید بیاورند. شرایطی که قرار بود دانشجوهای نوورود را با شریفی عاری از تنش مواجه کند، اما با شروع اعتراضات ۱۴۰۱ و کشیده شدن آن به شریف، اوضاع طور دیگری رقم خورد؛ دیگر نه خبری از فرهنگ بود و نه هنجار و نه تعادل. فرهنگ آخرین اولویت آن زمان دانشگاه بود و امنیت و آرامش اولویت بالاتری برای مسئولین دانشگاه و دانشجوها داشت. لغو مجوزهای مکرر از سوی نهادهای دانشگاه باعث شده بود اعتراضاتی که با هماهنگی تشکلهایی نظیر انجمن اسلامی قرار بود شکل بگیرد، به وسط دانشگاه کشیده شود و دانشجوها به صورت خودجوش این کار را شروع کنند.
با شروع تنشها میان گروههای مختلف، هر کسی دنبال منافع خود بود. قطبی شدن دانشگاه اوضاع را برای همیشه تغییر داد و دعوا، کشمکش و تنشی که دامن شریف را گرفته بود، هنوز از ذهن دانشجوها پاک نشده است. این دعواها و تنشها به توییتر محدود نشده بود و به گروههای تلگرامی نیز کشید. تلگرام فضای رسمی برای دانشجوها نیست، اما معاونتهای دانشگاه با احضار افرادی که به زعم آنها مسئول افزایش تنش بودند، سعی در آرامتر کردن فضا داشتند. درد حوادث یکشنبه ۱۰ مهر که با دستگیری گسترده شریفیها همراه بود، تا مدتها با دانشجوها خواهد بود. خللی که کرونا در ارتباطگیری دانشجوها به وجود آورده بود، ریشههای دوستی آنها را به مجازی محدود کرده بود و گفتوگو در شرایط پرتنش برای دانشجوها عادی نبود.
از مهر تا چند ماه بعد از آن، اکثر گروههای فرهنگی دانشگاه فعالیتهای خود را به طور کامل قطع کردند و بعضی هم به طور محدود فعالیت میکردند. اکثر نشریات نیز کار خود را تا مدتی متوقف کردند و انتشاری نداشتند. اواخر سال بود که کم کم یخ فرهنگی دانشگاه شروع به باز شدن کرد. جشنوارههایی نظیر «بهار شریف» نیز به کمک گروههای دانشجویی آمد تا فعالیت خود را از سر بگیرند. فعالیتی که هم کرونا و هم حوادث ۱۴۰۱ زخمهای زیادی بر آن زده بود.
آن روزها آشوبی در فرهنگ دانشگاه به وجود آورد که نمیتوان به جرئت گفت دانشگاه دیگر قطبی نیست و همه چیز به روال سابق بازگشته و یا به زودی باز خواهد گشت. نداشتن درک صحیح از شرایط پیش از کرونا میان دانشجوهای جدیدتر باعث شده بود بسیاری از تنشها ریشه دوانده و بازگشت به دوران پیش از اعتراضات برای همه سخت شده باشد. دانشجوهایی که به سمت هم آجر پرت کرده بودند، قرار نیست به چشم سابق به هم نگاه کنند. کنار هم نشستن آنها سر کلاس درس هم به زور صورت میگیرد و تعاملات بیشتر بین افراد همفکر و همعقیده صورت میپذیرد.
اما هنوز گفتوگو میتواند کمی از ارتباطات سابق را نگه دارد؛ ارتباطاتی که به لطف کرونا مجازی شده بود و به لطف اعتراضات، کاملا آتشین. شاید برای گفتوگو بسیار دیر شده باشد، اما ممکن است با صحبت کردن بتوان از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کرد. وظیفه نهادهای دانشگاه باز کردن فضا برای گفتگو است. امنیتی کردن محیط دانشگاه و بستن زبان منتقدان و تهدید آنها به اخراج و تعلیق و ممنوعالورودی مسیری نیست که انتهای آن آرام شدن محیط شریف باشد.
مثالهایی از آشوب در فرهنگ دانشگاه به سالهای ۸۸ باز میگردد، اما کرونا وضعیت بسیار متفاوتتری را برای این شرایط رقم زده، طوری که بازنویسی فرهنگ در این شرایط زمانبر است و البته ممکن است که دیگر هیچ موقع به دوران پیش از کرونا بازنگردیم. تعادل میان گروههای دانشجویی و غیر دانشجویی برقرار نیست و بعضی نسبت به بعضی دیگر برابرترند.
از طرفی هیئترئیسه دانشگاه نیز تلاشی برای برقراری تعادل نکرده و نهایتا نتایج جلساتش یا به احضار و تذکر ختم شده یا به شتردیدیندیدی و از سر گرفتن اوضاع عادی. عدم تعادل به معنای حرکت به سمت آشوب بیشتر است و این آشوب فرهنگی با گذشت زمان و برگزاری جشنوارههایی مانند «بهار شریف» آرام نخواهد شد و کدورتها به جای برطرف شدن کهنه میشوند. وضعیتی که اکنون در آن هستیم شاید با گذشت نسل تغییر کند. فرصتی که بعد از پایان کرونا به وجود آمده بود و فرهنگ دانشگاه میتوانست پوستاندازی کند، اکنون به چیزی تبدیل شده است که کسی انتظارش را نمیکشید. فرهنگی که شاید در ۱۴۰۲ بتوان آن را ترمیم کرد و امید داشت پلهای باشد برای رسیدن به وضعیتی بهتر.