قبل از ۲۶ مهر ۱۴۰۰، شریفیها، اگر به دانشکده کامپیوتر رفتوآمد داشتند، او را به عنوان یک استاد نسبتا معمولی در کلاس درس سیستم عامل و چند درس دیگر مرتبط با گرایش امنیت میشناختند؛ استادی که بروز مذهبی زیادی دارد، یکی از دغدغههای جدیاش اختلاط دختر و پسر و حجاب است، بهخاطر همین چیزها به دانشجو در سر کلاس یا در سطح دانشگاه تذکر میدهد، بچههای مذهبیتر دانشکده را برخی پنجشنبهشبها در خانهاش جمع میکند تا دور هم باشند و هم دعایی بخوانند و هم حرفی درباره دانشگاه و جامعه و مملکت بزنند و بشنوند و البته شرکتی با نام امنافزار شریف هم تأسیس کرده که حرفهای بلندی در زمینه فیلترینگ و … پشت سرش هست. اگر کارشان به دانشکده کامپیوتر نیفتاده بود، احتمالا او را با حضورش در شورای عالی فضای مجازی و نقشش در سیاستگذاریهای اینترنت ایران و مهمتر از آن فیلترینگ به خاطر میآوردند. اگر اهل دنبال کردن اخبار بودند، شاید خاطرشان میآمد که در انتخابات ۹۸ مجلس هم ثبتنام کرده بود، اما قبل از انتخابات انصراف داد و جمعیت توسعهگران فضای مجازی پاک را هم راه انداخته بود و یک زمان هم به جای @ خارجی، قرار بود «در-نشان» را در فضای مجازی پاک ایرانی رواج دهد.
اما ۲۶ مهر ۱۴۰۰، وزیر علوم دولت رئیسی که برای تغییر روسای دانشگاهها و همسو کردنشان با دولت جدید، عجله داشت، او را به عنوان سرپرست شریف معرفی کرد تا جدیترین مسئولیت اجراییاش را تجربه کند، آن هم در حالی که پیش از آن، در دانشگاه مسئولیتی اجرایی بر عهده نگرفته بود و حتی استادتمام دانشکده هم نبود. او جایگزین محمود فتوحی شد که از سال ۹۳ در دفتر ریاست شریف رفتوآمد داشت و هنوز یک سالی از حکمش باقی مانده بود.
وزیر علوم، اوایل مهر آن سال برای مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها به شریف آمده بود و شریفیها در جلسه با او یادآور شده بودند که شریف برای انتخاب رئیس رسم و سنتی دارد که براساس آن شورای دانشگاه با نظرخواهی و رأیگیری از اعضای هیئتعلمی، دو گزینه را به وزارت علوم پیشنهاد میدهد تا وزارت علوم از بین آنها یکی را به ریاست شریف بگمارد. آنها به زلفیگل گفتند با توجه به باقی ماندن یک سال از حکم فتوحی، به رأی و نظر شریف احترام بگذارد و برای تغییر رئیس عجله نکند، اما وزیر پاسخ داد که تحت فشار است و در نهایت ۲۶ مهر حکم سرپرستی جلیلی را امضا کرد و ۱۶ اسفند هم بعد از تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی، دوران چهارساله ریاست جلیلی آغاز شد، هرچند هنوز به نیمه نرسیده، به پایان رسید.
شروع کار و برخی امیدواریها
شروع کار جلیلی، با وجود همه نگرانیهایی که درباره مواضع فرهنگی و سیاسی و اجتماعی او وجود داشت، همراه بود با چند امیدواری. جلیلی در سطح حاکمیت برووبیایی داشت و همین میتوانست جایگاه شریف را بالا ببرد و امتیازهایی برای شریف بیاورد، چرا که خیلی وقتها شریف در رقابت برای کسب بودجه و دیگر مزایای دولتی و حاکمیتی، قافیه را به دانشگاههایی باخته که لابیگرها و منتفذین قویتری در حاکمیت داشتهاند. اعتبار جلیلی در دولت اصولگرای رئیسی میتوانست برگ برندهای برای شریف به حساب بیاید. از سوی دیگر جلیلی نسبت به خیلی دیگر از استادهای دانشگاه، کمتر اهل بروکراسی بود و راحتتر میشد پیدایش کرد؛ سر نماز جماعت، وسط خیابان، در دانشکده و … اگر جلیلی را میدیدی، میشد همانجا موضوعی را به او بگویی و انتظار پیگیری واقعی هم داشته باشی.
جلیلی آغاز کارش در دفتر ریاست را به گشتن در قسمتهای مختلف دانشگاه و برگزاری جلسه با بخشهای مختلف گذراند؛ جلساتی مجازی و عمومی با دانشجوها و کارمندان و شنیدن حرفها و دغدغهها و مشکلات و مسائلشان، سر زدن به دانشکدههای مختلف و گفتوگو در شوراهای دانشکدهای، حضور در شوراهای مختلف دانشگاه و حتی سر زدن به خوابگاه متأهلی و بازدید از نزدیک از خانههای ساکنین آنجا.
دغدغههای بهثمرننشسته
جلیلی چند دغدغه مهم خودش را از همان ابتدا مطرح کرد و بعدا هم گاه و بیگاه روی آنها مانور داد؛ وضعیت معیشتی و رفاهی اعضای هیئتعلمی جوان یکی از آنها بود. او چند جلسه برای بررسی وضعیت و مشکلات این دسته از استادها برگزار کرد و یکی از کارهایی که تا حدی پیش برد، ساخت استادسرایی در شهرک دانشگاه بود تا حداقل دغدغه تأمین مسکن از دوش استادهای جوان برداشته شود. کلنگ این استادسرا اوایل مهر امسال به زمین خورد، هرچند وعدهای درباره زمان بهرهبرداری از آن گفته نشده است.
دیگر دغدغه جلیلی بودجه و وضع دخل و خرج دانشگاه بود. او از یک طرف اعتقاد داشت که تعداد دانشگاههای دولتی باید کاهش یابد تا به دانشگاههای برتر بودجه بیشتری برسد و از طرف دیگر میگفت لازم نیست همه دانشجوهای دانشگاهی مثل شریف، رایگان درس بخوانند، بلکه میتوان هزینه تحصیل برخی از آنها را از بورسیههای صنعتی تأمین کرد و برخی دیگر را از جیب پدر و مادرشان، و تنها عدهای با بودجه دولتی تحصیل کنند. همچنین از افزایش سهم درآمدهای ارتباط با صنعت در بودجه دانشگاه حرف میزد، هرچند در این زمینه واقعبین بود و میدانست تا رسیدن این عدد به سهمی قابل توجه، راه زیادی در پیش است و فعلا باید سراغ راههای کوتاهمدتتر رفت. جلیلی این دغدغه را خیلی نتوانست پیش ببرد، چرا که هم وقتش را نداشت و اجل رفتنش از دفتر ریاست زود رسید و هم تغییر و تحول در این زمینه، تا حد زیادی در اختیار وزارت علوم است و دانشگاه به تنهایی اختیار خاصی ندارد. با توجه به اوضاع اقتصادی کشور و رکود ناشی از کرونا هم که درآمدهای ارتباط با صنعت در حال حاضر نمیتوانست کمکحال جدی بودجه دانشگاه باشد.
از سوی دیگر جلیلی با توجه به رشته و تخصص خودش، از بوروکراسی حاکم بر فرایندهای اداری دانشگاه گله داشت و میخواست سامانههای دانشگاه بهروزتر و کارآمدتر شود و نیاز به کاغذبازی و رفتوآمد حضوری به حداقل برسد. اگرچه سامانههای آموزشی دانشگاه در چند سال اخیر بهبود قابل توجهی پیدا کردهاند و خیلی از فرایندها در آموزش الکترونیکی شده، اما این را نمیتوان به حساب جلیلی نوشت، چرا که از قبل او تغییر و تحول در این زمینه شروع شده بود و در زمان او هم سرعتش تفاوت چندانی پیدا نکرد. در زمینه اتوماسیون فرایندهای آموزشی بدون شک نقش اصلی را باید به دکتر ضرابیزاده داد که مدتی به عنوان مدیر آموزشی دانشگاه فعالیت میکرد.
حلقه یاران
تیم مدیریت دانشگاه بعد از حضور جلیلی مطابق انتظار تغییر پیدا کرد؛ نحوه روی کار آمدن جلیلی و تفاوت نظرات او با هیئترئیسه قبلی ایجاب میکرد که تغییرات زیادی در کار باشد. چند ماه از حضور جلیلی نگذشته بود که معاونتهای دانشجویی، آموزشی و تحصیلات تکمیلی و فرهنگی و اجتماعی دستخوش تغییر شدند و حوالی یکسالگی حضور جلیلی در دفتر ریاست نیز، تغییرات به مرکز برنامهریزی راهبردی و توسعه منابع و بعد از آن به معاونت اداری مالی رسید. هرچند معاونتهای دانشجویی و آموزشی و تحصیلات تکمیلی، قبل از رفتن جلیلی یکبار دیگر هم طعم تغییر را چشیدند.
از طرف دیگر، جلیلی، حلقهای از مشاوران رسمی و غیررسمی را حول خودش گرد آورد که نقش و نظر آنها، به ویژه در تصمیمهای فرهنگی و اجتماعی خودش را نشان میداد. فعالین سابق و فعلی بسیج دانشجویی دانشگاه از مهمترین این نزدیکان بودند که یکی از آنها حتی حکم مشاور فرهنگی رئیس را هم گرفته بود، هرچند هیچگاه به صورت رسمی صدور این حکم اعلام نشد. همچنین جلیلی چند مشاور از بین دانشجوها و کارمندان دانشگاه هم برای خودش انتخاب کرد که به نظر میرسد بیشتر مقامهایی نمادین بودند و تأثیر خاصی در مدیریت دانشگاه بروز ندادند.
بهار دغدغهها
جلیلی شش ماه اول ریاستش را در دوران آموزش مجازی گذراند و اولین کار مهمش، بازگشت به آموزش حضوری، در بهار ۱۴۰۱ بود. دانشگاه بعد از دو سال قرار بود دوباره شاهد حضور پرتعداد دانشجوها باشد و از یک طرف، به پایان رسیدن بازسازی مفصل خوابگاهها که به همت ابوالحسنی، در دستور کار قرار گرفته بود، چالشی جدی بود و از طرف دیگر، بازگشت به آموزش حضوری، دغدغههای فرهنگی و مذهبی جلیلی و حلقه نزدیکانش را پررنگ میکرد. تفکیک جنسیتی درهای ورودی دانشگاه و افزایش فعالیت مأمورین حراست در سطح دانشگاه برای تذکر حجاب به دانشجوها، اولین نمادهای فرهنگی دوران ریاست جلیلی به شمار میرفت که اواخر بهار ۱۴۰۱ خودش را نشان داد.
استیصال در پاییز
دومین سال حضور جلیلی در دفتر ریاست دانشگاه اما داستانی به کل متفاوت داشت. از یک طرف دانشگاه دیگر بهطور کامل به آموزش حضوری برگشته بود و دانشجوهایی که دنیایشان با دغدغههای جلیلی فاصلهای بسیار داشت، پا به دانشگاه گذاشته بودند و از طرف دیگر، اعتراضات در خیابانهای ایران به دانشگاهها هم کشیده شده بود و شریف روزهای پرالتهابی را پشت سر میگذاشت؛ تجمعات پرتعداد اعتراضی، تحریم کلاسها، بازداشت دانشجوها، حمله نیروهای امنیتی در روز یکشنبه، ۱۰ مهر به دانشجوها در پارکینگ دانشگاه، درخواست دانشجوها برای حذف تفکیک جنسیتی در سالنهای غذاخوری دانشگاه، درگیریهای لفظی و فیزیکی بین دانشجوها، آتشسوزی شبانه دفتر نهاد رهبری و دفتر بسیج دانشجویی و … جلیلی و نزدیکانش را وارد یک بحران تمامعیار کرد. او از یک طرف از سوی دانشجوها و استادان بهخاطر وادادگی در برابر نهادهای امنیتی بیرون دانشگاه و باز کردن پای آنها به درون دیوارهای شریف و افتضاحات بارآمده ناشی از حضور آنها تحت فشار بود و از طرف دیگر نهادهای بیرونی که در به ریاست رسیدن جلیلی نقش و نظر اصلی را داشتند، همراه با بسیج دانشجویی در داخل دانشگاه گلهمند بودند که چرا جلیلی برخورد مناسبی با اعتراضات دانشجویی ندارد و نمیتواند اوضاع را کنترل کند.
پشت کردن رفقا، دستان باز حراست
در تجمع ۳۰ مهر ۱۴۰۱ بسیج دانشجویی، برای اولین بار شعار و درخواست استعفای جلیلی از سوی دانشجوهای بسیجی شنیده شد و چندماه بعد هم شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی کشور در نامهای خطاب به وزیر علوم از او خواست هرچه زودتر برای صندلی ریاست دانشگاه شریف، تصمیم جدیدی بگیرد، چرا که از نظر نگارندگان نامه، رئیس و هیئترئیسه دانشگاه شریف بهخاطر محافظهکاریشان مقصر اصلی اتفاقات دانشگاه در پاییز ۱۴۰۱ بودهاند.
جلیلی اگرچه در برابر فشارها برای کنارهگیری از سمتش مقاومت کرد، اما دست حراست دانشگاه را هم، به اجبار یا اختیار، باز گذاشت تا فضایی امنیتی را بر شریف حاکم کند؛ نصب دوربینهای پرتعداد در سطح دانشگاه، نصب گیتهای تردد در درهای ورودی دانشگاه، سختگیریهای عجیبوغریب در ارتباط با پوشش دانشجوها، احضار دانشجوها به دفتر حراست، ممنوعالورود کردن دانشجوها، رصد توییتر و احضار و تشکیل پرونده انضباطی بهخاطر فعالیت در آن و در نهایت تشکیل پروندههای انضباطی متعدد و صدور احکام انضباطی برای دانشجوها، رویدادهای پرتکرار زمستان ۱۴۰۱ و بهار ۱۴۰۲ شریف به شمار میرفت. اینها در حالی بود که برای فاجعهای به تلخی و بزرگی حمله نیروهای امنیتی به پارکینگ دانشگاه در روز یکشنبه، ۱۰ مهر تقریبا هیچ پیگیری موثری از سوی جلیلی صورت نگرفت و تنها به تشکیل یک کمیته حقیقتیاب صوری و بینتیجه بسنده شد.
تقابل با استادان
از طرف دیگر، جلیلی در زمینه خالصسازی اعضای هیئتعلمی دانشگاه نیز کارنامه قابل توجهی از خودش به یادگار گذاشت. در دوره ریاست او، ابتدا آرش اباذری، استاد محبوب و توانمند گروه فلسفه علم از شریف کنار گذاشته شد و روابط عمومی هم در اطلاعیهای مضحک گفت که اصلا او قراردادی با دانشگاه نداشته است. در ادامه نیز، دانشگاه با علی شریفی زارچی، استاد دانشکده کامپیوتر که در یکی دو سال اخیر بهخاطر مواضع انتقادی سیاسی و اجتماعیاش تحت فشار بود، با بهانههای واهی و در فرایندی که از تناقضها و بیقانونیهای آشکار رنج میبرد، قطع همکاری کرد و بعدش هم سراغ مسعود نیلی، استاد دانشکده مدیریت و اقتصاد رفت و در اقدامی عجیب او را بازنشسته کرد، در حالی که هیئتامنای دانشگاه میتوانست حکم به تمدید همکاری با او بدهد. جلیلی همچنین با کانون صنفی استادان هم رابطه خوبی برقرار نکرد و نه با آن همراهی داشت و نه در برابر فشارهای بیرونی حمایتی از آن کار تا کار این شورا به استعفای دستهجمعی بکشد، هرچند با تلاش اعضای هیئتعلمی دانشگاه، سرانجام این شورا به کار خودش ادامه داد.
زمزمههای بلند تغییر
اما همه این کارها باعث نشد جلیلی دل بسیج دانشجویی و نهادهای مرتبط با آن در بیرون دانشگاه را به دست آورد و اعتراضها به عملکرد مدیریت دانشگاه از سوی این دسته از افراد، گاه و بیگاه و به بهانههای مختلف ادامه داشت و در این بین نامهای مختلفی هم به عنوان گزینههای جایگزینی او به صورت غیررسمی به گوش میرسید که برخی از آنها حتی عضو هیئتعلمی شریف هم نبودند و قرار بود از خارج دانشگاه منصوب شوند. کامران دانشجو یکی از جدیترین این گزینهها به شمار میرفت. اما در نهایت ماجرای پردیس کیش شریف امضایی بود برای حکم اخراج جلیلی.
کیش، بهانه مات
جمعه، ۲۶ آبان، فیلمی از مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان پردیس بینالمللی دانشگاه در جزیره کیش در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد که در آن، برخی از دانشجویان دختر، حجاب بر سر نداشتند. این فیلم با اعتراض کاربران نزدیک به حاکمیت به مدیریت دانشگاه همراه بود و باعث شد شامگاه جمعه، علی شمسیپور، سخنگوی وزارت علوم وارد ماجرا شود و در توییترش اعلام کند که وزیر علوم دستور پیگیری و بررسی و اعلام نتیجه ظرف ۴۸ ساعت را صادر کرده تا با متخلفین در هر سطحی برخورد قانونی جدی صورت گیرد. روابط عمومی دانشگاه، صبح شنبه در اطلاعیهاش نسبت به حواشی مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان در پردیس کیش این دانشگاه واکنش نشان داد. طبق اطلاعیه روابط عمومی شریف، رئیس و معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه از مشارکت در اهدای بخشی از جوایز امتناع و سالن را ترک کردهاند. همچنین این اطلاعیه به اهتمام مسئولین دانشگاه به برخورد جدی با مسببین این رخداد اشاره کرده بود.
چند ساعت بعد از اطلاعیه روابط عمومی دانشگاه، نامه استعفای رئیس پردیس کیش دانشگاه منتشر شد تا این ماجرا اولین قربانی خودش را بگیرد. به نظر میرسید با استعفای احتمالا تحت فشار رئیس پردیس کیش، ماجرا خاتمه یافته و جلیلی در امان مانده، اما شمسیپور، صبح سهشنبه و باز هم در توییتر، ابتدا از برکناری جلیلی گفت و یکی دو ساعت بعد هم جانشین او را معرفی کرد. شمسیپور، صبح چهارشنبه در نشست خبریاش نیز به ماجرای تغییر رئیس دانشگاه شریف پرداخت و حواشی اخیر دانشگاه شریف را در این تغییر موثر دانست، اما گفت این تغییر صرفا بهخاطر این دلیل رخ نداده و بررسی عملکرد دو ساله رئیس دانشگاه عامل تغییر او بوده است.
جالب آنجاست که هادی نوبهاری، رئیس حوزه ریاست جلیلی در پیامهایی در کانال شخصیاش، به اظهارات وزارت علوم و دیگر نهادهای بیرونی دانشگاه در زمینه برکناری جلیلی اینطور واکنش نشان داد که اولا «پردیس شریف کیش» یک موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی است که رئیس دانشگاه صنعتی شریف، رئیس هیئت امنای آن است، همانطور که وزیر علوم رئیس هیئت امنای دانشگاه صنعتی شریف است، و ثانیا کمتر از یک ماه پیش، شمسیپور در یکی از تماسهای تلفنیاش با رئیس دانشگاه، تشکر ویژه زلفیگل بابت گزارش عملکرد ارسالشده و فعالیتهای انجامشده را اعلام کرده است. در واقع نوبهاری گویا قصد داشت از یک طرف ثابت کند اخراج جلیلی تنها ناشی از ماجرای پردیس کیش بوده و از طرف دیگر، این ماجرا هم ربطی به جلیلی نداشته و نباید او قربانی آن میشده.
این بود زندگی؟
جلیلی مدتی نسبتا کوتاه رئیس شریف بود و مدت قابل توجهی از همین مدت کوتاه را هم مجبور بود صرف کنترل دانشگاهی کند که اعتراض و تجمع کلیدواژههای پرتکرار آن شده بودند، اما در باقی زمانهای این مدت کوتاه هم نتوانست میراث قابل ملاحظه و ماندگار و موثری برای شریف باقی بگذارد و توان خودش را مصروف دغدغههایی کرد که شریف را در نقطه مقابل شعاری قرار داد که خودش برای مدیریتش انتخاب کرده بود: «شریف برای زندگی».