سال ۱۴۰۱، قطعا و بدون تردید، سالِ جنبشِ «زن، زندگی، آزادی» بود؛ جنبشی که همه چیز را در جامعه ایران تحتالشعاع قرار داد. در آغاز سالی که گذشت، گرچه برای کارشناسان واضح بود که نظام سیاسی با چالشهای زیادی مواجه است، اما مقامات ارشد کشور، خوشحال از یکدست شدن حاکمیت، به رویاهایی میاندیشند که برای خودشان بافته بودند، اما انتهای ۱۴۰۱، اعتمادبهنفس حاکمیت دیگر به اندازه گذشته نبود. سال ۱۴۰۱ در شرایطی به پایان رسید که شاید خیلیها فکر کنند که برنده آن بودند، اما واقعیت آن است که هیچکس پیروز بازی نبود و نتوانست موفقیت غیر قابل بازگشت داشته باشد. پیروز، یوز محبوب ایرانی هم نتوانست عید ۱۴۰۲ را ببیند؛ عیدی که با این پرسش همراه است که میشود؟ میتوانیم؟
در اینجا مروری کوتاه داریم بر اتفاقات مهم سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۱ و پیشبینی برخی رویدادهایی که احتمالا در سال ۱۴۰۲ باید با آنها روبهرو شویم و از سر بگذرانیمشان.
سپیده، مهسا و هزاران زن دیگر
در تابستان و با گرم شدن هوا، فعالیت گشت ارشاد نیز معمولا بیشتر میشود. پوشش اجباری در ماههای گرم، آزاردهندهتر است و در مقابل، فعالیتهای دولتی برای محدودیت پوشش هم شدت بیشتری میگیرد. در تابستان ۱۴۰۱، فیلمی از نزاع کلامی و فیزیکی دو زن در یک اتوبوس، در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد؛ دو چهرهای که در فضای عمومی نامشان حسابی بر سر زبانها افتاد. رایحه ربیعی، زنی چادری بود که تذکر حجاب میداد و در نهایت وقتی دیگر مسافران اتوبوس به تذکر او واکنش نشان دادند، از تذکر لسانی هم فراتر رفت و تهدید به کمک گرفتن از سپاه کرد. در سوی دیگر ماجرا، سپیده رشنو، در مقابل تذکر او قرار داشت و با ربیعی چالش کرد؛ چالشی که البته برایش به خوشی پایان نیافت و بازداشتش را به دنبال داشت. واکنشهای جامعه به این ماجرا وقتی افزایش بیشتری یافت که فیلمی از رشنو در صداوسیما منتشر شد و او در آن فیلم، در مقابل دوربین ابراز پشیمانی کرد. چهره رشنو در این فیلم، دارای نشانههایی از کبودی بود و همین تصویر هم واکنشی گسترده در شبکههای اجتماعی به همراه داشت و سوالهایی درباره تحت فشار بودن و شکنجه او را مطرح کرد.
هنوز چند روز از این تصویر نگذشته بود که فیلم دیگری از رفتار گشت ارشاد منتشر شد. در این فیلم، یک دختر با ون گشت ارشاد به مقر انتظامی انتقال داده میشد و مادری با آویزان شدن به آن ون، ملتمسانه میخواست که دخترش را نبرند و فریاد میزد که دخترم بیمار است. این تصویر هم واکنش گستردهای به همراه داشت و حتی روزنامه سازندگی با انتشار طرح هادی حیدری از این صحنه، این تیتر را به کار برد که «گشت ارشاد را متوقف کنید». این چالشها ادامهدار بود و هر روز در گوشه و کنار کشور، اعتراضی به وضعیت اجبارآمیز پوشش صورت میگرفت تا آنکه در انتهای شهریور، دیگ آب جوش ترکید. این بار، نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق خبر داد که مهسا امینی پس از بازداشت از سوی گشت ارشاد، به بیمارستان منتقل شده است. این موضوع، واکنشهای زیادی را در جامعه برانگیخت. مصاحبهای با خانواده مهسا امینی منتشر شد، پلیس سعی داشت بگوید هیچ برخورد فیزیکی صورت نگرفته و حتی این موضوع را مطرح کرد که او بیماری زمینهای داشته است. همه چیز داغتر و داغتر شد تا در نهایت خبر درگذشت مهسا در بیمارستان، ماجرا را تکمیل کرد. انتقال جنازه به سقز صورت گرفت و مراسم تشییع جنازه مهسا امینی، شروع یک رخداد بزرگ بود.
الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هممیهن در گزارشی که از این مراسم نوشت، وضعیت سقز را تشریح کرد؛ جایی که روی سنگ قبر مهسا نوشته بودند «ژینا جان، تو نخواهی مرد، نامت رمز خواهد شد». اعتراضها دیگر در کف توییتر نبود و معترضین، خیابان را برای بیان اعتراض خود برگزیدند. اعتراضها در دانشگاهها و سطح شهر شدت گرفت و کمکم پشتبام خانهها هم به آن اضافه شد. شعارها تندتر و تندتر شده و خشم معترضین، مطالبهمحوری اعتراضات را به حاشیه برد. در مقابل، دستگاه امنیتی و پلیس هم بیکار نبود و دستگیریها و بازداشتها روز به روز افزایش مییافت؛ هم بازداشت در سطح خیابان و هم بازداشت شبهنگام در منزل که در هر دو نوع بازداشتها، خشونت آشکاری به چشم میخورد.
دوباره به وقت سرکوب، حمله به دانشگاه هم در دستور کار بود. امنیتیها وارد دانشگاه شریف و دانشکدگان فنی دانشگاه تهران شدند. در نهایت کار برای چند نفر از بازداشتیها، جرم محاربه اعلام شد و در این میان، محسن شکاری، بدون آنکه کسی را به قتل رسانده باشد، تنها به جرم بستن خیابان اعدام شد. به صورت رسمی سه مورد اعدام دیگر نیز اعلام شد و این علاوه بر نزدیک به ۵۰۰ کشته در اعتراضات خیابانی بود. نیکا شاکرمی، یکی از کشتهشدههای معروف بود که حاکمیت روایتی از خودکشی او را منتشر کرد. کیان پیرفلک، دیگر قربانی مشهور این حوادث بود؛ کودکی که در ماشین به ضرب مستقیم گلوله کشته و پدرش نیز مجروح شد و باز هم روایت حاکمیت از حادثه با روایت معترضین متفاوت بود. در همان زمان فیلمی از کیان ۹ساله هم منتشر شد که در آن قایقی کاغذی ساخته و در شروع فیلم، از عبارت «به نام خداوند رنگینکمان» استفاده میکرد. این عبارت به سرعت مورد استفاده تعداد زیادی از معترضین قرار گرفت. اتفاقات مربوط به نماز جمعه خونین ۸ مهر زاهدان هم دیگر اتفاقی بود که حوادث جنبش پاییز ۱۴۰۱ را عمومیتر کرد و صداها را از زاهدان تا کردستان و تهران به هم آمیخت.
از سوی دیگر اعتراضات، بغرنجترین وضعیت را برای تیم ملی فوتبال رقم زد که در مسابقات جام جهانی حضور پیدا کرده و در چالشی سخت، نه میخواست همراه حاکمیت لقب بگیرد و نه میتوانست موضعی انقلابی داشته باشد. این وضعیت در بازی اول با انگلستان نمود بیشتری داشت و در بازی دوم با عبور کردن بازیکنان از این شرایط، ایران توانست ولز را شکست دهد، اما با شکست مقابل آمریکا، تیم ملی از صعود باز ماند، وضعیت تراژیک آنجا بود که مردم بعد از این شکست در خیابانها خوشحالی کردند.
اصلاح یا براندازی؟!
جنبش اجتماعی و اهداف سیاسی به سرعت به هم آمیخت و گروههای سیاسی مختلف، با توجه به اعتراضات مردم نسبت به حاکمیت، سعی کردند در همراهی با مردم معترض، خواستههایی را مطرح کنند. در آغاز اعتراضات، اصلاحطلبان خواستههایی داخل ساختار فعلی مطرح میکردند، اما با رادیکال شدن فضا و انباشت خشم و نفرت، مطالبات و صداهای گروههای مخالف بسیاری شنیده شد که مطرحترین و پربسامدترینِ آن، ائتلاف هشتنفرهای بود که از گروههای مبارز و تجزیهطلب کرد تا رضا پهلوی را دربرمیگرفت؛ ائتلافی که در دانشگاه جورج تاون هم نشستی برگزار کرد و علاوه بر این دو، مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون، نازنین بنیادی و گلشیفته فراهانی، علی کریمی و شیرین عبادی هم از چهرههای آن به شمار میروند. پیش از اعلام رسمی این ائتلاف، در ۳۰ مهر در برلین هم تجمعی به دعوت اسماعیلیون (و انجمن قربانیان هواپیمای ۵۷۲) برگزار شد که البته، سویه حمایتی آن از جریان سلطنتطلبی یا هویتگرایان قومی محدود و کمرنگ بود.
در تهران، میرحسین موسوی، رهبر جنبش سبز در بیانیهای اعلام کرد که گرچه در جنبش سبز از اجرای بدون تنازل قانون اساسی سخن گفته میشد، اما در شرایط فعلی، بازنگری در قانون اساسی براساس قوه موسس جمهور مردم مدنظر اوست. همزمان با این اظهارات، محمد خاتمی هم عنوان کرد که اصلاحات به شیوه قبلی به بنبست رسیده و از اصلاحاتی اساسیتر سخن گفت. اظهارات این دو به همراه مطالبه رفراندوم از سوی مولوی عبدالحمید به عنوان مطرحترین چهرههای سیاسی داخلی درباره آینده مطرح شد. اپوزیسیون خارجنشین به دنبال فشار و اقدام بینالمللی برای تغییر حاکمیت در ایران است و یکی از مهمترین تلاشهای این گروه، حمایت از قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا بود که سطح تنش تهران-بروکسل را بالا برد و در نهایت با وجود تصویب غیرالزامآور پارلمان اتحادیه، وزرای خارجه اتحادیه از پیگیری این موضوع صرف نظر کردند.
میانجیگرها
وزرای خارجه اتحادیه اروپا، احتمالا به توصیه بورل گوش کردند که در این دو سال، ارتباط مداومی با ایران داشت و تلاش میکرد که دوباره برجام را عملیاتی کند. پس از توقف مذاکرات در زمستان ۱۴۰۰ و شروع جنگ اوکراین، شرایط پیچیده شد و همه چیز معلق مانده بود تا آن که دوباره بورل در تابستان ۱۴۰۱ تلاش کرد مذاکرات را تداوم ببخشد، اما فاصله تا توافق زیاد بود و ایران هم انتظار داشت با جنگ اوکراین و مشکل تأمین انرژی ارزان، اروپا و آمریکا تا قبل از «زمستان سخت» به ایران امتیاز بدهند، هرچند این اتفاق رقم نخورد و مشکلی هم بر مشکلات افزوده شد. روسها در جنگ با اوکراین از پهپادهای ایرانی استفاده کردند و گرچه مقامات وزارت خارجه تا مدتها تلاش میکردند از زیر بار مسئولیت این اتفاق شانه خالی و حضور در این جنگ را تکذیب کنند، اما در نهایت با اعلام رهبری درمورد موفقیت پهپادها، پای ایران نیز به این ماجرا کشیده شد و اروپاییها دنبال برخورد با ایران بودند. اعتراضات مردمی هم موقعیت مناسبی را برای اروپاییها پیش آورده بود تا تحریمهای اروپایی نسبت به بعضی مقامات سپاه اِعمال شود و اروپا هم ناراحتی خود را نشان داده باشد و هم در را بهطور کامل نبندد.
در مقابل اروپا، چین مهمترین دیدارهای دیپلماتیک ایران را رقم زد. ابراهیم رئیسی که علاقه داشت سیاست نگاه به شرق را دنبال کند، موفق شد امضای عضویت ایران در پیمان امنیتی شانگهای را کسب و با سفر به پکن، تلاش کند روابط چین و ایران را گسترش دهد. چینیها در نشست مشترک با «شورای همکاری خلیجِ» فارس، مواضعی نسبت به جزایر سهگانه گرفتند که به مذاق ایران خوش نیامد و بسیاری به سفر رئیسی خرده گرفتند، اما در اسفندماه، چینیها واسطه شدند تا ایران و عربستان، روابط خود را مجددا احیا کنند و سیاست همسایگی ایران و اعراب گسترش یابد. اگرچه همزمان با این بهبود، روابط ایران و جمهوری آذربایجان با تنش همراه بود و مسائل مرزی این کشور با ارمنستان، روابط تهران-باکو را خصمانه کرد و البته که یک حمله مسلحانه نامشخص به سفارت آذربایجان در تهران، وضعیت را بغرنجتر نیز کرد. طرف آذری، این حمله را برنامهریزی شده و دولتی میدانست، اما ایران، آن را به انگیزههای شخصی مهاجم، مرتبط میکرد. به نظر، سیاست همسایگی ایران در منطقه قرهباغ با توجه به تنشهای ژئواستراتژیک آن منطقه و تحریکات خاص، میتواند با سطوح بالاتری از تنش هم همراه باشد.
دلار هفت تومانی
تورم در سال ۱۴۰۱ به نزدیکی پنجاه درصد رسید و تورم خوراکی هم نزدیک ۱۰۰ درصد بود. دلیل افزایش قیمت در این بخش، به حذف ارز ۴۲۰۰تومانی کالاهای اساسی و افزایش قیمت دلار در نیمه دوم سال باز میگردد که رکورد ۶۰ هزار تومانی را هم زد تا پیشبینی سازمان برنامه در گزارش افشاشده از این سازمان در سال ۱۴۰۰ را به راحتی محقق و همه را آماده قیمتهای بالاتر در سال جدید کند. عنوان سال جدید از سوی رهبری مهار تورم اعلام شده است. احتمالا در این سال، دو سیاست به طور همزمان در دستور کار قرار گیرد. یکی کنترل قیمتها با ابزارهای تعزیراتی و دستوری همچون تأکید بر نرخ ۲۸۵۰۰تومانی دلار و دومی، که احتمالا از سوی اقتصاددانان جریان اصلی تأکید خواهد شد و بانک مرکزی هم تا حدودی به آن سمت گام برخواهد داشت، افزایش نرخ بهره. البته با توجه به بالا بودن نرخ تورم کشور، سیاستگذار پولی جرئت نخواهد کرد که نرخ بهره را آنچنان افزایش دهد. پیشبینی کاهش تورم با توجه به بحران اعتبار سیاسی نظام و مکانیزم اثرگذاری افزایش قیمت دلار در چشمانداز اقتصادی سال آینده بعید است آنچنان محقق شود و اگر دولت بتواند نرخ تورم را در کانال ۳۰ درصدی هم نگاه دارد، برایش موفقیت به حساب میآید. اگرچه این عدد هم دوایی برای درد مردم نخواهد بود، وقتی افزایش دستمزدها در سال جدید حداکثر ۲۷ درصد بوده است. پس از پیروزی انقلاب تا اواخر دولت مهندس موسوی، قیمت ارز رسمی کشور هفت تومان بود که البته با نرخ بازار آزاد آن، تفاوت زیادی داشت. یکی از برنامههایی که در این سالهای تورمی عنوان شده، حذف چهار صفر از پول ملیست؛ اتفاقی که اگر تاکنون رقم خورده بود، احتمالا با افزایش قیمت دلار، دوباره شاهد قیمت هفت تومانی دلار میبودیم.
ناامید از مشارکت سیاسی
سال ۱۳۹۸ و انتخابات یازدهمین دوره مجلس، اولین دوره از یک انتخابات در جمهوری اسلامی بود که میزان مشارکت در آن از ۵۰ درصد پایینتر آمد (البته از مشارکت پایین در انتخابات دومین دوره شورای شهر صرف نظر کردیم). این مشارکت پایین در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ هم تکرار شد و حالا، انتخابات مجلس دوازدهم در زمستان ۱۴۰۲، احتمالا سومین باریست که قهر با صندوق رأی در آن مجددا به چشم خواهد خورد. انتخاباتی که همزمان با انتخابات مجلس خبرگان برگزار خواهد شد و از این جهت، دقیقا نقطه معکوس سال ۱۳۹۴ است که تحولخواهان ایرانی با قرار گرفتن در پشت لیست انتخاباتی هاشمی رفسنجانی-خاتمی، مجلسین را فتح کردند، اما پس از ناکامیهایشان، استراتژی صندوقمحور با پرسش جدی روبهرو شده و به نظر میرسد مهمترین اتفاقات سیاسی کشور هم در این زمین رقم نخواهد خورد. اگرچه با توجه به اهمیت یافتن موضوع جانشینی، تصمیمگیری خبرگان اهمیت خواهد داشت، اما نظام انتخاباتی کشور بهگونهای نیست که این موضوع از مسیر صندوق رأی تغییر یابد (باید به یاد داشت که هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات سال ۹۴، ادعا کرده بود که حضور در مجلس نیز برای اثرگذاریاش کافیست، اما اجل به او مهلت نداد و به نظر هم نمیرسد به دیگرانی هم فرصت این چنین تصمیماتی داده شود).
بسته بودن نظام انتخاباتی کشور، فرصت مناسبی برای هواداران سیاست خیابانی فراهم میکند. آلن بدیو، جامعهشناس برجسته فرانسوی درمورد جلیقهزردها گفته بود که انتخابات و صندوق رأی برای آنها مضر است و میان صفوف معترضین شکاف ایجاد خواهد کرد که در انتخابات شرکت کنند یا نه و از آنجا که هرکدام از دو موضع برتری آشکاری بر دیگری ندارند، تصمیمگیری یکپارچه نیست و به دلیل ساختار جنبش اعتراضی که پراکنده است، هرکس به مسیر خود خواهد رفت. او مثال جنبش اعتراضی ۶۸ را بیان میکند که چگونه انتخابات مسئله را فروکاست. اما هواداران مشارکت در انتخابات مجلس در ایران، به دلیل ضعف در میزان اثرگذاری این نهاد و امکان برآوردن خواستههای حداقلی، ناتوان از تبیین استدلالهایی به نفع مشارکت خواهند بود و با توجه به عدم اعتماد مردم به این سازوکارها، مشارکت احتمالا پایین خواهد بود.
از طرف دیگر، تلاشهای اپوزوسیون خارج از کشور برای بهره گرفتن از فشار خارجی ادامه خواهد داشت. حمایت دولتهای خارجی اما به سه موضوع بستگی خواهد دارد؛ توافق هستهای، شرایط منطقهای و مسئله جنگ اوکراین.
قلب دنیا را نیازار
مشارکت ایران در تهاجم روسیه به اوکراین از مسائلیست که از اواخر تابستان ۱۴۰۱ مطرح شد. استفاده روسیه از پهپادهای ایرانی، مسئله عیانیست که رهبری هم این موضوع را تأیید کرد، اما فشار بینالمللی در این موضوع آنچنان بود که در سخنرانی آغاز سال نو در مشهد، رهبری موضع ایران را عدم مشارکت عنوان کرده و سیاست کلی حمایت از جبهه مقاومت را اصل دانسته است. پیشتر «امواجمیدیا» هم در گزارشی عنوان کرده بود که از اواخر پاییز، ایران در نشستی در عمان به اروپا عنوان کرده که پهپادهای استفادهشده، پیش از جنگ در اختیار روسیه قرار داشته و به نظر، سیاست اِعلام علنی هم در ادامه همین مذاکرات است. در ادبیات ژئوپلتیک، به اوکراین به عنوان «هارتلند» نگاه میکنند و از منظر روانی نیز، سقوط اوکراین برای اروپاییها نگرانکننده است و از همین منظر، حاضر نیستند که به حامیان پوتین فرصت دهند و در تلاش برای تنبیه و مجازات آنان خواهند بود. از همین رو بود که مذاکرات احیای برجام در تابستان ۱۴۰۱ هم به نتیجه نرسید و اروپاییها حاضر نبوند که برای آن، وقت و انرژی بگذارند، اما همزمان با اقدامات اصلاحی ایران در زمینه اوکراین و همچنین مذاکرات نسبتا موفق رافائل گروسی در تهران درمورد نظام بازرسیها، مذاکرات مدیران وزارت خارجه هم احیا شد.
حاجی حاجی مکه و منطقهای شاید آرام
احتمالا از الآن باید منتظر سفر ابراهیم رئیسی به ریاض و ملاقات با ملک سلمان و حتی بنسلمان در بهار امسال باشیم. رابطه ایران و عربستان از زمان حمله به سفارت عربستان در تهران قطع و در زمستان سال پیش و پس از میانجیگری چین، مجددا برقرار شد. پیشتر و در یک سال گذشته، مذاکرات مقامهای امنیتی ایرانی و عربستانی در بغداد و با میانجیگری نخستوزیر سابق عراق شکل گرفته بود. احتمالا چین واسطه بهبود روابط ایران با دیگر کشورهای منطقه، علیالخصوص امارات، کویت و حتی بحرین هم باشد تا تنشهای منطقهای کنترل شود؛ اتفاقی که به نظر میرسد اثر مستقیمی در وضعیت سوریه و حتی شاید لبنان هم داشته باشد. سوریه در سال گذشته میزبان اماراتیها بوده و احتمالا به «جامعه عرب» هم باز خواهد گشت و با توجه به دیدار مقامات ترکیه و مصر، شاید روابط سوری-ترکی نیز بهبود یابد. البته که شروع سال، با تقابل نظامی ایران و آمریکا در سوریه همراه بود و هر دو برای هم، خط و نشانهایی جدی کشیدند. لبنان هم که در این دو سال اخیر از وضعیت استیصال دولتی رنج میبرده، ممکن است با مشارکت و توافق ایران و عربستان مجددا به نظم ناشی از توافق طائف بازگردد.
عمق راهبردی، بدون حرم
نزاع دو کشور شمالی همسایه ایران، در ماههای اخیر دوباره داغ شده و این بار، ایران نیز مستقیما به میانه نزاع کشیده شده است. کاوه بیات، در نقد مداخله ایران در سوریه عنوان کرده بود که عمق راهبردی ایران در مدیترانه نیست، بلکه قرهباغ به دلیل پیوند تاریخی با ایران، اهمیت بیشتری دارد. جمهوری آذربایجان، به دنبال کریدور ارتباطی با نخجوان در خاک ارمنستان است و این موضوع، ممکن است وضعیت ارتباطی ایران و ارمنستان را به چالش بکشد. در مقابل، ایران هم مصوبه شورای عالی امنیت ملی را فاش کرد که هرگونه تغییر مرزی کشورهای شمالی را خط قرمز خود دانسته و این موضوع احتمال مداخله را افزایش داده است، هرچند مشخص نیست که سیاست دولت ارمنستان در شرایط فعلی چیست. نزاعهای کلامی ایران و جمهوری آذربایجان هم شدت یافته و حمله مشکوک به سفارت این کشور در تهران هم این موضوع را حادتر کرد. جمهوری آذربایجان، روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را در ماه اخیر به سطح سفیر ارتقا داد و دیدار منطقهای علی باقری کنی از قرهباغ هم نتوانست بر روابط سه کشور، تأثیر گذارد. با توجه به جنگ اوکراین، احتمالا اروپا، آمریکا و روسیه هر کدام به دلایلی نخواهند که تنش دیگری در مناطق اروپایی اتحاد جماهیری رخ دهد، اما نقش ترکیه هم در این میان مهم خواهد بود. فعلا ترکیه و ارمنستان در همین تعطیلات فیفادی یک بازی فوتبالی داشتند و همزمان دیداری دیپلماتیک. اگر در سال پیشِ رو برای گرفتن ویزا، ارمنستان و ایروان را انتخاب کردید، بیشتر مراقب باشید. شاید خبرهای بیشتری از منطقه قرهباغ شنیدید.