کاش دوربین و لنزی وجود داشت که میتوانست در یک قاب واحد، کودکان هموطنمان در شهری دور از مرکز افتاده را به تصویر بکشد که دارند به شبهای روشن از شعلههای فلر عسلویه مینگرند. ولی خب، چنین لنزی وجود ندارد و یک تهرانی با تیشرت و شلوارک نشسته جلوی تلویزیون +50 اینچ نه تنها این عکس را نمیبیند، بلکه اگر هم میدید درکی از آن نداشت. نه سرمای منفی 20 درجه را درک میکرد و نه هزینه فرصت چراغهای پرمصرف شبهای عسلویه را.
شریف تودی: پرداختن به مسائل انرژی و محیط زیست کار سختیست، چون هم شفافیت و آمار در آن کم است، هم خود مسائل مربوط به آن بسیار پیچیده است و هم بسیار مستعد نظریات مغرضانه سیاستزده. برای آنکه بتوان در این زمینه صحبت کرد، باید اول از همه بتوان مسائل را شکست و بعد با عدد و رقم درباره آن صحبت کرد. پدیده «گاز فلر» یکی از این پدیدههاست.
مهندس امیر وهابپور، دانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی سیستمهای انرژی شریف و دانشجوی دکترای سیستمهای انرژی دانشگاه تهران، در دوره ارشد خود روی مسائل حول این گاز بسیار تحقیق کرده است و میداند چه میگوید!
گاز کم داریم؟
کشوری با ذخایر گازی ایران، چرا باید کارش به اینجا بکشد که گاز کافی برای تخصیص به نیروگاهها نداشته باشد؟ اصلاً ایران چقدر گاز تولید میکند؟ بگذارید نگاهی به آمار و ارقام بکنیم.
کشور ما ایران با برخورداری از ۳۴۰۰۰ میلیارد متر مکعب ذخایر اثباتشده گاز، ۱۷٪ از کل منابع گازی جهان را در اختیار دارد و از این نظر در جایگاه دوم دنیا ایستاده است. مصرف گاز کشور هم سالیانه حدود ۲۴۰ میلیارد متر مکعب است، یعنی به طور میانگین ۶۶۰ میلیون متر مکعب در روز. تا سال ۱۳۹۸ با توجه به رشد گازرسانی به تمام بخشهای کشور، به صورت متعارف حدود نیمی از این گاز (۵۲٪) در بخشهای خانگی، تجاری، کشاورزی، حملونقل (CNG) و صنایع غیرعمده مصرف میشد، و مابقی آن به مصرف نیروگاهها (۲۸٪)، گاز مصرفی صنایع عمده (۲۰٪)، مجتمعهای پتروشیمی (۹٫۵٪) و صنایع فولاد (۴٫۵٪) میرسید.
اما امسال وضعیت متفاوت بود. با سرمای شدیدی که سراسر ایران را فراگرفت، شبکه گاز به رکورد بیسابقه ۷۰۰ میلیون مترمکعب در روز، آن هم فقط برای بخشهای خانگی و تجاری رسید که هشتاد درصد کل گاز مصرفی کشور را به خود اختصاص داد و باعث قطع گاز بسیاری از صنایع و اجبار نیروگاهها برای مصرف سوختهای جایگزین شد. حتی در بعضی از روزها دولت مجبور شد شهرهای بزرگ را تعطیل عمومی اعلام کند تا روند گازرسانی به خانههای مردم دچار خلل نشود. البته اثربخش بودن تعطیلی ادارات و دانشگاهها و کسبوکارها موضوع بحثبرانگیزی بود، چرا که برخی کارشناسان اعتقاد داشتند ماندن مردم در منزل باعث خواهد شد تقریباً همان میزان مصرف گاز که برای گرمایش محیطهای اداری و آموزشی و... نیاز بود، به مصرف بخش خانگی اضافه شود. اما به هر ترتیب تصمیم دولت این بود که با چنین تدابیری به جنگ مشکل کمبود گاز برود، به طوری که وزیر نفت در ۲۵ دی اعلام کرد: «دستور رئیسجمهوری برای تعطیلی مراکز آموزشی و ادارههای شهر تهران کمک بزرگی به تأمین گاز کشور کرد و در این مدت حدود ۲٫۵ میلیون مترمکعب کاهش مصرف انجام شد». این در حالی است که در همان روز مصرف گاز کشور از ۶۵۰ میلیون متر مکعب عبور کرده بود، و در حقیقت کاهش مصرفی که وزیر به آن اشاره میکند، کمتر از ۰٫۴ درصد از کل مصرف کشور را شامل میشود.
این وسط چیزی که کسی خیلی به آن توجهی نمیکند، سوزاندن روزانه ۴۷ میلیون متر مکعب گاز، یعنی تقریباً ۷٪ مصرف گاز کل ایران و ۲۰ برابر چیزی که بهخاطر تعطیلی تهران صرفهجویی شد، در مناطق دیگری از کشور بدون هیچ استفاده مفید است، چرا که هیچکس کاری برای حل معضل «گازهای فلر» نکرده است.
به همین راحتی دود میشود
به گاز سوزاندهشده در مشعلهای مناطق نفتی یا پالایشگاهها و واحدهای پتروشیمی گاز فلر گفته میشود. در فرآیند استخراج نفت همواره مقداری گاز هم به عنوان فرآورده جانبی به دست میآید. در بسیاری از موارد به دلیل اینکه برداشت نفت برای بهرهبرداران اولویت بیشتری نسبت به گاز دارد، تجهیزات لازم برای جمعآوری و فرآورش این گازها در دسترس نیست، محدودیتهای جغرافیایی جمعآوری گاز را به لحاظ فنی و اقتصادی ناممکن میکند، و یا بنا به هر دلیل دیگر، گازهای همراه نفت را به صورت کنترلشده و امن در مشعلهایی مرتفع موسوم به برج فلر میسوزانند. در واحدهای پالایشگاهی و پتروشیمی هم مشعلهای فلر با کاربردهای دیگری مثل سوزاندن گازهای زائد یا جلوگیری از انباشت گاز در هنگام خرابی یکی از واحدها استفاده میشود.
در کشورهای نفتخیز نسبت میزان گاز فلرشده به میزان تولید نفت به عنوان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی صنایع نفتوگاز تلقی میشود. اغلب کشورهای مهم نفتی سالهاست با سرمایهگذاری مناسب و استفاده از فناوریهای مختلف میزان فلرینگ خود را به خوبی کاهش دادهاند، اما متأسفانه در کشور ما ایران هنوز وضعیت فلرینگ بسیار وخیم است. بر اساس آخرین آمار بانک جهانی در سال ۲۰۲۱، ایران با سوزاندن ۱۷٫۴ میلیارد متر مکعب (یعنی حدود ۴۷ میلیون متر مکعب در روز) از لحاظ میزان فلرینگ در رده سوم جهان قرار دارد. همانطور که اشاره شد، این رقم تقریباً معادل ۷٪ از کل میزان مصرف گاز کشور ماست. و بد نیست بدانیم معادل کل مصرف گاز یک کشور صنعتی مثل بلژیک، یا نصف مصرف گاز کشوری به وسعت برزیل هم هست.
سوزاندن گازهای فلر را باید هدررفت محض منابع باارزش فسیلی دانست، زیرا احتمالا تنها فعالیت صنعتیست که به ازای مصرف گاز و تولید آلاینده، مطلقا هیچ ارزشی خلق نمیکند. اولین جنبه دردناک این ماجرا از دید اقتصاد ملی است. گاز فلر را میتوان پس از تصفیه در همه مصارف گاز طبیعی استفاده کرد، یا حتی صادر نمود. با فرض اینکه قیمت صادرات گاز ایران را فقط ۲۰ سنت در هر متر مکعب در نظر بگیریم، هزینه فرصت یا عدمالنفع کشور از محل سوزاندن گازهای فلر حدود ۳٫۵ میلیارد دلار در سال خواهد بود. ناگفته پیداست این رقم برای اقتصادی مثل ما که وصول طلب ۶ میلیارد دلاری از یک کشور دیگر را به منزله گشایش اقتصادی تلقی میکند، اصلا رقم قابل صرف نظری نیست.
اما زیانهای فلرینگ فقط به مسائل اقتصادی ختم نمیشود. سوزاندن گازهای مشعل یکی از منابع اصلی آلاینده هوا و انتشار گازهای گلخانهای هم به شمار میرود. احتراق حجم عظیمی از گاز در واحدهای بالادستی و پاییندستی نفت علاوه بر انتشار گازهای گلخانهای، اثرات مختلفی بر محیط پیرامون دارد. محصولات احتراق، به جز دیاکسید کربن، تقریبا همگی سمی و برای سلامتی موجودات زنده مضر هستند. تنفس مونواکسید کربن سبب کاهش ظرفیت خون در انتقال اکسیژن و در نتیجه مرگ میشود. دیاکسید گوگرد نیز برای سلامت انسان، گیاهان و حتی ساختمانها زیانبار است. اکسید نیتروژن طی واکنش با اکسیژن هوا باعث ایجاد اوزون تروپوسفری شده، و اثرات بسیار ناهنجاری بر سیستم تنفسی بر جای میگذارد، و باعث التهاب مجاری تنفسی، سرطان ریه و... میگردد. این گاز آلاینده همچنین در ایجاد رسوبات اسیدی، کاهش کیفیت هوا و اختلال در دید نقش دارد. مطالعات مختلفی اثرات سوء آلایندههای ناشی از فلر را بر روی سلامت ساکنین مناطق مجاور مشعلهای فلر و عملکرد اندامهای اصلی بدن انسان به اثبات رسانده است. همچنین تحقیقات زیادی روی اثر فلرینگ در کاهش کیفیت آب، فرسایش خاک و تهدید گونههای گیاهی و جانوری انجام شده است. حتما ماجرای بارانهای عجیب شهر اهواز را که در پی آن هزاران نفر با علائم مشکلات تنفسی به مراکز درمانی مراجعه میکردند به خاطر دارید. یا شاید شنیده باشید که سازمان انتقال خون از کارمندان شاغل در تأسیسات گازی عسلویه خون دریافت نمیکند، زیرا غلظت گوگرد در خونشان خیلی بالاست. اینها فقط بخشی از آسیبهای زیستمحیطی فلرینگ در کشور ماست.
آیا فلرینگ را نمیشود متوقف کرد؟
پاسخ این سؤال هم بله است، هم خیر. در واقع حداقلی از فلرینگ به دلایل ایمنی در صنعت نفت اجتنابناپذیر است، اما جلوگیری از سوزاندهشدن این حجم بالای گاز مطمئنا امکانپذیر است. مجموعهای از فناوریها برای بازیابی گازهای فلر وجود دارد که میتواند برای جلوگیری از سوزاندن این منبع با ارزش و ایجاد ارزش افزوده به کار گرفته شود. در حقیقت با تجمیع و تصفیه گاز مشعلهای فلر میتوان یک منبع بزرگ جدید برای تأمین تقاضای گاز شبکه ایجاد کرد. قانون برنامه ششم توسعه دولت را مکلف کرده بود تا پایان این برنامه - یعنی تا پایان سال ۱۴۰۱ - میزان گاز سوزاندهشده در مشعلها را تا ۹۰٪ کاهش دهد و این اختیار را هم به دولت داده بود که از ظرفیتهای بخش خصوصی برای این کار استفاده کند. از قضا بخش خصوصی هم خیلی مشتاق است به این حوزه ورود پیدا کند و سرمایهگذاریهای خوبی هم در چند پروژه انجام داده، اما سوء مدیریت وزارت نفت و ایجاد موانع مختلف، از جمله در نظر گرفتن قیمت بالا برای واگذاری گازی که همینطور بیمصرف میسوزد و آلودگی ایجاد میکند، باعث میشود منافع اقتصادی طرحهای بازیابی فلر قابل توجه نباشد. در نتیجه با پایان برنامه ششم نه تنها فلر کشور به میزانی که در قانون مشخص شده بود کاهش پیدا نکرد، بلکه میزان فلرینگ نسبت به سال ابتدای برنامه افزایش حدود ۴۰ درصدی هم نشان میدهد. وزارت نفت البته بزرگترین فلرها را که برای بخش خصوصی بیشترین جذابیت را دارند، از فهرست مشعلهای قابل واگذاری کنار گذاشته و سالهاست که اعلام میکند خودش برای این فلرها برنامه دارد، اما تا به حال که خبری از این طرحهای موعود نبوده است و این گازهای با ارزش مثل اسکناسهای نوی تانخورده، همچنان جلوی چشممان دود میشود و به آسمان میرود.