دانشگاه از اوایل دهه هشتاد، به پیشنهاد تعدادی از دانشجوها تصمیم گرفت، ورودیهای جدید کارشناسی را که به تازگی دوران مدرسه و کنکور را پشت سر گذاشته بودند و میخواستند دنیایی جدید را در دانشگاه تجربه کنند، قبل از شروع کلاسها، به یک اردوی چندروزه ببرد تا هم با دانشگاه و تفاوتهایش با مدرسه بیشتر آشنا شوند و هم همدانشکدهایها و همدانشگاهیهایشان را بشناسند و رفاقت و تعاملشان در این اردو شکل گیرد. در این بیست و چند سال، اردوی ورودیها، هم از نظر تعداد مخاطبان و هم از نظر بودجه صرفشده، بزرگترین برنامه فرهنگی دانشگاه به حساب آمده، هرچند سبک و سیاق برگزاری آن، با وجود ثبات نسبی در کلیات، در جزئیات تغییر و تحولهای زیادی به خودش دیده، یا حداقل قصدهای زیادی برای تغییر و تحولش در کار بوده است. به بیان دیگر، اگرچه ظاهر و خروجی کار، از نظر ورودیهایی که این اردو اولین مواجههشان با دانشگاه به شمار میرود، شاید تفاوت ملموس و محسوسی به خودش ندیده، اما پشت صحنه کار، همیشه و به ویژه از سال ۹۶ به بعد، محل نزاع و اختلاف و بحث و جدلهای جدی میان مسئولان مختلف دانشگاه و فعالین دانشجویی بوده و تغییرات مختلفی را تجربه کرده است.
این اردو برای همه مهم است
اردوی ورودیها مهم است، هم برای مسئولین دانشگاه و هم برای گروهها و تشکلهای دانشجویی، چرا که نخستین تجربه ورودیهای جدید از دانشگاه را رقم میزند و این تجربه میتواند در ادامه مسیر دانشجویی آنها تأثیر جدی داشته باشد؛ نخستین آدمهایی که از دانشگاه با آنها آشنا میشوند و تعامل میکنند، نخستین تصویری که از دانشگاه که میبینند، نخستین توصیهها و نصیحتهایی که درباره دانشگاه میشنوند و شاید نخستین افقها و اهدافی از دانشگاه که برایشان ترسیم میشود. این نخستینها، کمِ کم، تا یک سالی با ورودیهای جدید میماند و حداقل در یکی دو ماه اول دانشگاه، پیش از آنکه تنوع و تکثر گستردهای که در دانشگاه زیست میکند، خودش را بهطور کامل نشان دهد، همین تصویر از دانشگاه و آدمهایی که در اردوی ورودیها به نمایش درآمده، همه چیزی است که یک تازهبهدانشگاهپاگذاشته، از دانشگاه میداند و دانشگاه را همان میپندارد و بس.
از طرف دیگر، برای دانشجوهایی که نخستین روزهای دوران زندگیشان در دانشگاه را سپری میکنند نیز اهمیت قابل توجهی دارد. ورودیای که احتمالا یکی دو سالی را فقط به درس و تست و کنکور و آزمون گذرانده و روال عادی زندگیاش را برای رسیدن به دانشگاه متوقف کرده، حالا با انبوهی از سوال و ابهام و چالش، پا به دانشگاه گذاشته و دربهدر دنبال جواب میگردد و با این استادهای عموما خسته و در کنج اتاق عزلتگرفته که دسترسی بهشان برای دانشجوی ورودی به راحتی ممکن نیست، نخستین و بهترین گزینه میشود دانشجوهایی که سالهای قبل همین مسیر را آمدهاند و این ابهامها و سوالات را تا عمق وجود چشیدهاند و حالا برایشان جوابهای نسبتا مناسبی در چنته دارند؛ سوالهایی به سادگی چطور انتخاب واحد کردن و با کدام استاد درس برداشتن تا ابهامهایی به پیچیدگی تصویر آینده تحصیلی و شغلی و زندگی.
اهمیت اردوی ورودیها ظرفیت اغراق زیادی هم در خودش دارد. برخی مسئولان دانشگاه و فعالین دانشجویی طوری درباره این اردو حرف میزنند که انگار اگر دانشجویی در این سفر و برنامه سهچهارروزه حاضر نباشد و یا اردو به سبکی که مدنظر آنهاست برگزار نشود، آینده دانشجویی این نوورودها حسابی به قهقهرا میرود و فرصتی طلایی از دست میشود. در حالی که تأثیر این اردوی سهچهارروزه، هرقدر هم باشد، هشت نه ماهی که از شروع دوران دانشجویی بگذرد، کمکم رنگ میبازد و واقعیت دانشگاه خودش را به دانشجو تحمیل و او را مجبور میکند که هم خودش بچرخد و یاد بگیرد و در این زندگی جدید دوام بیاورد و هم به او نشان میدهد تا چه حد، حرفها و تصویرهایی که در این اردو به خوردش دادهاند، رنگوبوی واقعی داشته و آمال و آرزوهای دستنیافتنی دستاندرکاران اردو نبوده. همچنین این دانشجوی ورودی، چندباری که در دانشگاه چرخ بزند، باز دستش خواهد آمد که تنوع و تکثر آدمهایی که هرروز به دانشگاه رفتوآمد میکنند، بسیار بیشتر از هر جمعیست که ادعای نمایندگی آنها را داشته باشد.
پس از بیست و چند سال
به بهانه شروع روند برگزاری اردوی ورودیهای ۱۴۰۲ گفتیم نگاهی به تاریخ حدودا بیستساله این اردو در شریف بیندازیم؛ تاریخی که مرور آن، بهطور کلی دو جریان عمده را نشان میدهد؛ یکی جریان گروههای دانشجویی مذهبی دانشگاه، بهویژه بسیج دانشجویی و هیئت الزهراء که با حمایت و همراهی مسئولان دانشگاه در برخی دورهها اهتمام زیادی داشتهاند که اردو را به انحصار خودشان درآورند تا تصویری از یک دانشگاه اسلامی را برای ورودیهای جدید روی پرده اردو ببرند و دانشجوهایی را به عنوان سرگروه وارد تعامل با ورودیهای جدید کنند که از نظرشان الگوهای مذهبی مناسبی به شمار میروند و در تراز یک دانشگاه اسلامی هستند. جریان دوم نیز که در چند سال اخیر پررنگتر شده، جریانیست که مسئولان دانشگاه آن را راه انداختهاند تا فرمان کار را از دست دانشجوها درآورند و به دست استادها دهند، چرا که به نظرشان، دانشجوها و فعالین دانشجویی برای راهنمایی ورودیهای جدید، شأنیت و صلاحیت لازم را ندارند و بهتر است این وظیفه خطیر در دست استادها و دیگر مسئولین دانشگاه باشد و دانشجوها، تنها به عنوان مجریان برنامه پای کار بیایند و اردو را برگزار کنند.
ایدهها و تلاشهای پراکنده اولیه
ایده اولیه برگزاری اردوی ورودیها را میتوان در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ یافت؛ جایی که جهاد دانشگاهی در سالهای ۶۹ تا ۷۱ اردویی برای دانشجوهای ورودی دانشگاه برگزار میکند. همچنین در سالهای ۷۲ تا ۷۵، دانشگاه اردوی مفصلی برای دانشجوهای ورودی در فضای دانشگاه تدارک میبیند که در آن دانشجوها شب را در خوابگاههای دانشگاه سکونت دارند. اما بعد از آن چندسالی خبری از برنامهای مشخص برای ورودیهای جدید دانشگاه نیست، تا سال ۸۱ که مسئولین وقت فرهنگی دانشگاه، بار دیگر ایده برگزاری برنامهای برای استقبال از ورودیهای جدید را، به صورت اردوگاهی و در شهر مشهد مطرح میکنند. برگزاری اردوی ورودیها در سالهای ۸۱ و ۸۲ بر عهده اکبر سیهبازی است. سیهبازی در حال حاضر مدیر امور دانشجویی دانشگاه است و در این سالها در سمتهای مدیریتی مختلفی در شریف حضور داشته است.
سرگروهها وارد میشوند
در همان سالهای ابتدایی، فعالین دانشجویی از دانشگاه میخواهند برنامهریزی و اجرای این برنامه را به دانشجوها بسپارد و دانشگاه هم این ایده را میپذیرد، اما از آنجا که این برنامه نخستین مواجهه دانشجوهای ورودی با دانشگاه است و مسئولین دانشگاه تمایل دارند تصویر خاصی از دانشگاه را به مخاطبان اردو ارائه دهند، در یک توافق نانوشته برگزاری اردو به گروههای مذهبی دانشگاه (بسیج دانشجویی، هیئت الزهراء، گروههای مذهبی خوابگاهها و …) سپرده میشود تا به قول مسئولان فرهنگی آن زمان دانشگاه، مجریان اردو دانشجوهای مذهبی و متدین دانشگاه باشند و باب آشنایی با این دسته از دانشجوها برای ورودیهای جدید فراهم و اطلاعات علمی و فرهنگی لازم به درستی به ورودیها منتقل شود.
ایده و مفهوم سرگروه هم در همان سالهای ابتدایی برگزاری اردو، جای پای خودش را محکم میکند؛ تعدادی از دانشجوهای سالبالایی که برای راهنمایی دانشجوهای ورودی در اردو حضور دارند و قرار است به نوعی الگوی آنها باشند و دانشگاه از زبان و رفتار آنها به ورودیهای جدید معرفی شود. این سرگروهها اگرچه کارکرد اصلیشان در چند روز اردوست، اما بهطور غیررسمی معمولا تعامل و ارتباطشان با ورودیهای جدید در طول سال اول حضور ورودیها در دانشگاه و حتی سالهای بعد ادامه پیدا میکند.
طرح ورودیها و ایده دانشگاه اسلامی
در سال ۸۵، استقبال از ورودیهای جدید از سطح یک اردو در آغاز سال تحصیلی فراتر میرود و طرحی با نام «طرح ورودیهای جدید» در شورای فرهنگی دانشگاه مطرح و تصویب میشود؛ طرحی که سودای اسلامی شدن دانشگاه را در سر دارد و برای این کار دست به دامان گروههای مذهبی دانشگاه میشود تا اردویی در شأن یک دانشگاه اسلامی را برای ورودیهای جدید تدارک ببینند. احتمالا در شکلگیری این طرح، التهابات و ناآرامیهای اسفند ۸۴ دانشگاه بر سر تدفین شهدای گمنام نیز موثر است.
بنایی که در سال ۸۵ برای اردوی ورودیها گذاشته میشود، عملا تا سال ۹۵ به حیات خودش ادامه میدهد و سیر کلی برگزاری اردو بر مبنای همان ایده دانشگاه اسلامی پیش میرود. نگاهی به مسئولان و کادر برگزاری و سرگروههای اردو در این بازه زمانی هم نشان از انحصار کامل گروههای مذهبی، به ویژه بسیج دانشجویی و هیئت الزهراء (س) دارد. در واقع در این سالها مسئول اردو به پیشنهاد و خواست و تحمیل بسیج دانشجویی و گاهی هیئت الزهراء (س) انتخاب و دیگر دستاندرکاران و سرگروههای اردو نیز از همان دایره فعالین گروههای مذهبی به تیم اردو اضافه میشوند و جایی برای دیگر گروهها و فعالین دانشجویی نیست.
معاونی با ایدههای جدید
دکتر سیدحسن حسینی، آذر ۹۵ روی صندلی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه مینشیند و از همان ابتدا کارش مشخص است که ایدههایش با اسلافش تفاوتهای جدی دارد. سال ۹۶ نخستین اردوی ورودیهاییست که زیر نظر دکتر حسینی برگزار میشود. او قصد دارد برگزاری اردو را از انحصار گروههای مذهبی خارج کند و تکثر بیشتری به طرح و اجرای آن بدهد. به همین خاطر یک شورای سهنفره از فعالین دانشجویی آن زمان تشکیل میدهد تا این شورا، مسئول برگزاری اردو را انتخاب کند. همچنین خودش هم آستین بالا میزند و برنامههایی را برای استقبال از ورودیهای جدید و خانوادههایشان در داخل فضای دانشگاه، قبل از حرکت به سمت اردوی ورودیها تدارک میبیند؛ از گشتوگذار دانشجوهای ورودی همراه خانوادهشان در دانشگاه تا یک جشن بزرگ و باکیفیت در سالن ورزشی مرحوم جباری.
اردوی سال ۹۶ در شرایطی برگزار میشود که با اردوهای سالهای قبل تفاوتهای ملموسی دارد؛ بعد از چند سال، اردو بهجای حسینیه، در اردوگاه برگزار میشود، دستاندرکاران و سرگروههای حاضر در اردو تنوع و تکثر بیشتری نسبت به سالهای قبل دارند و از طرف دیگر، نه قرار است سرگروهها الگوی دانشجوهای ورودی به حساب بیایند و نه اسلامی شدن دانشگاه و بحثهای پیرامون آن، ناخودآگاه اردو را پر کرده است. همچنین سرگروهها برای اولین بار در یک فراخوان عمومی انتخاب میشوند و همه دانشجو این امکان را دارند که برای حضور در اردو به عنوان سرگروه ثبتنام کنند و منتظر پالایش شدن از سوی کمیته سهنفره و دیگر مسئولان دانشگاه و اردو بمانند. اما با این وجود، دکتر حسینی همچنان نسبت به شیوه برگزاری اردو نقد دارد؛ هم میخواهد تعداد و نقش سرگروههایی که بیشترشان دانشجوهای سال دوم و سوم کارشناسی هستند، در اردو کاهش پیدا کند و به جای آن، حضور استادها و دانشجوهای تحصیلات تکمیلی پررنگتر شود و هم دوست دارد اردو شکیل و منظم و باکلاس برگزار شود و سر سوزنی بینظمی در آن دیده نشود.
دومین تلاش دکتر حسینی
سال ۹۷ دکتر حسینی تصمیم میگیرد خودش کار را دست بگیرد و به همین خاطر، جواد درویش، مشاور خودش در معاونت را به عنوان مسئول برگزاری اردو منصوب میکند، اما این انتصاب و این شیوه برنامهریزی برای اردوی ورودیها، اعتراض جدی و هماهنگ بیشتر گروههای دانشجویی به رئیس دانشگاه را به دنبال دارد و دکتر حسینی مجبور میشود عقبنشینی کند. قرار میشود همه گروههای دانشجویی در آمفیتئاتر مرکزی جمع شوند و به نمایندگی از خودشان، شورایی تشکیل دهند تا هم مسئول اردوی ورودیها را انتخاب کند و هم طرح و برنامه کلی اردو را سروسامان دهد. در نهایت شورای ۱۱نفرهای از فعالین دانشجویی در آمفیتئاتر مرکزی انتخاب میشود تا کارهای اردو را پیش ببرد؛ از انتخاب مسئول اردو تا انتخاب سرگروههایی که امسال هم برای انتخابشان، ابتدا یک فراخوان عمومی منتشر شده و تعداد زیادی از دانشجوها داوطلب آن شدهاند. برنامه استقبال از ورودیهای جدید و خانوادههایشان در دانشگاه (پیش از برگزاری اردو) نیز همچنان به عهده معاونت و خود دکتر حسینی است. البته این شورای دانشجویی ۱۱نفره هم خالی از حرف و حدیث نیست و برخی گروههای دانشجویی (مخصوصا انجمن اسلامی) نقدهایی به روند کار آن و شفاف نبودن سازوکارهایش دارد.
اردویی به ساز دکتر حسینی
سال ۹۸ از طرف شورای فرهنگی یک کمیته سهنفره برای انتخاب مسئول اردو تشکیل میشود؛ کمیتهای که دیگر دانشجویی نیست و معاون فرهنگی و اجتماعی، مسئول نهاد رهبری و نماینده رئیس دانشگاه اعضای آن هستند و علاوه بر مسئول اردو، در انتخاب سرگروهها نیز نقش اصلی را بازی میکند. اردوی سال ۹۸ محل اختلاف و بحث جدی میان معاونت فرهنگی و اجتماعی و تعدادی از گروهها و فعالین دانشجویی است و حتی انتخاب مسئول اردو در کمیته سهنفره هم حاشیههای زیادی دارد و اعضای آن اختلافهایشان را به بیرون کمیته هم درز میدهند. اوج اختلافها و حاشیهها نیز در جلسه مناظرهای خودش را نشان میدهد که در هتل پارسیان انقلاب به دعوت معاونت برگزار میشود. خلاصه دکتر حسینی بعد از دو سال میخواهد اردوی ورودیهای ایدهآلش را به اجرا برساند و در این راه، مخالفتهای زیادی را باید پشت سر بگذارد. البته دکتر حسینی آمده که هرطور شده، ایدههای خودش را روی زمین واقعیت پیاده کند و آنقدر بر راه خودش اصرار میورزد که مسئول انتخابی اردو استعفا میدهد و در نهایت خود دکتر حسینی برگزاری اردو را به عهده میگیرد و تیم دستاندرکار اردو را شکل میدهد. در اردوی آن سال دکتر حسینی سعی میکند هم مشارکت استادها را بهطور قابل توجهی افزایش دهد و هم تعداد سرگروهها را کم کند و هم اردو را با نظم و ترتیب مدنظرش پیش ببرد. او در این مسیر تا حدی نیز موفق است.
شروع طرح استادورودی
سال ۹۸ یک اتفاق ویژه دیگر هم دارد و آن رونمایی از طرحیست به نام استادورودی. در این طرح دانشگاه تعدادی از استادان هر دانشکده را به عنوان استادراهنمای ورودیهای جدید آن دانشکده مشخص میکند تا در سال اول نقشی فراتر از استادراهنمای عادی دانشجوهای کارشناسی را که به جز تعداد معدودی از آنها، بیشترشان هیچ راهنمایی خاصی را به دانشجوها ارائه نمیدهند، به عهده گیرند. در واقع در این طرح دانشگاه قصد دارد استادهای فعالتر و باحوصلهتر و جوانتر هر دانشکده پای کار بیایند و در سال اول ورود هر دانشجو به دانشکده، از او حمایت کنند و راهنمایش باشند تا سال اول حضور در دانشگاه را به سلامت طی کند.
منتورشیپ در سایه کرونا
۹۹ اولین سال کرونا است و تنها سالی که ورودیهایش از حضور در اردوی ورودیهای دانشگاه محروم میمانند. ابتدا دکتر حسینی به انجمنهای علمی و کانونهای فرهنگی پیشنهاد میدهد تیمی متشکل از نمایندههایشان تشکیل بدهند و کار را پیش ببرند، اما بعد از تعویق کنکور آن سال و اهمال انجمنهای علمی و کانونهای فرهنگی، این پیشنهاد به جایی نمیرسد و دکتر حسینی باز هم تیم خودش را برای استقبال از ورودیهای ۹۹ تشکیل میدهد. در این طرح معاونت فرهنگی قصد دارد استقبال از ورودیها را در قالب دانشگاهگردی پیش ببرد و انجمنهای علمی دانشکدهای را هم در برگزاری آن دخیل کند، با توجه به برگزار نشدن اردو، خبری هم از سرگروه و امثال آن نیست. اما انجمنهای علمی دانشکدهای خودشان طرح جدیدی ارائه میکنند که در آن، تعدادی از دانشجوهای هر دانشکده به عنوان «منتور» انتخاب میشوند و وظیفه راهنمایی دانشجوهای ورودی را در هر دانشکده بر عهده دارند. انجمنهای علمی در طرحشان ساختاری نسبتا شفاف را برای انتخاب منتورها طراحی میکنند و بهخاطر حساسیتهای قبلی تصمیم میگیرند از عبارت «سرگروه» استفاده نکنند. در ساختار پیشنهادی آنها، بعد از اعلام فراخوان از سوی انجمنهای علمی، افراد داوطلب برای حضور در نقش منتور، ابتدا با تعدادی معیار کلی پالایش میشوند و در نهایت لیست پیشنهادی منتورهای هر دانشکده از سوی انجمن علمی آن دانشکده به شورای سهنفرهای متشکل از معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه، مسئول استاد ورودی دانشکده و نماینده انجمن علمی دانشکده میرود تا تعدادی از افراد آن خط بخورد و لیست نهایی منتورها مشخص شود. انجمنهای علمی در طرحشان سعی دارند لیست پیشنهادی منتورها از تنوع لازم برای پاسخگویی به نیازهای مختلف دانشجوهای ورودی برخوردار باشد. همچنین منتورها در طول سال تحصیلی با ورودیها ارتباط و تعامل دارند و راهنمای سوالات و ابهاماتشان هستند.
پشتیبان برای همه
سال ۹۹ یک اتفاق نسبتا عجیب دیگر هم رخ میدهد. از اواسط دهه هشتاد، طرحی با حمایت معاونت دانشجویی و به همت گروههای مذهبی در خوابگاههای دانشگاه برگزار میشود با عنوان طرح پشتیبان دانشجو. در این طرح تعدادی از دانشجوهای سالبالایی خوابگاهی به عنوان پشتیبان انتخاب میشوند تا در چالشها و مشکلات درسی و زندگی خوابگاهی، کمکحال ورودیهای جدید خوابگاهی باشند و سنگهای زندگی در خوابگاه را تا حدی از جلوی پایشان بردارند. سال ۹۹ که خبری از سکونت ورودیها در خوابگاه نیست، طرح پشتیبان اعلام میکند که میخواهد طرحش را برای همه ورودیهای دانشگاه به شکل مجازی اجرا کند و به ورودیهایی که از شهرهایی غیر از تهران در شریف قبول شدهاند، محدود نماند. البته از سال ۱۴۰۰ دوباره طرح پشتیبان به خوابگاهها محدود میشود و دیگر به دانشجوهای ساکن تهران کاری ندارد.
همیار به جای منتور
سال ۱۴۰۰ معاونت فرهنگی و اجتماعی که دوره جدیدی را با حضور دکتر فخارزاده سپری میکند، تصمیم میگیرد عنان کار را بیشتر در انقیاد خودش درآورد، چرا که از نظر مسئولین دانشگاه، دانشجوها راهنمای خوبی برای ورودیهای جدید نیستند و استادها باید نقش پررنگتری داشته باشند. به همین خاطر، «منتور» به «همیار» تغییر نام میدهد و قرار میشود هر استادورودی، تعدادی دانشجو را به عنوان همیار در کنار خودش داشته باشد تا به کمک آنها، امور مربوط به تعدادی از دانشجوهای ورودیها را رتقوفتق کند و اینطور نباشد که همه منتورها یا همیارها با همه ورودیهای دانشکده در ارتباط باشند. فرایند اعلام فراخوان و پالایش و انتخاب همیارها نیز از دست انجمنهای علمی خارج شده و در اختیار معاونت فرهنگی و اجتماعی قرار میگیرد.
بازگشت اردو به بسیج
اردوی ورودیهای سال ۱۴۰۰ با توجه به شیوع کرونا و مجازی بودن دانشگاه، به جای ابتدای سال تحصیلی، در انتهای آن و به جای مشهد، در اردوگاهی در تهران برگزار میشود. شیوع کرونا و مجازی بودن دانشگاه و دیر شدن هم بهانه خوبی است تا انتخاب مسئول و روند برنامهریزی و اجرای آن، برخلاف سالهای ۹۶ تا ۹۸، بدون شفافیت و در پشت پرده و با نقشآفرینی مجدد بسیج دانشجویی پیش رود و دوباره صدای اعتراض گروهها و فعالین دانشجویی را بلند کند.
برای سال ۱۴۰۱ هم دانشگاه دوباره همان طرح استادورودی در کنار همیار را با برخی تغییرات و اصلاحات سعی میکند پیش ببرد و برای طرحوبرنامه اردو و مسئول برگزاری آن هم دو فراخوان اعلام میکند، اما انتخاب طرحوبرنامه و مسئول برگزاری اردو در نهایت با شورای فرهنگی دانشگاه است و یکبار دیگر هم تأثیرگذاری فعالین بسیج دانشجویی در طرح و مسئول انتخابشده قابل مشاهده است. هرچند اعتراضات پاییز ۱۴۰۱، برگزاری اردوی ورودیهای ۱۴۰۱ را به تعویق میاندازد و در نهایت هم استقبال از این اردو، در فضای ملتهب پاییز ۱۴۰۱، کاهش قابل توجهی نسبت به سالهای قبل دارد.
اولین دختر به عنوان مسئول اردو
برای برنامههای استقبال از ورودیهای ۱۴۰۲، معاونت فرهنگی و اجتماعی ابتدا در روز ۹ خرداد، جلسهای با حضور ورودیهای ۱۴۰۱ ترتیب میدهد تا ایدهها و نظرات و پیشنهادهای مختلف را جمع کند. دومین جلسه مربوط به اردوی ورودیها، ۲۴ تیر و با حضور فعالین دانشجویی و نمایندگان گروههای مختلف برگزار میشود. بعد از آن معاونت و شورای فرهنگی دست به تأسیس دبیرخانه ورودیها میزنند و در کنار آن شورای نظارت بر فعالیتهای دبیرخانه را هم شکل میدهند و تصمیم میگیرند سه طرح استادورودی، همیار و سرگروهها را تجمیع کنند و نقش استادهای ورودی را هم پررنگتر از قبل. بعد از آن نوبت به انتشار طرح ورودیها و اعلام فراخوان برای مسئول برگزاری اردوی ورودیها و همیاران استادورودی میرسد. در ادامه دبیرخانه به بررسی داوطلبین مسئولیت اردوی ورودیهای ۱۴۰۲ میپردازد و بعد از کش وقوس فراوان و رسیدگی به اعتراضها، قرعه کار به نام فاطمه علیمرادی میافتد تا اولین دختری باشد که در تاریخ دانشگاه به عنوان مسئول اردوی ورودیها انتخاب شده است.
در طرح امسال، معاونت فرهنگی و اجتماعی فراخوان ثبتنام دانشجوها برای همیار شدن را اعلام میکند و سپس، لیست متقاضیان پالایششده به استادان ورودی ارائه میشود تا آنها، به اندازه یکونیم تا دو برابر ظرفیت همیاران مورد نیاز، افراد پیشنهادیشان را به دبیرخانه اعلام کنند. معاونت فرهنگی و اجتماعی برای این افراد یک دوره آموزشی برگزار میکند و بعد از این دوره، فهرست نهایی همیاران از سوی دبیرخانه اعلام میشود.