انجمنهای علمی، قلب فعالیت دانشجویی در هر دانشکده به شمار میروند؛ از فعالیتهای مرتبط با رشته (مثل بازدید و ارائه علمی و مسابقات مختلف دانشجویی) تا فعالیتهای فرهنگی و هنری (مثل جشنهای نوروز و یلدا و ورودیها و روز استاد) و دورهمیهای دانشکدهای (مثل افطاری و اردوهای تفریحی) و خلاصه هر فعالیتی که دانشجوهای یک دانشکده را جایی خارج کلاس و سالن مطالعه و پای بساط تمرین و پروژه دور هم جمع میکند.
از دل همین فعالیتها هم مثل دیگر فعالیتهای دانشجویی، رفاقتها و ارتباطهای زیادی و گوناگونی شکل میگیرد که خیلیهایشان تا سالهای سال دوام میآورند و در یک کسبوکار یا جمعهای دوستی و خانواده و … امتداد مییابند. بیشترین تکثر و تنوع آدمها در یک فعالیت دانشجویی را هم احتمالا در انجمنهای علمی دانشکدهای میتوانید پیدا کنید؛ جایی که سلیقهها و عقاید مختلف دور هم جمع میشوند و برای همدانشکدهایهایشان طرح میریزند و زیر بار اجرایش میروند.
متأسفانه در بسیاری از دانشکدهها، گروهها و طرحهایی، با بهانههای عجیبوغریب، موازی انجمنهای علمی شکل گرفتهاند که رد بیشتر آنها به بسیج دانشجویی و واحد دانشکده آن و طرحی موسوم به حلقههای راه مهندسی میرسد. هرچند در کنار بسیج دانشکدهای، گاهی گروههای دیگری هم (غالبا با رنگوبوی مذهبی) در یک دانشکده سر بر میآورند و رقیب انجمن علمی میشوند.
بهانه بسیج دانشجویی برای گسترش حوزه فعالیتهایش به دانشکدهها، بیشتر اوقات فعالیت علمی و صنعتی مرتبط با دانشکده و آشنا کردن دانشجوها با جنبههای مختلف رشته خودشان و آماده کردن آنها برای ورود به دنیای صنعتی بیرون دانشگاه است و در همین راستا گاهی فعالیتهای هنری و فرهنگی و اجتماعی و تفریحی انجمنهای علمی دانشکدهای را هم نقد میکنند (اگر به سخره نگیرند). اما با هر بهانه و توجیهی، به فعالیت بسیج دانشکدهای نقدهایی میتوان وارد کرد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
یک) اگر هدف بسیج از ایجاد و گسترش بسیجهای دانشکدهای فقط همین موضوع فعالیت علمی و صنعتی مرتبط با هر دانشکده است، پس چرا در دانشکدههایی که انجمنهای علمی بسیار فعالی دارند و برنامههای مختلف مرتبط با رشتهشان هم برگزار میکنند و در سطح کشور هم رویدادهایشان زبانزد است، باز هم بسیج دانشکدهای حضور دارد و دنبال جذب دانشجوها و فعالیت است؟ بهترین مثال از این دانشکدهها، دانشکده مهندسی کامپیوتر است که کموکیف فعالیتهای انجمن علمی آن (SSC) و رویدادهای بزرگ و درستوحسابی آن، حتی در سطح کشور شناختهشده است، اما بسیج از خیر این دانشکده هم نگذشته و با وجود فضای تعامل مناسبی که در این دانشکده بین دانشجوها وجود دارد، باز هم بسیج دانشکدهای کامپیوتر را راه انداخته و پیگیر فعالیت آن است.
دو) رویدادهای فرهنگی و اجتماعی و هنری و تفریحی مختلفی که انجمنهای علمی در دانشکدهها برپا میکنند، اثرگذاریشان روی زندگی و حرفه و آینده دانشجوها، اگر بیشتر از رویدادهای صرفا علمی و صنعتی نباشد، کمتر نخواهد بود. این برنامهها و رویدادها، چه از نظر ارتباط بین دانشجوها، چه از نظر یادگیری مهارتهای نرم و چه از نظر تجربه حوزههایی غیر از حوزه تخصصی تحصیلی، اثر و فایده زیادی دارند، مخصوصا برای دانشجوهای کارشناسی که لزوما قرار نیست در رشته خودشان بمانند و ممکن است چند سال دیگر، در دنیای کاملا متفاوتی سیر کنند و مسیر دیگری بروند. اگر هم دغدغه صنعت کشور مطرح است که کسبوکارهای زیادی از دل همین فعالیتهای دانشکدهای شکل گرفته و چرخی از صنعت کشور را چرخانده. بنابراین تأکید بسیج روی فعالیتهای صرفا علمی و صنعتی که گاهی با چاشنی عناوینی مثل جهتگیری تخصصی و تخصصگرایی مطرح میشود، میتواند آفت بزرگی برای فعالیتهای دانشجویی در یک دانشکده باشد. دوران دانشجویی (مخصوصا دوران کارشناسی) اهمیت بسیار زیادی در شکلگیری مسیر آینده افراد دارد و گذراندن آن به فعالیتهای صرفا مرتبط با رشته، نتیجه چندان مطلوبی به بار نخواهد نشاند.
سه) اعضای بسیج اگر دغدغه فعالیت در دانشکده خودشان را دارند، چرا مثل باقی دانشجوها در انتخابات انجمنهای علمی شرکت نمیکنند و کار را دست نمیگیرند تا آنچه مدنظر و ایدهآلشان است را، در یک فضای شفاف و رقابتی، به مرحله اجرا برسانند؟ چرا حتما مایلاند از طریق گروهی که نه انتخاباتی دارد و نه ساختار و بودجه شفاف و مشخص، کارشان را پیش ببرند؟ حضور برخی از اعضای بسیج دانشجویی در شورای مرکزی انجمنهای علمی و حتی انتخابشان به عنوان دبیر انجمن علمی دانشکدهشان، گواه این مدعاست که در انجمنهای علمی به روی کسی بسته نیست و هر فرد با داشتن مقبولیت نسبی در دانشکدهاش میتواند به این انجمنها راه پیدا کند و اجرای ایدههایش را پیگیری نماید.
چهار) مگر برای یک فعالیت دانشکدهای چقدر نیروی انسانی و بودجه و مخاطب در دسترس است که همزمان چند گروه در یک دانشکده فعال باشند؟ اگر کسی واقعا دغدغه دانشکدهاش را دارد، بهتر نیست در همان ساختار رسمی و شفاف موجود آستین بالا بزند و پویایی و نشاط را به دانشکدهاش بیاورد؟ موازیکاری واحدهای بسیج دانشکدهای با انجمنهای علمی (در حالتی که نیروی انسانی و بودجه و مخاطب در یک دانشکده محدود است)، معمولا نتیجهای جز تضعیف فعالیت دانشجویی در آن دانشکده ندارد.
پنج) فعالیت واحدهای دانشکدهای بسیج دانشجویی و هجمهای که در برنامهها و حرفهای پشت پردهشان، علیه انجمنهای علمی دانشکدهای وارد میکنند و اتهاماتی که علیه فضای انجمنهای علمی به ذهن ورودیها میخوانند، خیلی اوقات منجر به دوقطبی شدن و دودستگی فضای دانشجوهای دانشکده میشود و مانعیست برای فعالیت مشترک دانشجوها (با عقاید و نظرات و سلایق مختلف) در کنار هم. خیلی اوقات دیده شده که در اثر حضور و فعالیت واحدهای دانشکدهای بسیج دانشجویی، نوعی یارکشی بین انجمنهای علمی و بسیج دانشکدهای شکل گرفته و رقابتهای بیهودهای بین آنها جریان یافته که تنها نتیجهاش، هدررفت وقت و انرژی فعالین دانشکدهای و در نهایت ایجاد یک فضای مسموم و استادیومی در دانشکده بوده است.
شش) گاهی بسیج دانشجویی از در انتقاد به فضای فرهنگی انجمنهای علمی دانشکدهای وارد میشود و از اختلاط دختر و پسر و اینطور حرفها میگوید تا حضور و فعالیت خودش در دانشکدهها را توجیه کند. حتی اگر این توجیه را بپذیریم (که انقلتهای زیادی میتوان روی آن آورد)، میتوانیم از بسیج دانشجویی بپرسیم چرا در دانشکدههایی مثل هوافضا و مهندسی شیمی و نفت که در کنار انجمن علمی، گروههای مذهبی فعالی هم داشتند و معیارهای مدنظر بسیج را رعایت میکردند، باز هم بسیج وارد میدان شده و واحدهای دانشکدهای را راهاندازی کرده است؟
هفت) نگاهی به تاریخچه فعالیتهای دانشکدهای نشان میدهد که فعالیتهای انجمنهای علمی معمولا دوام و ثبات بیشتری دارند و رویدادهایی پیدا میشوند که سالهای سال تکرار شدهاند و پیشرفت قابل توجهی هم داشتهاند، اما فعالیتهای بسیج دانشکدهای به همان سرعت که اوج میگیرد، افول میکند، چرا که شکلگیری و رشدش براساس نیاز دانشکده و دانشجوهایش نبوده و رانت بسیج و اطرافیانش، تنفس مصنوعی زندگیاش بوده است. به همین خاطر، فعالین بسیج دانشکدهای، دغدغه کمتری نسبت به فعالیتهای گروهشان در دانشکده داشتهاند و بعد از اتمام دوره مسئولیتشان، ارتباط چندانی با نسلهای بعدی فعالین دانشکدهای نگرفتهاند. اما در انجمنهای علمی، ارتباط بین نسلهای مختلف فعالین دانشجویی معمولا پررنگتر بوده و همین باعث شده، برخی رویدادهایی که انجمنهای علمی دانشکدهای متولی آن بودهاند، سال به سال با رونق بیشتر برگزار شدهاند. برای نمونه رویدادهای دانشجویی انجمن علمی دانشکدههای کامپیوتر (AI Challenge و WSS و …) و صنایع (گیمین) را مقایسه کنید با برخی رویدادهایی که بسیج دانشکدهای ایده و اجرای آن را بر عهده داشته است. (مانند رویداد IEC که بسیج دانشکده مهندسی صنایع چند سال قبل برگزار میکرد)
خلاصه حرفهای بالا آدم را بعد از چند سال دیدن رویه بسیج دانشجویی نسبت به فعالیتهای دانشکدهای به این نتیجه میرسد که هدف از گسترش واحدهای بسیج دانشکدهای، تضعیف انجمنهای علمی و جذب دانشجوها، به ویژه دانشجوهای نوورود به سمت بسیج است تا خدای نکرده در فضای انجمنهای علمی نفس نکشند و از نظر بسیج منحرف نشوند و خیلی نمیتوان دغدغه دانشکده را برای این نوع فعالیت متصور بود.