Sharif Today
Sharif Today
خواندن ۱۶ دقیقه·۱ سال پیش

نوشتن این گزارش جرم است

بیش از هشت ماه از بازداشت الهه محمدی (راست) و نیلوفر حامدی‌(چپ)، خبرنگاران روزنامه‌های هم‌میهن و شرق می‌گذرد.
بیش از هشت ماه از بازداشت الهه محمدی (راست) و نیلوفر حامدی‌(چپ)، خبرنگاران روزنامه‌های هم‌میهن و شرق می‌گذرد.


بعد از گذشت بیش از هشت ماه از بازداشت نیلوفر حامدی و الهه محمدی، خبرنگاران روزنامه‌های شرق و هم‌میهن، بالاخره نوبت به برگزاری دادگاه آنها رسیده است. فردا، دوشنبه، ۸ خرداد وقت دادگاه الهه محمدی است و پس‌فردا، سه‌شنبه، ۹ خرداد هم وقت دادگاه نیلوفر حامدی. الهه محمدی روز ۷ مهر و به‌خاطر گزارشی که از مراسم تشییع مهسا امینی در سقز برای روزنامه هم‌میهن نوشت، بازداشت شد و خانه نیلوفر حامدی هم روز ۳۱ شهریور مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفت، به‌خاطر آنکه از طرف روزنامه شرق برای تهیه گزارش به بیمارستانی رفته بود که مهسا امینی در آنجا ساعت‌های پایانی عمرش را می‌گذراند.

به گفته محمدحسین آجرلو، همسر نیلوفر حامدی با وجود آنکه سخن‌گوی قوه قضائیه در روز ۲ خرداد زمان دادگاه این دو خبرنگار را در نشست خبری‌اش اعلام کرده، اما تا امروز فرصت ملاقات با متهمین و گفت‌وگو با آنها برای وکلایشان میسر نشده است. هم‌چنین در طول یک هفته گذشته درخواست‌های زیادی برای برگزاری دادگاه علنی این دو خبرنگار مطرح شده، اما هنوز خبری از برگزاری دادگاه علنی نیست و بعید است این خواسته از سوی قوه قضائیه پاسخی دریافت کند.

نشریه فروغ واحد مطالعات زنان انجمن اسلامی در شماره اخیر خود، در مقاله‌ای با عنوان «خبرنگاری جرم نیست» به مرور پرونده نیلوفر حامدی و الهه محمدی پرداخته که سعی کرده‌ایم خلاصه‌ای از آن را با مقداری تغییر در زیر بیاوریم.


دو خبرنگار با دغدغه زنان

نیلوفر حامدی، خبرنگار گروه جامعە روزنامە شرق است. فعالان حوزە زنان، او و قلمش را از خیلی قبل از این اتفاقات می‌شناسند. هرکس نگاهی به آرشیو گزارش‌های نیلوفر بیندازد، میزان دغدغه‌مند بودن او در قبال مشکلات جامعه و مسائل زنان و همچنین پایبندی او به اصول روزنامه‌نگاری حرفه‌ای را درک می‌کند. محمدحسین آجرلو، همسر نیلوفر حامدی، در یک رشته‌توییت به مهم‌ترین گزارش‌های او در سال‌های اخیر اشاره کرده:

  • اردیبهشت ۹۹، او گزارشی در وب‌سایت اعتمادآنلاین درباره الزام رضایت شوهر برای زنان متقاضی ثبت‌نام در آزمون دستیار رشته‌های تخصصی دندان‌پزشکی نوشت.
  • خرداد ۹۹، نیلوفر در وب‌سایت میدان گزارشی درباره دختری که پدرش با داس سر او را بریده بود نوشت؛ دختری با نام رومینا اشرفی.
  • شهریور ۱۴۰۰ و زمانی که طالبان دوباره قدرت را در افغانستان به دست گرفته بود، بسیاری از مردم این کشور تلاش کردند وارد ایران شوند. حامدی با سفر به سیستان و بلوچستان، راهی مرز ایران و افغانستان شد تا از شرایط این مهاجرین گزارشی برای روزنامه شرق بنویسد.
  • شهریور ۱۴۰۰، او درباره ممنوعیت ارائه کارنامه دانش‌آموزان به مادران‌شان در شرق نوشت. وزارت آموزش و پرورش ابتدا این موضوع را تکذیب کرد، ولی پس از دو هفته بخش‌نامه‌ای به مدارس داد تا این رویه اصلاح شود.
  • آذر ۱۴۰۰ خبری منتشر شد که جوانی در آخرین روز سربازی خودکشی کرده است. نیلوفر درباره خودکشی جوانان در دوران سربازی گزارشی در شرق نوشت.
  • «این گزارش تنش درد می‌کند» تیتر گزارشی بود که حامدی درباره افزایش مشکلات سقط جنین زیرزمینی پس از اجرای قانون جوانی جمعیت برای شرق نوشت. او به‌خاطر این گزارش برنده جایزه انجمن صنفی خبرنگاران استان تهران شد.
  • بهار ۱۴۰۱ نیلوفر گزارشی مکتوب و ویدئویی درباره مشکلات ساکنین حلبی‌آبادهای محله مرتضی‌گرد تهران برای روزنامه شرق تهیه کرد. یکی از اهالی منطقه بعدا فیلمی برای نیلوفر فرستاد که در آن مأموران برق در حال رفع مشکلات بودند و گفت که گزارش او باعث بهبود شرایط مردم آن منطقه شده است.
  • خرداد ۱۴۰۱ حامدی با زن و شوهری مصاحبه‌ای از طرف روزنامه شرق کرد که مأمور گشت ارشاد در پارک پردیسان به آنها تیراندازی کرده بود. مدتی بعد، پلیس امنیت به اتهام «نشر اکاذیب» از او شکایت کرد، اما دستگاه قضایی حکم به تبرئه او داد.
  • در دورانی که سپیده رشنو در بازداشت به سر می‌برد، نیلوفر حامدی نخستین خبرنگاری بود که با وکیل و برادر او مصاحبه کرد و درباره شرایط سپیده نوشت.
  • زمستان ۱۴۰۰ چند زن در مناطق کردنشین استان آذربایجان غربی خودسوزی کردند. نیلوفر به این منطقه رقت و گزارشی مکتوب و ویدئویی برای روزنامه شرق تهیه کرد که تابستان ۱۴۰۱ منتشر شد.

الهه محمدی هم ۱۳ سال است که می‌نویسد، چند سال در خبرآنلاین فعالیت کرده و در حال حاضر خبرنگار هم‌میهن است. قلم او که به صورت آکادمیک مطالعات زنان خوانده هم برای فعالان حقوق زنان آشناست. الهه در این سال‌ها از کودک‌همسری نوشت، از حاشیه‌نشینی و از گشت بارداری در بیمارستان‌ها. درمورد گشت ارشاد نوشت و یک شب برای تهیه گزارشی درمورد قصاص و اعدام به پشت دیوارهای زندان رجایی‌شهر رفت. او هم بارها از زنان و قتل‌های ناموسی نوشته است؛ «قتل با اسم رمز ناموس»، «این زن باید بمیرد» و «خانه‌ای که پدری نیست».

بازداشت اخیر، اولین باری نیست که الهه به خاطر گزارش‌هایش دقیق و مسئولانه‌اش متحمل هزینه می‌شود: «فروردین سال ۹۹ گزارشی درباره وضعیت زندان قرچک نوشتم. بعد از انتشار، سازمان اطلاعات سپاه از من شکایت کرد و پرونده با اتهامات تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی تشکیل شد. بعد از چندین جلسه بازجویی از سوی سپاه درباره گزارش ساقط کردن هواپیمای اوکراینی، آبان ۹۸، فعالیت در گروه دیده‌بان آزار و پرداختن به مسائل مربوط به زنان، تفهیم اتهام و برایم کفالت ۱۵۰ میلیون تومانی صادر شد.» الهه بعد از این اتفاق و از فروردین ۱۳۹۹ تا فروردین ۱۴۰۰ از نوشتن در رسانه‌ای که در آن کار می‌کرد منع شد.

ارتباط و دوستی الهه محمدی و نیلوفر حامدی به قبل از ماجرای مهسا امینی برمی‌گردد. مرداد ۱۴۰۱، هردوی آنها برای گزارش‌های «این گزارش تنش درد می‌کند» و «قتل با اسم رمز ناموس» به صورت جداگانه برگزیده جشنوارە گزارش‌نویسی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران شدند.


روزنامه‌نگاری و گزارشگری، همین و فقط همین

الهه محمدی، ۲۹ شهریور، گزارشی با عنوان «اضطراب ارشاد» در روزنامه هم‌میهن منتشر کرد؛ گزارشی درباره گشت ارشاد و آثار آن، خصوصا از لحاظ روانی روی اعضای جامعه. البته که همه او را با گزارشش از سقز می‌شناسند. او تنها خبرنگاری بود که برای پوشش مراسم تشییع مهسا به سقز رفت، مراسم تشییع را روایت و با خانوادە مهسا گفت‌وگو کرد و گزارش «یک وطن اندوه» را در نسخه ۲۷ شهریور روزنامه هم‌میهن به چاپ رساند.

الناز محمدی، خواهر الهه می‌گوید که او در ۱۳ سالی که قلم زده، جز از زنان ننوشته است: «از زمانی که گروه اجتماعی خبردار شد زن ۲۲ ساله‌ای را که در ساختمان وزرای پلیس بوده به بیمارستان کسری برده‌اند، اخم‌های الهه هم توی هم رفت و گفت: «باید کاری بکنیم.» تا بیاید روزنامه منتشر شود، خبر مرگ مهسا از راه رسید و هنوز به یک ساعت نرسیده بود که الهه خودش را به بیمارستان کسری رساند. نخستین گفت‌وگوها با خانوادە مهسا را الهه گرفت و برای روزنامه ارسال کرد...

هنوز روز به شب نرسیده بود که الهه برای سفر به سقز و نوشتن گزارش از مراسم خاک‌سپاری و ختم مهسا امینی اعلام آمادگی کرد. به محض اینکه مسئولان روزنامه، اجازە رفتن او را دادند، الهه تنها بلیت هواپیما به مقصد سنندج که ساعت هفت صبح بود را خرید و مسیر دوساعتە سنندج تا سقز را با تاکسی طی کرد. او تنها خبرنگاری بود که برای پوشش خبری به سقز سفر کرد و خودش را به گورستان آیچی رساند... عصر که شد، گزارش آماده بود. این بار خلاف همیشه، خلاف هروقت که گزارش‌های خوب و دست اول می‌نوشت، وقتی گزارش را فرستاد، دیگر هیجانی نداشت. هرچه در صدایش بود، اندوه بود. غم از دست دادن. سنگینی دیدن سوگوارانی که تن یک زن ۲۲ ساله را آن روز به تن خاک داده بودند.»

الناز در چهلم مهسا نوشت:

«مراسم چهلم ژینا امینی، خبرنگار نداشت. وقتی مردم خودشان را به گورستان آیچی سقز، آنجا که از چهل روز پیش، تن جوان ژینا در آن خاک شده، رساندند، جز خودشان و گوشی‌های همراه‌شان برای ثبت حضور پرتعداد، کسی از رسانه‌ها کنارشان نبود. حتما بعضی از آنها که چهل روز پیش برای روز خاک‌سپاری به آیچی رفته بودند، زن جوان موکوتاهی را که گوشی به دست با آنها هم‌دردی می‌کرد و حرف می‌زد و مصاحبه می‌کرد و آنها را برای رسانه‌اش، روزنامە هم‌میهن می‌فرستاد، به یاد داشته باشند؛ زن خبرنگار جوانی را که تنها فارس‌زبان حاضر در گورستان بود و با تعهد، مسئولیت و ادب از آنها از حس و حال‌شان می‌پرسید و آنها را تبدیل به کلمه می‌کرد و برای یک رسانە رسمی می‌فرستاد تا چراغ کم‌نور روزنامهن‌گاری اجتماعی را زنده نگه دارد.

مردم عزادار سقز آن روز، نام آن زن جوان را نمی‌دانستند، اما یک هفته بعد، اسمش را یکی‌یکی به هم یادآوری کردند و افسوس خوردند. حالا دیگر آن زن را بیشترشان می‌شناسند؛ الهه محمدی را.

یادم است روزی که الهه از سقز برگشت و گزارش خاک‌سپاری ژینا امینی را در روزنامه خواند، سرش را بلند کرد و گفت: «برای چهلم هم به سقز می‌روم. حتما می‌روم. موافقی؟» من موافق بودم. گفتم حتما. گفتم صفحە جامعە روزنامه که برای ما خیلی محترم و عزیز است، برای گزارش‌های تو همیشه جا دارد.»

نیلوفر حامدی هم صبح چهارشنبه ۲۳ شهریور برای تهیه گزارش به بیمارستان کسری رفت. مدتی بعد در واکنش به بیانیە دو نهاد امنیتی، سامان موحدی‌راد، ازهمکاران نیلوفر در سرویس اجتماعی شرق ماجرای پوشش مرگ مهسا امینی را این‌طور روایت کرد که استوری خبرنگاری که سه‌شنبه‌شب به صورت اتفاقی در بیمارستان کسری حضور داشته، صبح چهارشنبه توجه خبرنگاران سرویس اجتماعی شرق را جلب می‌کند:

«نیلوفر حامدی، با هماهنگی سردبیر و مدیر مسئول برای اطلاع از جزئیات خبر در بیمارستان کسری حاضر می‌شود. نیلوفر در بیمارستان با خانوادە مهسا صحبت می‌کند و روایت‌هایی از ماجرا را برای گزارشش آماده می‌کند.»

عضو تحریریە شرق تأکید می‌کند که نیلوفر هیچ عکسی از مهسا امینی نگرفته و این مسئله در فایل صوتی‌ای که همان روز برای دبیر سرویس اجتماعی فرستاده موجود است. مهدی رحمانیان، مدیر مسئول شرق هم هشت آبان در سرمقاله‌ای درمورد پوشش خبری مرگ مهسا امینی بعد از

استوری سه‌شنبه‌شب خبرنگار حاضر در بیمارستان کسری توضیح داد:

«نیلوفر حامدی صبح روز چهارشنبه پس از حضور در بیمارستان و رفتن بر بالین مرحومه امینی با من تماس گرفت و ماجرا را تأیید کرد (صوت نیلوفر حامدی و توضیح در این باره، نزد روزنامە شرق محفوظ است). در این میان ابتدا دبیر اجتماعی روزنامه پس از مشورت با من با روابط عمومی نیروی انتظامی تماس گرفت و از آنها توضیح خواست. همچنین خانم حامدی مجددا در تماس با نیروی انتظامی، درخواست توضیح شفاف از نهاد مزبور را کرد و نیروی انتظامی گفت هیچ توضیحی در حال حاضر وجود ندارد و به زودی بیانیه‌ای منتشر می‌شود. نیلوفر حامدی ناچار به روزنامه بازگشت و هیچ گزارشی از جانب او و گروه اجتماعی تا پس از مرگ مرحومه امینی منتشر نشد.»


بازداشت به وقت پاییز

نیلوفر حامدی پیش از ظهر پنج‌شنبه، ۳۱ شهریور با یورش مأموران امنیتی به منزلش و بدون ارائە حکم، بازداشت شد. او حدودا ده روز را در انفرادی گذراند و سپس به اتاقی در بند ۲۰۹ اوین منتقل شد. روز ۲۱ مهر و در بیست و دومین روز بازداشت، در یک تماس تلفنی اعلام کرد که اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت» به او تفهیم شده است.

الهه محمدی هم پس از بازگشت از سقز، دو بار برای بازجویی احضار شده بود که روز ۷ مهر، در جریان دومین احضار و زمانی که به اتفاق همسرش مشغول حرکت به سمت دادسرای اوین بوده‌اند، توسط یک خودرو متوقف شده و الهه بازداشت می‌شود. او پس از گذراندن ۱۷ روز در انفرادی به همراه بازجویی، با شرایطی مشابه به یک سوئیت در بند ۲۰۹ منتقل شده است.

هر دوی آنها پس از مدتی انفرادی و بازجویی، به صورت بلاتکلیف و «موقت» در اوین نگهداری می‌شدند که روز ۲۷ آذر در تماسی اعلام کردند که به زندان قرچک منتقل شده‌اند.


بیانیه مشترک و اتهام‌های عجیب‌وغریب

۶ آبان، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در اقدامی کم‌سابقه بیانیه‌ای مشترک را درباره اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ منتشر کردند؛ بیانیه‌ای هشت هزار کلمه‌ای درمورد ادعای «مداخلات رژیم آمریکا» در اعتراضات اخیر. در قسمتی از این بیانیه به برگزاری «دوره‌های آموزش جنگ‌های ترکیبی و براندازی نرم» توسط سرویس‌های غربی اشاره می‌شود؛ دوره‌هایی که ادعا شده متولی آنها وزارت خارجە آمریکا است و هزینه‌های آن توسط برگزارکنندگان پرداخت می‌شود:

«رد اطلاعاتی و عملیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی به عمل آمده است. به عنوان مثال انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزش‌دیدگان همین دوره‌ها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهت‌دار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنه‌ها و انعکاس اخبار و تصاویر جهت‌دار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعات شکل‌گرفته در آن شهر به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزش‌دیدە دوره‌های رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی است. ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اولیە خبرسازی برای رسانه‌های بیگانه را ایفا کرده‌اند.»

این اتهامات از سوی دستگاه‌های امنیتی به نیلوفر حامدی و الهه محمدی پاسخ‌های زیادی را به دنبال داشت. ۸ آبان، بیش از ۵۰۰ نفر از فعالان رسانه‌ای، خبرنگاران، عکاسان و روزنامه‌نگاران در واکنش به اتهامات وارده بیانیه‌ای منتشر کردند:

«همکاران ما که هم‌اکنون در بازداشت هستند، طبق مسئولیت حرفه‌ای و در رسانه‌های قانونی کشور عمل کرده‌اند. آنها بعد از بازداشت از حقوق شهروندی خود محروم بوده‌اند، به وکلای خود دسترسی نداشته‌اند، بازجویی شده و پیش از برگزاری دادگاه علنی و پیش از ارائه هرگونه اسناد

یا مدارک محکمه‌پسند مورد اتهام قرار گرفته‌اند.

به جای سناریونویسی، صرفا به انجام وظایف محولە خویش طبق قانون پرداخته و روزنامه‌نگاران بازداشتی به خصوص خانم‌ها الهه محمدی و نیلوفر حامدی را آزاد کرده و زمینه را برای بازگشت آرامش به جامعه فراهم کنید.»

انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران هم ضمن تأکید بر اینکه فعلی که به عنوان مستند اتهامی ذکر شده، دقیقا انجام وظیفه حرفه‌ای خبرنگاران است، در بیانیه‌ای مستقل به اتهامات نهادهای امنیتی واکنش نشان داد و اتهامات واردشده در بیانیه را «توهین به شعور مخاطب» خواند:

«بیانیە مشترک دو نهاد اصلی اطلاعاتی کشور دربارە تحلیل رویدادهای اخیر، مضمونی نداشت جز اینکه باید روزنامه‌نگاری را جرم و ممنوع اعلام کرد، زیرا فعالیت عادی دو نفر از همکاران ما در انجام وظیفە حرفه‌ای را مصداق اتهامی قرار داده‌اند که به معنای پایان کار روزنامه‌نگاری است.»


بیانیه و اتهامات پرایراد

۱- نکتە اول نادرستی ادعای مطرح‌شده در بیانیە نهادهای امنیتی درمورد نیلوفر حامدی است. در این بیانیه گفته شده که انتشار اولین عکس از مهسا امینی روی تخت بیمارستان توسط نیلوفر حامدی صورت گرفته است. درصورتی که طبق تأکید چندبارە همسر و همکاران نیلوفر و مدیر مسئول شرق، عکسی از مهسا امینی توسط نیلوفر گرفته نشده و این مسئله در فایل صوتی تماس همان روز او با دبیر سرویس اجتماعی شرق موجود است. تنها عکسی که او هنگام حضور در بیمارستان گرفته، همان عکس معروف پدر و مادر مهسا پشت درهای اتاق است که بعد از مرگ مهسا منتشر شد. همسر نیلوفر هم قبل از این گفته بود که با توجه به اینکه گوشی او در اختیار مأموران است، اگر واقعا چنین عکسی گرفته شده، اسناد آن را منتشر کنند.

۲-نکته دوم این است که فرضا عکس مهسا اولین‌بار توسط نیلوفر حامدی منتشر شده باشد، مگر این اقدام چیزی جز وظایف یک خبرنگار است؟ مواردی که در بیانیە نهادهای امنیتی درمورد نیلوفر حامدی و الهه محمدی ذکر شده‌اند، از جمله انتشار عکس مهسا روی تخت بیمارستان، حضور و استقرار در بیمارستان و حضور «فوری» در سقز برای مراسم خاک‌سپاری، تماما وظایف حرفه‌ای یک خبرنگار است.

۳- نکتە سوم، اصل انتشار چنین بیانیه‌ای توسط نهادهای امنیتی است. روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «خبرنگاری جرم نیست» به این موضوع پرداخته است. به گفته شیما قوشه، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان، این بیانیه فقط یک ادعانامه است: «آنها ادعایی را مطرح کرده‌اند و باید مدارک‌شان را به مقام قضایی ارائه دهند. این‌ها فقط ضابط قضایی هستند و با مأمور کلانتری تفاوتی ندارند. مأمور کلانتری درمورد سرقت و تصادف، گزارش تهیه می‌کند و آنها در پرونده‌های این‌چنینی. بنابراین مقام قضایی به گزارش ضابطان فقط در حالی که معتبر و موثق باشد، اعتبار می‌دهد، نه اینکه فقط در مقام یک ادعا باشد.» همچنین نهادهای امنیتی در حالی اتهاماتی همچون «ارسال اخبار جهت‌دار» و «تحریک بستگان» را متوجه خبرنگاران کرده‌اند که هنوز کیفرخواست آنها صادر نشده، قوه قضائیه درمورد اتهامات‌شان سکوت کرده، خود آنها بعد از حدود بیست روز تفهیم اتهام شده‌اند و وکیل آنها هم به پرونده دسترسی نداشته است. با این اوصاف، طرح این اتهامات در بیانیه، نقض مواد ۹۱ و ۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری است. کامبیز نوروزی، حقوقدان در تويیتر خود نوشته: «وقتی هنوز دادگاهی تشکیل نشده و حکمی صادر نشده است، هیچ مرجع غیرقضایی مجاز نیست به کسی از جمله دو خبرنگار الهه محمدی و نیلوفر حامدی که در موضوع مهسا امینی فقط وظیفە حرفه‌ای خودشان را انجام داده‌اند، چنین اتهام سنگینی وارد کند.»


توضیحات مدیران مسئول شرق و هم‌میهن

مدیران مسئول رسانه‌های هم‌میهن و شرق بارها تأ کید کرده‌اند که نیلوفر حامدی و الهه محمدی از سوی رسانه‌شان و با هماهنگی کامل با آنها و مطابق اصول خبرنگاری گزارش‌هایشان را تهیه کرده‌اند. کرباسچی دو روز بعد از بازداشت الهه محمدی گفت که او از سوی روزنامه برای تهیه خبر مراسم خاک‌سپاری به سقز رفته بود و اخبار خود را به روزنامه ارسال می‌کرد. رحمانیان هم بارها تأکید کرده که نیلوفر حامدی از جانب روزنامه برای تهیە خبر به بیمارستان کسری رفته و در تمام مراحل با او هماهنگ بوده است. بعد از گذشت حدود ۵۰ روز از بازداشت خبرنگاران، وزیر ارشاد اعلام کرد که از مدیران مسئول درخواست کرده تا مستندات‌شان را در اختیار وزارت ارشاد قرار دهند. مدیر مسئول هم‌میهن اما خبر داد که تا به حال از مسئولان روزنامه درخواستی برای ارائە مدارک نشده است: «اگر هم مدرکی بخواهند، یک نامە مأموریت، هزینە بلیت برای تهیە گزارش در سقز و نوار صوتی‌ای

است که الهه محمدی به روزنامه تحویل داده است.» مدیرمسئول شرق هم گفت که درخواستی برای ارائه مستندات از آنها نشده است: «من نمی‌دانم واقعا منظور دوستان از مستندات چیست؟ شخص من مستندات همین پرونده هستم؛ چرا که خود من کاملا در جریان این موضوع بودم و تأیید کردم که نیلوفر حامدی برای روزنامه گزارشی را تهیه کند. همچنین ما یک فایل صوتی داریم که شهرزاد همتی، دبیر اجتماعی روزنامه شرق نیز با نیلوفر حامدی درخصوص همین پرونده در تماس بوده و او را به بیمارستان کسری فرستاد تا گزارشی را تهیه کند.»


اعلام رسمی اتهامات و زمان دادگاه

سرانجام ۱۷ آبان، اتهامات دو خبرنگار به صورت رسمی از سوی سخن‌گوی قوە قضائیه اعلام شد: «این دو نفر به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام با صدور قرار بازداشت موقت در زندان هستند، پرونده در شرف تصمیم نهایی است.» سخن‌گوی قوە قضائیه ۶ اردیبهشت در اظهاراتی جدید، اتهام «همکاری با دولت متخاصم آمریکا» را هم به دو اتهام قبلی اضافه و اعلام کرد که کیفرخواست آنها به دادگاه انقلاب ارسال شده است. سرانجام، ۲ خرداد و بعد از گذشت بیش از هشت ماه از بازداشت این دو خبرنگار، سخن‌گوی قوه قضائیه ۸ و ۹ خرداد را زمان برگزاری دادگاه الهه محمدی و نیلوفر حامدی اعلام کرد. این در حالی‌ست که به گفته همسر نیلوفر حامدی، زمان برگزاری دادگاه نه به خود متهمین و نه به وکلا و خانواده‌های آنها ابلاغ شده و آنها نیز از زبان سخن‌گوی قوه قضائیه متوجه این موضوع شده‌اند و در شرایطی که در زمان اعلام سخن‌گوی قوه قضائیه، یک هفته به برگزاری دادگاه باقی مانده، وکلای پرونده تا آن زمان نتوانسته‌اند با موکلین خود گفت‌وگو کنند. این ملاقات سرانجام در فاصله کم‌تر از ۲۴ ساعت تا برگزاری دادگاه اول فراهم شده است. در طول یک هفته‌ای که از اعلام خبر برگزاری این دو خبرنگار می‌گذرد، درخواست‌های زیادی از سوی جامعه روزنامه‌نگاری و دیگر گروه‌ها برای برگزاری علنی این دو دادگاه مطرح شده که بعید است به آنها ترتیب اثر داده شود و باید پشت درهای بسته، منتظر برگزاری دادگاه و نتیجه آن ماند.

نیلوفر حامدیالهه محمدیمهسا امینیاعتراضات پاییز ۱۴۰۱روزنامه شرق
رسانه‌ای پیرامون شریف، رسانه‌ای پیرامون دانشگاه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید