سرمای هوا، کمبود گاز، قطع گاز نیروگاهها و صنایع، روی آوردن نیروگاهها و صنایع به سوختهای جایگزین مثل گازوئیل و مازوت که آلایندههای بیشتر و خطرناکتری را وارد هوا میکنند و در نتیجه آلودگی هوا؛ این چرخه معیوبیست که در ماههای سرد سال در کشور تجربه میکنیم. شاید یکی از دلایل مهم آلودگیهای زمستانه هوا در کلانشهرها در سالهای اخیر را بتوان مازوتسوزی نیروگاهها دانست. به طور خلاصه مازوتسوزی نیروگاهها حاصل رشد شدید تقاضای گاز در فصول سرد، و کافی نبودن میزان تولید و عرضه گاز کشور برای پاسخ به این تقاضاست. در کشوری مثل ایران با توجه به شرایط خاص سیاسی و اجتماعی، وقتی دولت مجبور باشد بین تأمین نیاز بخش خانگی و تجاری، و گازرسانی به صنایع یا تأمین خوراک نیروگاهها دست به انتخاب بزند، برای پرهیز از شکلگیری نارضایتی مردم به بخشهای خانگی و تجاری اولویت میدهد. اینجاست که گاز بسیاری از صنایع، خصوصاً صنایع انرژیبر قطع میشود و زیانهای اقتصادی سنگینی به تولید وارد میشود، و نیروگاهها هم وادار میشوند سراغ سوختهای جایگزین مانند گازوئیل و مازوت بروند، که حاصل آن انتشار آلایندههای خطرناک در هواست.
شریفتودی: این متن حاصل گفتوگوی شریفتودی با یکی از فارغالتحصیلان دانشگاه است که سالها در وزارت نیرو به صورت مستقیم در زمینه تولید و توزیع برق در شبکه برق کشور فعالیت داشته و صحبتهایش در این گفتوگو حاصل تجربیات کاریاش در سالهای اخیر است.
کمبود، هم تابستانه، هم زمستانه
در سالهای اخیر قطعیهای برق در اوج گرمای تابستان گریبانگیر بخش خانگی و صنعتی کشور شده است. مصرف انرژی برق در ایران بر اساس دادههای آژانس بینالمللی انرژی در سی سال اخیر تقریبا سالی ۸ درصد افزایش داشته، هرچند اوج مصرف برق در هر سال با استفاده از شیوههای مختلف مدیریت بار، نرخ رشد پایینتری را تجربه کرده است. پیک مصرف برق در ایران معمولا در بازه ۲۰ تیر تا ۱۰ مرداد رخ میدهد. از سوی دیگر میزان تولید برق در ایران در سالهای اخیر همگام با نرخ افزایش مصرف رشد نکرده و همین مسئله باعث شده در روزهای گرم سال، دولت به خاموشی برق در برخی مناطق و مراکز تن بدهد.
مشکل اصلی شبکه تولید و توزیع برق کشور در فصل گرم سال، کمبود ظرفیت تولید نیروگاههاست، چرا که اگر همه نیروگاهها هم در مدار قرار بگیرند، باز هم نمیتوانند به میزان لازم تولید داشته باشند. در این شرایط دولت همه نیروگاهها، حتی نیروگاههای فرسوده و مازوتسوز را هم وارد مدار میکند. به عنوان مثال نیروگاه بعثت تهران که در جنوب تهران قرار دارد و سالهاست منتظر بازنشستگیست، به اجبار دوباره وارد مدار شده و با وجود بازدهی پایین و آلایندگی زیاد و استقرار در شهر، برق تولید میکند. نیروگاههای فرسوده بازدهی کم و آلایندگی زیادی دارند و سازمان محیط زیست مخالف استفاده از آنهاست. حتی در برخی موارد دادستانی آنها را پلمپ کرده، اما با توجه به مسائل مرتبط با امنیت انرژی کشور و تبعات اجتماعی و سیاسی خاموشیهای برق، دولت مجددا سراغ آنها رفته و وارد مدارشان کرده و مخاطرات زیستمحیطیشان را به جان خریده است.
اما در زمستان که مصرف برق کمتر است، مشکل به کمبود گاز برمیگردد؛ کمبودی که خودش را حتی در افت فشار بخش خانگی هم نشان میدهد. غالب نیروگاههای ایران گازسوز هستند و وقتی وضعیت تأمین گاز در کشور در فصول سرد بحرانی میشود، عملا امکان گازرسانی به نیروگاههای شمالی کشور وجود ندارد و آنها به اجبار سراغ سوخت دوم که معمولا گازوئیل یا مازوت است میروند. سوزاندن سوخت دوم در نیروگاهها آلایندههای زیاد و خطرناکی را وارد هوا میکند و روزهای آلوده زمستان را به دنبال دارد. این را هم باید در نظر گرفت که اولا نفت ایران نسبت به متوسط جهانی ترشتر و سنگینتر است و ثانیا ظرفیت پالایشگاهی کشور نیز به اندازه کافی نبوده و آلایندههای فراوردههای نفتی ایران از متوسط جهانی بالاتر است. بنابراین وقتی نیروگاهها با سوخت دوم کار میکنند، آسیب بیشتری نسبت به آمار و ارقامی که در مطالعات بینالمللی گزارش شده، به هوا و محیط زیست وارد میشود.
مانند شبکه تولید و توزیع برق، در شبکه تولید و توزیع گاز نیز بخش خانگی اولویت بیشتری نسبت به بخش صنعتی دارد، چرا که تبعات اجتماعی و سیاسی قطع گاز بخش خانگی برای دولت و حاکمیت پذیرفتنی نیست. به همین خاطر، در فصول سرد، گازرسانی به صنایع و پتروشیمیها و نیروگاههای تولید برق محدود میشود. این موضوع سبب میشود تولید برق در روزهای سرد سال کاهش یابد و در نتیجه مانند روزهای گرم سال، کارخانهها و صنایع قربانی کمبود ظرفیت تولید برق شده و خاموشیهای برق نصیبشان میشود. به عنوان مثال در تابستانهای اخیر، برخی شهرکهای صنعتی تنها دو روز در هفته برق داشتهاند و ۵ روز دیگر را در خاموشی گذراندهاند.
تابستان ۱۴۰۰ و تابستان ۱۴۰۱
یکی از دلایلی که باعث شد تابستان ۱۴۰۰ قطعیهای گسترده برق داشته باشد، غافلگیری اساسی شرکت مدیریت شبکه برق کشور بود. برخلاف مطالعات تحلیل بار که نشان میداد از اردیبهشت ۱۴۰۰ میزان تولید کمتر از مصرف میشود، اینطور گمان میشد که مثل سالهای قبل وضعیت بحرانی از خردادماه خودش را نشان میدهد. همین موضوع سبب شد برنامهای برای وضعیت بحرانی اردیبهشت وجود نداشته باشد و اقدامات پراکنده با چاشنی دستپاچگی در دستور کار قرار گیرد. نتیجه این بیبرنامگی و دستپاچگی، بینظمیای بود که خودش را در جدول و زمانبندیهای مربوط به خاموشیهای برق نشان داد و زیانهای زیادی را به صنایع وارد کرد. همچنین بارندگیهای پاییز و زمستان ۹۹ نسبت به پاییز و زمستان ۱۴۰۰ کمتر بود و ظرفیت تولید برق را در وضعیت بحرانیتری قرار داد. از سوی دیگر تابستان پارسال بار ثابتی به بار مصرفی شبکه برق کشور اضافه شده بود که دستگاههای استخراجکننده رمزارزها از نامزدهای محتمل و جدی برای آن به شمار میرود.
زمستان ۱۴۰۰ با خاموشیهایی که به صنایع تحمیل شد، شبکه برق کشور توانست مانع از خاموشی بخش خانگی شود. حاکمیت و دولت برای تابستان ۱۴۰۱ نیز اصرار جدی داشت که خاموشی برق به بخش خانگی نرسد، چرا که تبعات اجتماعیاش هزینه زیادی در پی داشت، هرچند با وجود تحمیل خاموشی به بخش صنعتی، بخش خانگیها هم اندکی از بار خاموشیها را به دوش کشید. همچنین سهم تهران از خاموشیهای برق تابستان ۱۴۰۱ به دیگر استانها و شهرها رسید تا پایتخت با کمترین خاموشی ممکن به پاییز برسد.
آیا مردمان پرمصرفی هستیم؟
خیلی از سیستمهای مصرفی در کشور ما، مثل سیستمهای پختوپز و گرمایش خانهها بر پایه مصرف گاز است، در حالی که در کشورهای دیگر پختوپز با وسایل الکتریکی انجام میشود و شبکههای گرمایش مرکزی شهرها، آب گرم را به خانهها میرساند تا گرمایش آنها تأمین شود. بنابراین با صرف مقایسه مصرف گاز نمیتوان گفت پرمصرفتر از سایر مردم جهان هستیم و بهتر است انرژی کل مصرفی را ملاک مقایسه قرار دهیم. واضح است که الگوی مصرف در کشور ما دچار مشکل است؛ به عنوان مثال در روزهای سرد سال افراد با لباسهای تابستانی در محل زندگی و کار حاضر میشوند و عایقبندی در و پنجره و دیوار را هم جدی نمیگیرند، چرا که قیمت انرژی پایین است و حساسیتی برنمیانگیزد، اما مصرف انرژی در ایران نسبت به الگوهای جهانی فاصله چندانی ندارد و نمیتوان انگشت اتهام را به سوی مردم دراز کرد، مخصوصا وقتی خیلی از سیستمهای مصرف انرژی در کشور سنتیست و مردم مجبورند از آنها استفاده کنند. از سوی دیگر خانوادههای ایرانی هنوز نسبت به خانوادههای اروپایی تعداد افراد بیشتری دارند و سرانه مصرف خانواده بیشتری دارند.
پول، حلال مشکلات
متأسفانه شرایط هرسال بدتر از سال قبل میشود، چرا که از یک سو در سالهای گذشته ظرفیت نیروگاهی لازم برای تولید برق نصب نشده و اضافه شدن ظرفیت نیروگاهی لازم سه چهار سالی زمان میبرد و از سوی دیگر شبکه توزیع برق هم ظرفیت کافی برای انتقال برق به مراکز مصرف را ندارد و در برخی مناطق حتی حبس تولید رخ میدهد، یعنی نیروگاه میتواند به میزان لازم برق تولید کند، اما شبکه انتقال و توزیع توانایی انتقال برق تولیدی به مراکز مصرف را ندارد.
بنابراین به نظر میرسد با روند موجود، بحران گاز و برق در سالهای آینده شدت خواهد یافت و به تبع آن بحرانهای محیط زیستی هم سروکلهشان بیش از پیش پیدا خواهد شد. از یک طرف میزان مصرف برق و گاز هر سال افزایش پیدا میکند و از سوی دیگر شرایط نابهسامان اقتصادی و سیاسی مانع سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی کلان و بلندمدت در زمینه تولید گاز و برق در کشور میشود و اولویت بیشتر بخش خانگی نسبت به صنایع و نیروگاهها برای حاکمیت، خاموشیهای بیشتری را به بخش تولیدی و صنعتی کشور در سالهای آینده تحمیل خواهد کرد. به همین خاطر است که برخی صنایع که وضعیت اقتصادی مناسبتری دارند، یا خودشان سراغ راهاندازی نیروگاه و تأمین برق موردنیازشان رفتهاند یا تصمیم گرفتهاند از نیروگاههای خصوصی به صورت مستقیم برقشان را بخرند.
تغییر الگوی مصرف در کشور زمانبر و هزینهبر است و به درد کوتاهمدت نمیخورد و با مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه هم پیوند دارد، بنابراین اولویت کوتاهمدت برای مقابله با بحران انرژی در کشور، سرمایهگذاری در بخش نیروگاهیست که هم نتیجه مشخص و سریع دارد و هم برای سرمایهگذار داخلی و خارجی جذاب به شمار میرود. از سوی دیگر به دلیل فقدان پایگاه داده جامع و دقیق و معتبر از مصرف انرژی در کشور، مدیریت تقاضا تاکنون سروسامانی نداشته و اولین قدم برای مدیریت مصرف، تهیه و بهروزرسانی پایگاههای داده جامع و دقیق و معتبر از مصرف بخشهای مختلف است. هر تغییر و اصلاح نیازمند بودجه و سرمایهگذاریست و سرمایهگذاری بستر اقتصادی مناسب و بستر سیاسی باثبات نیاز دارد.