Sheida Asgharzadeh
Sheida Asgharzadeh
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

سال نو، عشق نو نمی خواهد

سلام.

می خوام از سال ۹۸ بنویسم..

از سالی که با سیل اومد، و با کرونا داره میره..

سال ۹۸ تا خرداد، زندگی فقط روزمرگی بود..

البته، چندین ضبط استودیویی داشتم. ۲۵ خردادهم یکی از آثارم در رادیو جوان پخش شد.

بی پرده بگویمت

و تیرماه هم،یه اثردیگه:

به باد دادم دل را

با خـودم فکر کردم،اگه به همین منوال پیش بره، تابستان آرامی خواهیم داشت. اما ظاهرا، اینطور نبود.

چراکه اواخر تیر، مادرم چند روزی بستری شد بیمارستان.

امیدوارم سایه مادر و پدر همیشه بالای سرتون باشه..

اصلا دلم نمیخـواد به اون روزا فکر کنم. نه به زمین بودم نه به آسمون.اینقدر گریه کردم و از خدا سلامتی مریضها رو طلب کردم که نگو..

به هرحال مادرم ، خوب شد. خدارا شکر.

آهان اینو یادم نره، یه مسافرت خیلی هیجان انگیز هم تـوی مرداد ماه، داشتم..که مطمئنم خاطره ش تا همیشه توی ذهنم می مـونه..

و بله .. بالاخره، پاییزی که همیشه دوستش دارم، از راه رسیدـ

می دونید، اتفاق های خوب برای من همیشه در پاییز بوده..این بار هم پاییز گل کاشت..

دعوت از من، برای سخنرانی و تدریس در «دوشنبه ها ی صحنه». و البته داوری..

براتون ازش نـوشتم..یه اتفاق خوب در زندگی من.

و آبان ماه که شروع نوشتنم در ویرگول بود..

از انتخابم خوشحالم

این اولین پُست من بود.یادش به خیر.

توی اون متن گفتم از اینکه اجرا و گویندگی رو انتخاب کردم خوشحالم.و حالا میگم ازاینکه ویرگول رو انتخاب کردم هم، خوشحالم.

هرچند ویرگول با ما نساخت..?

این آخرای سال ۹۸ هم که تقویم همه ما یکی شد، کرونا و قرنطینه شدن..

به هرحال هنوز امیدو نشاط رو از ما نگرفتن..دست خودمونه.

خدایا این خواست قلبی همه ما در این واپسین لحظه های یه سال تلخه:

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

راستی عید فرصت خوبی است، ما که درگیر زندگی هستیم
می‌رویم آخ جان فردا صبح، خانه خان عمو و خان دایی
سال تحویل نیمه شب بود و خواهر کوچکم نمی‌خوابید
مادرم خواست تا بخواباند خواهرم را به زور لالایی
عیدی از دست مادر و بابا، شیطنت‌های کودکی‌هایم
مثل هر سال مال من می‌شد نوترین اسکناس صد تایی
کاسه تخمه، کاسه آجیل، بوی شب بو که در هوا جاری است
مادری مهربان که می‌آید باز با سینی پر از چایی
گفت بابا به خنده با مریم: دختر خوشگلم نترشی‌ها
سبزه‌ها را گره بزن شاید گره از بخت خویش بگشایی


برای همه خواهران و برادران خوبم در خانواده بزرگ ویرگول، آرزوی سلامتی، شادی و حس خوب دارم.

پیشاپیش عیدتان مبارک

ارادتمند: شیدا اصغرزاده




حال خوبتو با من تقسیم کنمسابقه جناب دست اندازعیدشیدا اصغرزاده
گوینده، مدرس مهارت های ارتباطی... راستی؛ دنیا بدون «دکلمه» چه شکلیه؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید