سلام...
اونقدر استقبال عزیزان ما، به خصوص جوانان و نوجوانان از مبحث آموزشی فن بیان و به خصوص ”دکلمه” زیاد و نشاط آور بود که تصمیم گرفتم، مقاله بالا بلندی رو که چندی پیش در رابطه با دکلمه نوشته بودم رو به احترام علاقه مندان در اینجا هم قرار بدم..
با این توضیح که این مقاله در دو پست ارائه خواهد شد:
صفر تا صد دکلمه ؛ مقالهای متفاوت برای علاقهمندانی ویژه
در این مقاله به چه چیزی پرداخته می شود؟
? مبانی دکلمه
? اصلاح و بهبود لحن
? باور های غلط در دکلمه خوانی
? تجربه های چهار سال دکلمه خوانی
? دکلمه از من، تمرین از شما
تا کنون پیش خود فکر کرده اید که چرا، خواندن و شنیدن «دکلمه» همیشه، علاقه مندان خاص خود را داشته است؟ به راستی ریشه این عطش و اشتیاق در کجاست، که هر روز شاهد تولید و انتشار آثار صوتی فراوانی هستیم؟
هرچند دکلمه پدیده نوظهوری نیست اما به نظر می رسد، دید علاقه مندان نسبت به آن کمی متمایزتر گردیده است.
ارادتمند شیدا اصغرزاده قصد دارم ضمن تعریف و تبیین مفاهیم اولیه دکلمه و دکلمه خوانی، از زاویه ای متفاوت به این موضوع بپردازم.
امیدوارم این مقاله و نوشتارهای پس از آن، پلی باشند میان من و علاقه مندان فراوان این عرصه، تا تجربهٔ شیرینِ بیش از دویست دکلمه، رادیو و پادکست هنری در اختیار پویندگان این مسیر قرار گیرد.
پس از مطالعه این مقاله شما قادر خواهید بود به چند سوال پاسخ دهید:
?✍️ صِرف داشتن علاقه، برای خواندن دکلمه، کافی است؟
?✍️ آیا هر فردی با هر صدایی می تواند دکلمه بخواند؟
?✍️برای آموزش دکلمه از کجا شروع کنیم؟
?✍️دکلمه یعنی.....؟
به نظر من، دکلمه بستری طلایی برای اثر گذاری هرچه بیشتر است. دکلمه یکی از شیرین ترین زبان های بیان احساسات میان آدمهاست. دنیای دکلمه پر از علاقه مندانی است که یا به ”خواندن ”یا به ”شنیدن” آن گرایش دارند. دنیایی که به عقیده من، گاهی رفتن و ماندن در آن دیگر به اختیار ما نیست...
دکلمه غم است و شادی است. امید است. اشک و لبخند و خلاصه معجونی از همه این ها.
با دکلمه تلخ ترین کلمات شنیدنی می شوند. چون جان می گیرند.
با دکلمه عشق، شیرین تر و زندگی خواستنی تر می گردد.
با خلق و انتشار یک دکلمه می توانیم بر پهنه این جهان از خود نقشی جاودانه به جای بگذاریم.
واژه « دکلمه »، از واژه فرانسوی (deklama) گرفته شده است و منظور از آن خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای رسا و آهنگ مناسب است. این خوانش باید با لحن خاصِ همان اثر و به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده، مطابق کلام باشد.
شاید، فهم تعریف دکلمه در نگاه اول کمی دشوار به نظر برسد، پس من آن را با مثال ساده تر می کنم:
فرض کنید اشعاری از فردوسی و حافظ به ما می دهند که دکلمه کنیم. همچنین یکی دو متن عاطفی.
به شخصی که اشعار و متن ها را می خواند، دکلمه خوان می گویند. البته بهتر است بگوییم: «دکلَماتور». در واقع او این اثر را: « دکلمه می کند».
حالا سوال این است: آیا لحنِ خوانش دکلماتور، در هنگام دکلمهٔ تمام اشعار بالا، یکی است؟ البته که خیر!
چراکه دکلماتور، در هنگام خواندن شعر فردوسی لحنش، حماسی است. در هنگام خواندن شعر حافظ ملایم و در هنگام خواندن متن های عاطفی، همراه با احساس است.
متأسفانه بسیاری از دکلماتور های عزیز هر شعر و متنی را با حُزن و اندوه و توأم با ”صدا سازی” می خوانند. حال آنکه هر شعر و متنی برای خود بار معنایی مشخصی دارد که اتفاقا همیشه هم غمگین نیست.
یادمان باشد؛ حس سُراینده یک ترانه، شعر و متن، امانتی است در دستان دکلماتوری که آن را می خواند، پس باید از جهت حس و معنا به اتمسفر اثری که دکلمه می کند، نزدیک گردد.
اینجاست که « لحن کلام »، خودی نشان می دهد.
به یقین همه شما عزیزان درباره لحن چیزهایی خوانده یا شنیده اید، اما من می خواهم در چند جمله « لحن » را مرتبط با دکلمه، توضیح بدهم.
من تک تک کلمات تشکیل دهنده جمله را دارای جان می دانم. این کلمات هستند که جمله را زنده نگه می دارند. کلمات لبخند می زنند، خشم می گیرند، گریه می کنند و قدرت امیدبخشی دارند. پس اگر ما نتوانیم «حق واژه» را در انتقال پیام اصلی حرف خودمان یا متنی که می خوانیم به درستی و زیبایی ادا کنیم، عملا مانند این است که آن را کُشته ایم. در بیشتر موارد هم:
??? حق واژه = لحن ???
بله. ما گاهی بیرحمانه و شاید ناخواسته کلمات را می کُشیم.
به مدل حرف زدن بعضی ها دقت کرده اید؟
اگر بخواهم نمودار حرف زدنشان را رسم کنم به این شکل است:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک خط راست. نه فرازی نه فرودی. درست مثل بازی بازیگران کره جنوبی سرد و یکنواخت و زیادی مودب?
.
فکر کنم الان علاقه مندان سریال جومونگ اخمشان در هم فرو رفت. اما واقعا لحن چیست؟
فرض کنید چَکشی به دست دارید و جمله ای هم روبروی شماست. حالا باید روی هرواژه که "مهمترین " پیام آن جمله ست یک ضربه بزنید.
دقت کنید:
ضربه بر روی کلمه ای که مهم ترین بار مفهومی را در جمله دارد.
عملا درحین ادای واژه ها آن ضربه؛ حکم تاکید و متفاوت گویی شما را دارد.
به جمله زیر دقت بفرمایید:
مریم با مارال آمد..
سوال: از شما می پرسم این جمله را به چند شکل می توان خواند؟
یک فرم؟ دو فرم؟ یا بیشتر؟
پاسخ این است: دست کم 4 فرم. به شکل زیر. با این توضیح که وجودعلامت جداکننده، یعنی روی آن کلمه تاکید کنید و آنرا متفاوت بگویید.
⬅️ (مریم ) با مارال آمد = فقط مریم با مارال آمده ونه شخص دیگری.
⬅️ مریم ( با ) مارال آمد= مریم ”همراه ”مارال آمده . مریم ”به دنبال” مارال آمده..
⬅️ مریم با (مارال) آمد= مریم ”فقط با مارال ” آمده. نه با شخص دیگه ای مثلا خواهر مارال.
⬅️ مریم با مارال (آمد) = روی آمدن مریم همراه مارال تاکید کردیم..”حتما ” مریم با مارال آمده.
خب اگر دقت کرده باشید من گفتم "حداقل "به 4 حالت . بله.
شما به حالت های 4 گانه فوق ؛ حالتِ ادای با لبخند؛ تعجب ؛ سوالی ؛ افسوس ؛خبری ساده؛ همراه باغم و حالت های مشابه یا متفاوت دیگر را اضافه کنید. و اگر خواستید یک گام جلوتر بروید، صدای خود را ضبط کنید. پس از شنیدن صدای ضبط شده خود خواهید دید چقدربرای آراستن لحن، دست شما باز است. یادمان باشد، پیام اصلی هرجمله،"خط ویژه" لحن شماست. و نباید هرگز از پیام اصلی حرف خود یا شاعر و نویسنده متنی که می خوانید، غافل شوید.
پس یکی از اصلی ترین پیش نیاز های دکلمه خوانی، اصلاح و بهبود لحن است..
1/ حتما لازم است مقدمات دستور زبان فارسی را بشناسید.
ارکان جمله، فاعل، مفعول و...
انواع جمله: ( از یک منظر) خبری?، سوالی، تعجب ،تاکیدی و.....
2/ هر متنی را باید با علامت گذاری صحیح بخوانید.
من وقتی برای ضبط، به استودیو می روم، نرِیشِن ( متن ) را با خودکار قرمز علامت گذاری می کنم.
به این جمله کنید:
حافظ ز دیده دانه اشکی همی فشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
طبیعی است که در قدم اول خواندن آن سخت به نظر می رسد. ولی بعد از علامت گذاری کار ما آسان تر می گردد. و نکته قابل توجه این که:
علامت گذاری به دنبال شناخت ما از ادبیات زبانمان می آید..
شروع کنید به خواندن:
حافظ/ زِ دیده/ دانهٔ اشکی/همی فِشان
باشد/ که مرغِ وصلْ / کند قصدِ دامِ ما
نکته دوم اینکه: برخلاف آن چیزی که بعضی ها معتقدند ( اینکه شعر را نباید معنی کرد)، دانستن معنی لغات و نهایتاً جملات تشکیل دهنده یک اثر ادبی، بسیار در اصلاح و بهبود لحن کارگشاست.
پس بیت بالا این گونه معنی می شود:
حافظ اشکِ چشمت را نثار کن شاید که مرغِ وصل به دام ما میل کند .
و باز ساده تر:
حافظ گریه کن شاید که جانان اشک چشم ترا ببیند و به تو رحم کند .
[ فشان = نثار کردن . قصد دام = تله شکار ]
حالا با توجه به معنی، یک بار دیگر بیت را بخوانید و ببینید چقدر کار شما آسان شد.
نکته سوم این که: گاهی یافتن لحنِ مناسب یک جمله یا حتی کلمه، مشکل است. به بیان دیگر شعر سنگین باشد. خود شاعر یا نویسنده هم در دسترس ما نیست که صحیح ترین حالت را از وی بخواهیم. در این صورت هوش و تمرین می تواند گره گشا باشد.
پیشنهاد می کنم اشعار بیشتری را بخوانید و هرجا سوالی داشتید از کارشناسان آن حوزه بپرسید،سید علی صالحی شاعری است که اشعار زیادی از ایشان را دکلمه کرده ام. اشعارشان بسیار زیبا و ازطرفی خواندنشان چندان آسان نیست. چون گلواژه هایی که به کارگرفته اند، با مهندسی خاصی در کنار هم قرار گرفته اند. یادم هست چند خطی از یکی از اشعارشان اصطلاحا مرا ضربه فنی نمود. می دانید چرا؟
چون نمی توانستم لحن مناسب و «نزدیک به مقصود ایشان»، را پیدا کنم.
شاید تعجب کنید اما همان دوخط را بیش از بیست بار با نشانه گذاری های مختلف خواندم. و نهایتا به یک لحن رسیدم. که هنوز هم، خیلی مطمئن نیستم که همان لحن مورد نظر شاعر باشد!
متن آن بخش شعر را گذاشته ام. بخوانید و ببینید دکلمه کردن آن، ساده نبوده است:
اما، تو لااقل حتی، هر وهله، گاهی، هرازگاهی، ببین، انعکاس تبسم رویا، شبیه شمایل شقایق نیست ؟
???? فایل صوتی دکلمه را گذاشته ام. گوش کنید و اگر تمایل داشتید تمرین کنید.
دکلمه همیشه غمگین نیست. بلکه همان طور که گفتم می تواند شاد و انرژی بخش باشد. اما اینکه برخی به محض شروع خواندن دکلمه، یاد بدهکاری هایشان و کَشتی های غرق شده شان می افتند، دلیلش را نمی دانم!
به من پاسخ دهید، چگونه می شود این بیت را غمگین خواند:
فاش می گویم و از گفتهٔ خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان، آزادم
باید دید حسّ غالب آن اثر چیست؟ و کلماتی که بیشتر به چشم می خورند بار معنایی مثبت دارند یا منفی؟ پس از آن دیگر تکلیف روشن می شود. پس این باور که دکلمه را همیشه باید غمگین خواند، کاملا اشتباه است.
اگر قرار باشد فردی برای خودش و دل خودش بخواند، پاسخ مثبت است. یعنی هیچ گونه منعی وجود ندارد..دلش خواسته چند خطی بخواند. تازه برای رها شدن از روزمرگی و مدیریت استرس پیشنهاد خوبی هم هست.
اما، اگر تصمیم گرفت آنرا در شبکه های فراگیر اجتماعی و برای مخاطب های ویژه ای که الفبای دکلمه را نیز می شناسند، تولید و منتشر کند، دیگر قضیه شکل جدی تری به خود می گیرد.
چرا که باید از نحوه تلفظ واژه ها، لحن، مکث و فراز و فرود خوانش خود مطمئن باشد.
متاسفانه باور برخی از افراد این است که استعمال دخانیات باعث زیبایی و اصطلاحا «شیشه ای» شدن صدا می گردد. در حالی که قطعا از آسیب هایی که در دراز مدت بر تارهای صوتی، وارد می گردد غافل هستند. در قسمت دوم این مقاله حتما درباره بهداشت صوتی و نکاتی که دکلماتور برای حفظ سلامتی حنجره اش رعایت کند، با شما صحبت می کنم.
صادقانه بگویم، صِرف ضبط چند اثر و انتشار در شبکه های اجتماعی نمی تواند دلیل ”استادی و همه چیزدانیِ” دکلماتور باشد. و در این راه تلاش فراوان و خستگی ناپذیر، هم چنین برطرف نمودن اشکالات فردی بسیار موثر است.
باور بفرمایید پس از چهار سال مطالعه تحقیق و تولید اثر، همین چند روز قبل تصمیم گرفتم مقاله ای درباره دکلمه بنویسم. منظورم گستردگی و اهمیت موضوع دکلمه است. پس لطفا از آموزش و تمرین در این زمینه غافل نشوید.
خُب قسمت اول مقاله در اینجا به پایان رسید،و شما را برای خواندن بخش دوم، دعوت می کنم.
شاد باشید.