بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار
ای که دستت میرسد، کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کز او ماند سرای زرنگار
پیش از آن کز دست بیرونت برد
گردش گیتی زمام اختیار
کام درویشان و مسکینان بده
تا همه کارت بر آرد کردگار
با غریبان لطفِ بیاندازه کن
تا رود نامت به نیکی در دیار
از درون خستگان اندیشه کن
وز دعای مردم پرهیزگار