سلام..نه فقط بین آدمهای اطراف خودمون،نه...
همه جای دنیا،پیدا میشن آدمهایی که:
یادخدا بودن...
و صدا زدن خدا رو،
گذاشتن برای شرایط ویژه...
که کِی باشه؟؟
لحظات سنگینِ غم و گرفتاری......
اصلا انگاری،اونجا...
تنها اونجاست که یادشون میاد:
یه ”از رگِِ گردن نزدیک تر”ی، هم هست
میشه اینجور بگم؟
این حسِ”به فکر خدا نبودن”، رو یه جورایی به همه تعارف کردن،
بعضیا برداشتن...
بعضی ها کم برداشتن..
........
ولی نه..خوب نیست...برای خودمون...
که چند خط درمیون بندگی می کنیم،.. خوب نیست...و گرنه،
خدا که : از عبادت ما بی نیازه....
به نظرم شاید؛
سختش کردیم، سختش کردن
مسیر عبادت و شکر گذاری خالق رو..
همینم، باعث میشه فکر کنیم،عبادت:
آداب خاصی داره...
نه...
اون تکلّّف،اون آداب مال اهلشه...
وقتی موسای پیغمبر،سرزنش میشه برای تحمیلِ تکلفِ خداپرستی، که:
بندهٔ ما را زما کردی جدا
پس خودش..خودِ خالقش...
راضیه به یک عبادت و سپاس ساده به قدر یک:
بیاید دریغ نکنیم...
خدایا تورا سپاس،به خاطر همه اونچیزهایی که به ما دادی....
و خالصانه تر سپاس،
به خاطر اونچیزهایی که به ما ندادی.....
همین الان یهویی:
خدارا سپاس،
از ته دل..
شاد باشید