رقابت در بازاریابی را میتوان با نگاهی طنزآمیز به نوعی جنگ دوستانه تشبیه کرد، جایی که شرکتها با تمام توان و ترفندهای ممکن سعی دارند از یکدیگر سبقت بگیرند و برنده این رقابت باشند. بیایید به چند مورد از این رقابتها با نگاهی طنزآمیز بنگریم:
رقابت در نوآوری: تصور کنید هر شرکت یک دانشمند دیوانه دارد که پشت صحنه مشغول اختراع و نوآوری است. یکی میخواهد ماشین لباسشویی که قهوه درست میکند اختراع کند، دیگری به فکر یخچالی است که میتواند متنفرانه به شما بگوید "باز هم داری چیزی میخوری؟" در این رقابت، مهم نیست ایدهها چقدر عجیب و غریب باشند، بلکه مهم این است که رقبا حتی فکرش را هم نکرده باشند!
رقابت در قیمتگذاری: در این میدان، شرکتها به نوعی دست به جیب میشوند تا ببینند کی میتواند قیمت را پایینتر بیاورد. انگار همه به دنبال آن هستند که ببینند چه کسی میتواند زودتر به مرز "رایگان" نزدیک شود. یکی میگوید "ما ارزونتر"، اون یکی میگوید "ما مفتتر"، سومی میگوید "ما با شما پول میدهیم که محصول ما را بخرید!" اینجاست که مشتریان از خوشحالی گم میشوند، چون نمیدانند آخرین بار کجا چیزی با پول خودشون خریدند.
رقابت در تبلیغات: رقابت در تبلیغات به نوعی شبیه جنگ خیالی بین برندهاست. یکی میخواهد با طنزپردازی خندهدارتر باشد، دیگری با شعارهای احساسیتر، و یک برند هم میخواهد با سلبریتیهای معروفتری خود را به رخ بکشد. انگار همه در تلاشند تا با یک نیرنگ تبلیغاتی قلبها و کیف پولها را فتح کنند. و وقتی که یکی از برندها به اشتباه فکر میکند که میتواند مشتریان را با یک تبلیغ جدی و عقلانی جذب کند، انگار که وسط یک کنسرت کمدی یک نفر شروع به خواندن شعر غمگین میکند!
رقابت در خدمات مشتری: در اینجا، هر شرکت در تلاش است که نشان دهد مشتریانشان پادشاهی هستند که هرگز نباید بر روی زمین راه بروند! یکی با اتومبیل مجانی شما را به فروشگاه میبرد، دیگری نوشیدنیهای رایگان در انتظار شما دارد، و یکی دیگر به شما یک ارتش از کارمندان خود را میفرستد تا محصول شما را در خانه نصب کنند. شاید تنها چیزی که باقی میماند این است که یکی بگوید "ما برای شما صبحانه هم میآوریم، فقط بیا و از ما خرید کن!"
رقابت در تنوع محصولات: برندها سعی میکنند تا با ارائهی محصولات جدید و عجیب و غریب، از رقبا جلو بزنند. انگار همه در تلاشند که به مشتریان بگویند: "ما حتی فکر نکردهایم که شما به این محصول نیاز دارید، ولی ما آن را ساختهایم، فقط برای اینکه بگوییم ما جلوتر از بقیه هستیم!" اینجاست که یک شرکت ممکن است تصمیم بگیرد یک محصول کاملاً بیاستفاده بسازد، فقط برای اینکه نشان دهد هیچ ایدهای برای آنها عجیب و غیرقابل تحقق نیست.
در نتیجه رقابت در بازاریابی، به نوعی یک شوخی بزرگ است که شرکتها با آن بازی میکنند تا بتوانند مشتریان را جذب کنند. از این نظر، رقابت میتواند شبیه یک مسابقهی خندهدار باشد که هر شرکت سعی میکند در آن بهترین نمایش را بدهد. در نهایت، مشتریان برندهی این رقابت هستند که میتوانند از همهی این نمایشها لذت ببرند و بهترین انتخاب را برای خودشان داشته باشند!