
تورم به زبان ساده یعنی افزایش تدریجی قیمت کالاها و خدمات در یک کشور. به عبارت دیگر، وقتی تورم وجود دارد، پول شما کمارزشتر میشود و با همان مقدار پول، نمیتوانید مثل گذشته کالاها یا خدمات مشابه را بخرید. این یعنی قدرت خرید شما کمتر میشود و زندگی گرانتر میشود.
تورم یکی از چالشهای اقتصادی است که بر اساس افزایش مداوم سطح عمومی قیمتها در یک اقتصاد تعریف میشود. تورم به دلایل مختلفی میتواند به وجود بیاید. یکی از عوامل اصلی تورم، افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات نسبت به عرضه آنهاست. وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد، قیمتها بالا میروند. دلیل دیگر، افزایش هزینههای تولید است، مثلاً اگر قیمت مواد اولیه یا دستمزد کارگران بالا برود، تولیدکنندگان هزینههای اضافی را به مصرفکنندگان منتقل میکنند که باعث افزایش قیمتها میشود
تورم میتواند اثرات مختلفی بر اقتصاد داشته باشد. از یک طرف، تورم کم و کنترلشده میتواند نشانهای از رشد اقتصادی باشد. اما تورم بیش از حد، یا تورم افسارگسیخته، میتواند اقتصاد را دچار بیثباتی کند و قدرت خرید مردم را به شدت کاهش دهد.
کنترل تورم از وظایف اصلی دولتها و بانکهای مرکزی است. آنها از طریق سیاستهای پولی و مالی، مثل تنظیم نرخ بهره و کنترل عرضه پول، سعی میکنند تا تورم را در محدوده قابل قبولی نگه دارند تا از تاثیرات منفی آن بر اقتصاد جلوگیری کنند. در واقع، تورم همون دزد نامرئیه که هر روز به کیف پولتون سر میزنه و چیزی ازش کم میکنه!
چرا تورم در کشورهای جهان سوم وجود دارد؟
تورم در کشورهای جهان سوم (یا کشورهای در حال توسعه) به دلایل متعددی وجود دارد که عمدتاً به ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این کشورها مربوط میشود. برخی از دلایل اصلی تورم در این کشورها عبارتند از:
عدم ثبات سیاسی و اقتصادی: کشورهای در حال توسعه اغلب با بیثباتی سیاسی و اقتصادی مواجهاند. تغییرات مکرر در سیاستهای دولتی، فساد، و نبود حاکمیت قانون میتواند منجر به عدم اطمینان اقتصادی شود. این عدم اطمینان اغلب به افزایش قیمتها و تورم منجر میشود.
بدهی خارجی بالا: بسیاری از کشورهای جهان سوم با بدهیهای خارجی بالا مواجهاند. برای پرداخت این بدهیها، دولتها ممکن است به چاپ پول بدون پشتوانه روی بیاورند که باعث افزایش نقدینگی و در نهایت تورم میشود.
ضعف زیرساختهای اقتصادی: زیرساختهای اقتصادی ضعیف، مانند سیستمهای حمل و نقل، انرژی و ارتباطات، هزینههای تولید را بالا میبرد. این افزایش هزینهها به مصرفکنندگان منتقل میشود و منجر به تورم میگردد.
وابستگی به واردات: بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای تامین نیازهای خود به واردات کالاها و خدمات وابستهاند. اگر ارزش پول ملی این کشورها کاهش یابد (مثلاً به دلیل بدهی یا بیثباتی سیاسی)، قیمت واردات افزایش مییابد که به نوبه خود منجر به تورم میشود.
افزایش هزینههای دولت: در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، دولتها برای تامین مالی پروژههای بزرگ یا برای حمایت از سیاستهای رفاهی، بیش از حد هزینه میکنند. این افزایش هزینهها، اگر با درآمدهای واقعی همراه نباشد، میتواند از طریق چاپ پول بیشتر به تورم منجر شود.
عدم کارآمدی در سیاستهای پولی و مالی: بانکهای مرکزی در این کشورها ممکن است ابزارها و تجربیات کافی برای مدیریت موثر عرضه پول و کنترل تورم نداشته باشند. سیاستهای پولی و مالی ناکارآمد میتواند به افزایش نقدینگی و در نتیجه تورم منجر شود.
فشارهای خارجی: عوامل خارجی مانند نوسانات قیمتهای جهانی نفت و سایر کالاهای اساسی نیز میتواند بر تورم در کشورهای جهان سوم تاثیر بگذارد. افزایش ناگهانی قیمت نفت، که یک جزء اصلی هزینههای تولید در بسیاری از این کشورهاست، میتواند به افزایش قیمتها در سراسر اقتصاد منجر شود.
تورم در ژاپن
ژاپن به عنوان یکی از اقتصادهای بزرگ و توسعهیافته جهان، تجربه منحصر به فردی در کنترل تورم دارد. برخلاف بسیاری از کشورها که با مشکل تورم بالا دست و پنجه نرم میکنند، ژاپن در چند دهه اخیر بیشتر با چالش تورم منفی یا "تورمزدگی" (deflation) مواجه بوده است. اما ژاپن همچنان سیاستها و استراتژیهایی برای کنترل تورم و مدیریت اقتصاد خود دارد.
سیاستهای پولی بانک مرکزی (بانک ژاپن)
بانک ژاپن (BOJ) نقش کلیدی در مدیریت تورم دارد. این بانک از طریق ابزارهای مختلف مانند نرخ بهره و برنامههای خرید اوراق قرضه به کنترل تورم میپردازد.
بانک ژاپن در سالهای اخیر نرخ بهره بانکی را به منفی 0.1% کاهش داده است. هدف از این اقدام، تحریک سرمایهگذاری و مصرف از طریق کاهش هزینههای استقراض و افزایش نقدینگی در اقتصاد است.
بانک ژاپن از برنامههای گسترده خرید اوراق قرضه دولتی و داراییهای مالی دیگر استفاده میکند. این سیاست که به عنوان "تسهیل مقداری" شناخته میشود، به افزایش عرضه پول و جلوگیری از کاهش قیمتها کمک میکند.
سیاستهای مالی و بودجهای دولت
دولت ژاپن از سیاستهای مالی برای تحریک تقاضا و افزایش قیمتها استفاده میکند.
دولت ژاپن به طور منظم بستههای محرک اقتصادی ارائه میدهد که شامل سرمایهگذاریهای دولتی در زیرساختها، حمایت از کسبوکارها، و کمکهای مالی به خانوارهاست. این اقدامات باعث افزایش تقاضا و جلوگیری از افت قیمتها میشود.کاهش مالیات بر درآمد و مصرف یکی دیگر از ابزارهایی است که دولت ژاپن برای تشویق مصرف و افزایش تقاضای داخلی استفاده میکند.
اصلاحات ساختاری
ژاپن همچنین به دنبال اصلاحات ساختاری برای افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی است که میتواند به کنترل تورم کمک کند. از طریق فناوریهای جدید و بهبود فرآیندهای تولید، ژاپن تلاش میکند تا بهرهوری را افزایش دهد، که این امر میتواند به ثبات قیمتها کمک کند.
ژاپن با سیاستهایی که به افزایش مشارکت نیروی کار، به ویژه زنان و افراد مسن، کمک میکند، سعی دارد تقاضای داخلی را تقویت کند.
کنترل قیمتها در بخش انرژی
ژاپن به شدت وابسته به واردات انرژی است. کنترل قیمتهای انرژی از طریق قراردادهای بلندمدت و تنوعبخشی به منابع انرژی به کاهش نوسانات قیمتی کمک میکند که به ثبات تورم نیز منجر میشود.
مدیریت انتظارات تورمی
یکی از عوامل کلیدی در کنترل تورم، مدیریت انتظارات تورمی است. بانک ژاپن از طریق ارتباطات شفاف و اعلام اهداف تورمی، انتظارات مردم و بازارها را مدیریت میکند تا از ورود به چرخههای تورمی جلوگیری کند.
ژاپن با ترکیب سیاستهای پولی و مالی هدفمند، اصلاحات ساختاری و مدیریت انتظارات تورمی، توانسته است تورم را در سطح مطلوبی کنترل کند. هرچند چالشهای مربوط به تورم پایین و رکود اقتصادی نیز برای ژاپن همواره یک دغدغه بوده است، اما این کشور با استفاده از ابزارهای نوین و سیاستهای کلان اقتصادی همچنان در تلاش برای حفظ ثبات اقتصادی خود است.