ویرگول
ورودثبت نام
shayan ghasemi
shayan ghasemi
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

شعر کامل سنایی غزنوی(ملکا ذکر توگویم)

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راهنمایی



همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی



تو زن و جفت نداری، تو خور و خفت نداری

احد بی‌زن و جفتی، ملک کامروایی **



نه نیازت به ولادت، نه به فرزندت حاجت

تو جلیل‌الجبروتی، تو نصیرالامرایی **



تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی

تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنایی



بری از رنج و گدازی، بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی، بری از چون و چرایی **



بری از خوردن و خفتن، بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی، بری از عیب و خطایی **



نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی



نبد این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی

نه بجنبی، نه بگردی، نه بکاهی، نه فزایی **



همه عزی و جلالی، همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی **



همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی

همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی **



احد لیس کمثله، صمد لیس له ضد

لمن‌الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی **



لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهاییرا
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

نفسی یار شرابم
نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم
چه کنم دور زمان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

چه خوشی عشق چه مستی
چو قدح بر کف دستی
خُنُک آنجا که نشستی
خُنُک آن دیده ی جان را
ز تو هر ذره جهانی
ز تو هر قطره چو جامی
چو ز تو یافت نشانی
چه کنم نام و نشان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

مرده بُدم مرده بُدم زنده شدم زنده شدم
گریه بُدم گریه بُدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

ز همه خلق رمیدم
ز همه باز رهیدم
نه نهانم نه پدیدم
چه کنم کون و مکان را
ز وصال تو خمارم
سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم
چه کنم تیر و کمان را

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید