دنیای امروز به سرعت در حال تغییر است و دیگر هیچ مرزی نمیتواند مانع پیشرفت و تحول شود. نسل زد، نسل جدیدی که در دنیای دیجیتال و اینترنت به دنیا آمده، با شیوهها و تفکراتی کاملاً متفاوت از نسلهای قبلی وارد بازار کار میشود. این نسل نه تنها مرزهای جغرافیایی، بلکه مرزهای اجتماعی و حتی فکری را شکسته است و اکنون در جایگاهی قرار دارد که میتواند دنیای کسبوکار را متحول کند. اما آیا کسبوکارها و سازمانها آمادهاند تا خود را با این تغییرات گسترده هماهنگ کنند؟ آیا میتوانیم برای نسل زد فضایی بسازیم که در آن استعدادهای بینظیر این نسل شکوفا شود؟ در این پست، به بررسی چالشها و فرصتهایی میپردازیم که نسل زد برای کسبوکارها ایجاد کرده و چرا باید در این تغییرات شجاعانه و بیپروا همراه شویم.
در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، افتخار داشتم در تدلیکس دانشگاه شهید بهشتی (TEDx sbum) با موضوع "فرای مرزها" سخنرانی کنم. این رویداد فرصتی بینظیر برای به اشتراک گذاشتن ایدهها و دیدگاههایی بود که در طول سالها فعالیت و تجربه حرفهایام در ذهنم نقش بسته بودند.
آنچه که بیش از همه برایم ارزشمند بود، بازخوردهایی بود که پس از سخنرانی دریافت کردم؛ بازخوردهایی که نه تنها از استقبال مخاطبان نشان داشت، بلکه از همفکریها و تأملهای عمیق و سازندهای حکایت میکرد که باعث شد به جنبههای جدیدی از موضوع نیز بیاندیشم. شنیدن این بازخوردها، درک تازهای از تأثیر گفتگو و به اشتراکگذاری تجربهها به من داد؛ تأثیری که گاهی حتی تصورش نیز دشوار است.
حضور در چنین فضایی و داشتن امکان صحبت با نسل جدید و مشتاق، برای من تجربهای ماندگار و فراتر از یک سخنرانی بود. به همین دلیل، تصمیم گرفتم این تجربه را در قالب یک پست وبلاگ نیز منتشر کنم تا بتوانم از زاویهای دیگر به این موضوع بپردازم و ایدههایم را با مخاطبان بیشتری به اشتراک بگذارم. امیدوارم این نوشته بتواند به دیگران الهامبخش باشد و ما را به سوی تفکر و گامهای جدیدی هدایت کند.
دنیای بدون مرز: شروع تغییرات تکنولوژیک در نسلهای مختلف
اولین باری که واژه "مرز" برای من معنایی پیدا کرد، سن کمی داشتم. فکر میکنم آن زمان زلزله رودبار بود، در سال ۶۷، که برای اولین بار با گروهی به نام "پزشکان بدون مرز" آشنا شدم؛ گروهی از انسانهای فداکار که مرزهای جغرافیایی را کنار گذاشته بودند تا به آسیبدیدگان کمک کنند. این مفهوم "بدون مرز" آن زمان در ذهنم ماندگار شد.
چند سال بعد، مواجهه دیگری با این مفهوم داشتم؛ این بار در دوران جنگ آمریکا عراق. با گروهی به نام "خبرنگاران بدون مرز" آشنا شدم که باز هم بر اساس همین باور شکل گرفته بودند؛ افرادی که برای پوشش رویدادها و اطلاعرسانی، مرزها را پشت سر میگذاشتند تا صدای مردم و حقیقت را به گوش جهانیان برسانند.
اگر به خاطرات کودکیام برگردم، یکی از نقاط عطف تاریخ که همیشه در ذهنم نقش بسته، برداشته شدن دیوار برلین بود. در آن زمان، این رویداد برایم بسیار الهامبخش بود؛ لحظهای که مرز میان شرق و غرب برداشته شد و مردم توانستند آزادانه به یکدیگر دسترسی داشته باشند. این اتفاق در سالهای میانه دهه ۶۰ شمسی رخ داد و معنای واقعی اتحاد و همدلی را برای من با اینکه خیلی کوچیک بودم روشن کرد.
در ادامه برداشته شدن مرزها، شنیدن اخبار مربوط به تشکیل اتحادیه اروپا و معرفی پول واحد یورو در دهه ۹۰ میلادی، یعنی سال ۱۹۹۹، برای من بسیار جالب بود. شاید این رویداد را بتوان اولین گام جدی در برداشته شدن مرزها در دنیای کسبوکار دانست؛ جایی که افراد میتوانستند، بدون محدودیت مرزهای کشور در یک کشور دیگه کار کنند. مثلاً در اتریش زندگی کنند و هر روز صبح بدون نیاز به تشریفات مرزی به کشوری دیگر سفر کرده و در آنجا مشغول به کار شوند. این تحول، مرزهای جغرافیایی و اقتصادی را کنار زد و برای اولین بار نشان داد که چطور انسانها میتوانند در دنیایی بدون مرز با یکدیگر رشد کنند.
تکنولوژی و تغییرات: از تلفن تا اینترنت و تأثیر آنها بر مرزها
اگر به گذشته و دورتر از زمان تولد خودم برگردیم، اولین باری که تکنولوژی توانست تغییری بزرگ در مرزها و ارتباطات تجاری ایجاد کند، زمان اختراع تلفن و مخصوصا بعد از همه گیری شدن اون بود. این اختراع برای اولین بار به بازرگانان اجازه داد تا بدون نیاز به سفر به کشورهای دیگر برای مذاکره، بتوانند از راه دور با هم ارتباط برقرار کنند. تلفن، راه را برای کسبوکارها بسیار ساده کرد و این امکان را فراهم آورد که تجارت و ارتباطات تجاری بدون وابستگی به موقعیت مکانی توسعه پیدا کنند. بعدها، تلفن حتی به توسعه کسبوکارهای جدید کمک کرد و مفهوم "فروش تلفنی" (telemarketing) بهویژه در آمریکا شکل گرفت و به عنوان روشی نوین در بازارها جا افتاد. این زمانی بود که تلفن و فکس باعث شدند مرزهای توسعه کسبوکار تغییر کند و کسبوکارها بدون محدودیت و مرزی گسترش یابند.
در ادامه این تغییرات، اینترنت در اواخر دهه ۱۹۹۰ وارد صحنه شد. این تکنولوژی به شکل گستردهتری مراکز کسبوکار را دگرگون کرد و امکان توسعه کسب و کار بدون محدودیتها را فراهم آورد. این توسعه نه تنها محدود به بازاریابی و گسترش از کشور به کشور بود، بلکه فراتر از مرزها وارد تولید و توسعه محصولات شد. محصولات بر پایه و با کمک اینترنت تولید میشدند که دیگر نیازی به استفاده مرکزی از آنها نبود. اینترنت این امکان را فراهم کرد که کسبوکارها بتوانند به صورت جهانی و بدون وابستگی به مکان جغرافیایی خاصی فعالیت کنند، و این تحول نقش مهمی در ایجاد بازارهای جدید و نوآوریهای محصول ایفا کرد.
اینترنت تغییرات گستردهای در بسیاری از حوزهها ایجاد کرد. برای مثال، در حوزههای آموزشی، دسترسی به دانش و اطلاعات بهطور کامل مرزهای خود را تغییر داد. دیگر نیازی نبود که برای دسترسی به دادههای آموزشی یا استادان به کشورهای دیگر سفر کرد. در عوض، درسها و مطالب آموزشی بهصورت گسترده و آنلاین روی اینترنت قرار گرفت و این بار، مراکز آموزشی سنتی برداشته شد. انسانها توانستند فراتر از مرزها به دادهها و آموزشهای مختلف دسترسی پیدا کنند و این تغییر، فرصتی بینظیر برای یادگیری و پیشرفت در اختیار تمامی افراد قرار داد.
یکی دیگر از تغییرات بزرگ و گسترده که با ورود اینترنت رخ داد، ظهور پلتفرمهای خرید و فروش بود. با آمدن اینترنت، تجارت به شکلی کاملاً جدید و متفاوت تغییر کرد. نه تنها سرویسها و خدمات، بلکه حالا کالاهای متنوعی نیز بدون محدودیت زمان و مکان، در سراسر دنیا امکان خرید، فروش و معامله را داشتند. این تحولات باعث شد که بازارهای جهانی در دسترس همه قرار بگیرند و مرزهای جغرافیایی دیگر مانع از انجام تجارت نشوند.
تفاوت نسلها و تغییر در ارتباطات: از دنیای مرزهای جغرافیایی به دنیای دیجیتال
این تغییرات بزرگ تکنولوژیکی باعث شد که تفاوت و فاصله میان نسلها بیشتر شود. بهواسطه این تحولات، نسلهای مختلف روشهای ارتباطی متفاوتی با یکدیگر پیدا کرده بودند. فناوریهای نوین مرزهای ارتباطی میان افراد و جوامع را از بین برده بودند. مهمترین این تغییرات، از بین بردن مرزهای جغرافیایی برای برقراری ارتباط بود. نسلها اکنون میتوانستند بدون محدودیت جغرافیایی و حتی بدون در نظر گرفتن مرزهای سنی، به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این تغییر یک جهش بزرگ در نحوه تعاملات انسانی و اجتماعی بود. انگار که استاندارد های متفاوت زندگی و فکر کردن و و استاندارد های دیگه الان یکی شده بود.
سرعت تغییرات آنقدر سریع شد که برای مثال، نسل "لاست جنریشن" از سالهای اولیه قرن ۲۰ شروع شد و تا حدود سال ۱۹۶۰ ادامه یافت، به طوری که یک نسل تقریباً ۱۰۰ سال زمان میبرد تا تغییر کند. اما وقتی که به دورانهای بعدی نگاه میکنیم، تغییرات نسلها به طرز چشمگیری کوتاهتر شد. برای مثال، نسل زد تنها حدود ۱۵ سال طول کشید و در این مدت، در حدود ۱۰ سال تغییرات فراوانی بهوجود آمد که نسل جدیدی را شکل داد. این تحولات سریع نشاندهنده جهشهای بزرگ در فناوری، فرهنگ و جامعه است که به سرعت نسلها را دگرگون کرده است.
شکستن مرزهای فضا و زبان: از اکتشافات فضایی تا ارتباطات بیمرز
تقریباً تمام مرزهای شناختهشده در دنیا از بین رفته بود که در سالهای اخیر، شاید برداشته شدن مرزهای فضا یکی از بزرگترین تحولات بود. فضا که سالها در اختیار کشورهای شوروی و آمریکا بود، پس از فروپاشی شوروی بیشتر در اختیار آمریکا و چند کشور محدود قرار گرفت. اما با فرود موفق اسپیس ایکس، (spaceX) تغییر بزرگی رخ داد؛ بخش خصوصی وارد فضا شد. این تحول، یکی از بزرگترین تغییرات مرزها در دنیای ما بود، زیرا برای اولین بار فضا دیگر محدود به دولتها و ابرقدرتها نبود و دسترسی به آن برای بسیاری از کشورها و شرکتها ممکن شد.
در نهایت، در سالهای اخیر تنها مرزی که شاید هنوز برای ما قابل درک و فهم باشد، مرز زبان بود. یکی از دستاوردهای مهم هوش مصنوعی این بود که مرز زبان را از میان برداشت و افراد توانستند به راحتی با استفاده از مدلهای ترجمه، حتی به صورت زنده و همزمان با یکدیگر در ارتباط باشند. این تغییر، شکستن یکی از مهمترین مرزها در دنیای ارتباطات است؛ چرا که اکنون بدون محدودیت زبان، میتوانیم پیام خود را به هر کسی که بخواهیم منتقل کنیم. شاید تنها مرز شکسته نشده در دنیا، مرز زمان باشد که هنوز بهطور کامل در اختیار ما نیست.
آینده کسبوکار و چالشهای نسل زد: چرا باید از تغییرات استقبال کنیم؟
موضوع نسل زد نیز یکی از نکات جالب در این تغییرات است. نسل زد به نسلی اطلاق میشود که در زمانی به دنیا آمدهاند که اینترنت بهطور کامل زندگی روزمره انسانها را تغییر داده بود. برخلاف نسلهای قبلی که در ابتدا با دنیای بدون اینترنت آشنا شدند و سپس با ورود اینترنت به زندگیشان، آن را تجربه کردند، نسل زد هیچ خاطرهای از دنیای بدون اینترنت ندارد. برای مثال، من زمانی با اینترنت آشنا شدم که در حال ورود به دانشگاه یا بازار کار بودم، اما این نسل از ابتدا وارد دنیای دیجیتال شدهاند و اینترنت جزو جداییناپذیر از زندگیشان است.
تمام این تغییرات باعث شده که بسیاری از افراد بگویند نسل زد با فضاهای کاری قابل انعطاف سازگار نیستند، یا تنبل هستند و درست کار نمیکنند. البته این نظرها معمولاً از سوی مدیرانی مطرح میشود که خودشان متعلق به نسلهای قبلی هستند. یکی از چالشهای اصلی مدیران سنتی در مواجهه با نسل زد در محیطهای کاری، عدم آمادگی برای پذیرش سبکهای کاری جدید است. نسل زد با دنیای دیجیتال و فضاهای کاری انعطافپذیر بزرگ شده است و این تغییرات، نیاز به بازنگری در نحوه مدیریت و تعامل با این نسل در محیطهای کاری دارد.
دلایل زیادی برای تفاوتهای نسل زد با نسلهای قبلی مطرح میشود. یکی از مهمترین این دلایل این است که نسل زد بسیار تکنولوژیمحور است. اما من بر این باور هستم که این تفاوت از یک زاویه دیگر هم قابل دیدن است. نسل زد در زمانی به دنیا آمده که مرزها در دنیا بهطور چشمگیری تغییر کرده بود. آنها در دنیایی به دنیا آمدهاند که هیچ مرزی برای ارتباط، یادگیری یا تجربه وجود ندارد. این نسل در دنیای بدون مرز رشد کرده است، و این به نظر من اصلیترین تفاوت نسل زد با نسلهای قبل است. در دنیای آنها، امکان برقراری ارتباط و یادگیری بدون محدودیتهای زمانی، جغرافیایی یا سنی فراهم شده است.
این "بدون مرز بودن" نگاه متفاوتی در نسل زد ایجاد کرده است. به نظر من، مهمترین تغییر این نگاه در مورد مرگ و پایان زندگی است. نسلهای قبلی بهطور معمول به این شکل زندگی میکردند که وارد بازار کار شوند، خانوادهای تشکیل دهند و در نهایت میراثی از خود به جا بگذارند که به وارثین ژنتیکیشان برسد. در نسل ما، میراث مربوط به آن چیزی بود که برای نسلهای بعدی خود به یادگار میگذاشتیم. اما برای نسل زد، میراث فراتر از این است. به همین دلیل است که آنها بدون ترس هستند و نگرش متفاوتی به زندگی دارند. این نسل دیگر فقط به انتقال میراث مادی فکر نمیکند؛ بلکه بهطور کلی دیدگاه متفاوتی در مورد زندگی، مرگ و نحوه اثرگذاری در دنیای امروز پیدا کرده است. این تغییر نگاه به مرگ و میراث، یکی از مهمترین تفاوتها میان نسل زد و نسلهای قبلی بهشمار میآید. انگار که میراث ندارند یا میراث کی دوست دارند از آنها باقی بماند تاثیر در محیط زندگی است.
نسل زد و هوش مصنوعی: ترکیبی که دنیای کسبوکار را به چالش میکشد
اما ماهایی که کسبوکار خود را برای این تغییرات آماده نکردیم، با چالشهای زیادی روبهرو شدهایم. برای مثال، افراد نسل زد بسیار کمتر در شرکتها و کسبوکارهای ما مشغول به کار هستند. بسیاری از اوقات، حتی در میان مدیران نیز این نسل کمتر دیده میشود. اگر در دنیا نزدیک به ۵۰ درصد از نسل زد وارد بازار کار شدهاند، در ایران به جز چند شرکت فناوری، جای خالی این نسل در لایههای مدیریت، تصمیمگیری سازمانها، شرکتها و مراکز تحقیقاتی به شدت احساس میشود. این بدان معناست که ما هنوز از چالش ارتباط دانشگاه با بازار کار بهطور موفقیتآمیز عبور نکردهایم.
امروز یک چالش جدی جدید در ارتباط بین دانشگاهها و صنایع به وجود آمده است. در واقع، شکاف موجود بین آکادمیها و دنیای واقعی کسبوکار به مراتب عمیقتر شده است. این شکاف جدید نتیجه عدم توجه به نیازهای نسل زد در ساختارهای آموزشی و کاری است و میتواند تهدیدی جدی برای آینده کسبوکارها و صنایع باشد. با این رویکرد، میخواهم به این موضوع دقت کنیم که نسل زد و نسل آلفا بهویژه در کنار هوش مصنوعی، تاثیرات عمیقی را در دنیای امروز خواهند گذاشت.
ترکیب نسل زد و هوش مصنوعی ما را در مواجهه با تأثیراتی قرار میدهد که به اندازه انقراض دایناسورها دنیا را تغییر خواهد داد. حالا پرسش این است: چقدر این تغییرات میتواند خطرناکتر و وحشتناکتر باشد و حتی کسبوکارهای ما را در مواجهه با یک "انقراض" مشابه دایناسورها قرار دهد؟
آمادهسازی کسبوکار برای نسل زد: چالشها و راهکارهای ورود به دنیای بدون مرز
در نهایت، بزرگترین پرسشی که باید در ذهن ما به عنوان مدیر، مدیرعامل، سرمایهگذار و عضو هیات مدیره شرکتهای خصوصی مطرح شود، این است که چرا؟ چرا ما در ایران نتوانستهایم این نسل را بهدرستی به کار بگیریم؟ چرا هنوز در بسیاری از شرکتها، افراد نسل زد حضور مؤثری ندارند و به هستههای اصلی کسبوکار راه پیدا نمیکنند؟ این پرسش باید ما را به تفکر و تغییر در ساختارها و زیرساختهایمان وادار کند. آیا ما به اندازه کافی بهروز شدهایم که این نسل را جذب کنیم؟
چقدر باید تفکرات خود را تغییر دهیم و زیرساختها و ساختارهای کسبوکارهای خود را بازسازی کنیم تا این نسل بتواند وارد هستههای اصلی کسبوکارهای ما شود؟ چه کارهایی باید انجام دهیم که مدیران آینده را بتوانیم تربیت کنیم و آیا این نسل زد است که باید تغییر کند؟ با همه این تغییرات، آیا درست است که انتظار داشته باشیم که نسل زد با رفتارهای اجتماعی که برای خود عادی است، در محیط کاری تغییرات بزرگی ایجاد کند؟
آیا باید تغییر این نسل و آموزش آن را جزو برنامههای خود قرار دهیم؟ آیا باید به این فکر کنیم که حالا که دیگر نیروی کار بهطور مستقیم از دانشگاه وارد بازار کار نمیشود، باید آموزشهای لازم را از دوران مدرسه آغاز کنیم؟ اینها سؤالات مهمی هستند که ما باید در مواجهه با نسل زد به آنها پاسخ دهیم و تغییرات مورد نیاز را در نظر بگیریم.
قطعاً وقت آن فرا رسیده که به جای پافشاری بر ساختارهای قدیمی و محدود کننده در سازمانها، به تغییر مرزهای فکری خودمان توجه کنیم. ساختارهایی مانند ادب و احترام به مدیران یا ساعات کاری ثابت، شاید در دنیای گذشته و پیش از این تغییرات بزرگ فناوری و تکنولوژی معنای خاصی داشتند، اما اکنون که مرزها در دنیای ارتباطات و کسبوکار بهطور گستردهای شکسته شدهاند، لازم است که ما نیز مرزهای فکری خود را بازنگری کنیم.
در دنیای امروز، نسلهای جدید با نگاه و فرهنگ متفاوت به محیط کار وارد میشوند. این نسلها با تکنولوژی در ارتباطند و بسیاری از چارچوبهای سنتی برای آنها دیگر کاربردی ندارد. به همین دلیل، شاید لازم باشد به جای تأکید بر شیوههای قدیمی، به ایجاد فضایی منعطفتر و مناسبتر برای این نسلها بیاندیشیم. این تغییرات فکری میتواند در نهایت باعث شود که ما هم بهطور مؤثری از پتانسیلهای این نسلها بهرهبرداری کنیم و در فرآیندهای کاری و مدیریتی خود نیز تحولی ایجاد کنیم که همراستا با تغییرات جهانی باشد.
چکیده پایانی
در دنیای امروز که مرزهای جغرافیایی، زمانی و حتی زبانی به طور چشمگیری شکسته شدهاند، نسل زد به عنوان نسلی که در دنیای بدون مرز به دنیا آمده، با نگاه و نگرش متفاوتی به زندگی و کار وارد بازار شده است. این نسل از فناوریها و ارتباطات دیجیتال بهطور گسترده بهرهبرداری میکند و برخلاف نسلهای قبلی، با تغییرات سریع و پویای دنیای مدرن تطبیق یافته است. اما چالشهای زیادی همچنان وجود دارد، از جمله عدم آمادگی کسبوکارها برای جذب این نسل و تغییر ساختارهای قدیمی که دیگر نمیتوانند پاسخگوی نیازها و ویژگیهای این نسل باشند. زمان آن فرا رسیده که ما نیز مرزهای فکری خود را تغییر داده و در ساختارهای سازمانی انعطافپذیرتری را برای جذب و پرورش نسل زد ایجاد کنیم، تا نه تنها از پتانسیلهای آن بهرهبرداری کنیم، بلکه کسبوکارهای خود را با تحولات جهانی همگام سازیم.
سلب مسئولیت (Disclaimer): این متن از سخنرانی من و اسلاید ها به صورت بیمه اتوماتیک با کمک chatGPT نوشته شده است. در صورت و جود اشکال لطفا کامنت بزارید. من خودم اگر قرار بود این متن رو به صورت کامل بنویسم احتمالا ۳ یا ۴ روز زمان میگرفت. ولی مدت زمان تبدیل سخنرانی به متن اولیه کمتر از ۲ ساعت بود.