به دلیل سبک کارم، که همون محتواسازی و بازاریابی محتوا هست، من مدام در مورد موضوعات مختلف میخونم، در مورد چیزهای مختلف اطلاعات بهدست میارم و گاهی این موضوعات روی سبک زندگیم هم تاثیر میذارن. نزدیک 2 سال پیش بود که برای یک پروژه در حال کسب اطلاعات در مورد زندگی مسئولانه بودم، در این بین موضوعی به اسم سبک زندگی زیرو ویست یا همون Zero Waste (یا بی زباله به فارسی خودمون) برخوردم و بهش علاقهمند شدم.
توی مدت کوتاهی یه عالمه وبلاگ دیدم، تد تاک و تدکس دیدم، گزارش خوندم و حسابی اطلاعات جمع کردم. بعد از گذشت چند وقت، با خانم آیه حمداوی هم آشنا شدم که میشه گفت از اولین افرادی هستن که این موضوع رو توی اینستاگرام ایرانی آوردن، البته بعد از مدتی یکی دوتا بلاگر دیگه ایرانی هم دیدم که در این موضوع اطلاعرسانی میکردن.
از اونجایی که با پدر و مادرم زندگی میکنم، برای اجرای این قوانین نیاز به کمک اونها هم داشتم، در نتیجه تقریبا روزانه، سر شام، اطلاعاتی از حاصل تحقیقاتم رو با اونها هم در میون میذاشتم :)) و انصافا تا یه جاهایی با من همکاری کردن، اما من قصدم تولید زباله کمتر نبود، میخواستم زیرو ویست بشم و کلا هیچ زبالهای تولید نکنم، پس هی تحقیق میکردم و ادامه میدادم.
این تلاشها و تحقیقات ادامه داشت و شده بود بخشی از موضوعات روزانه من. حتی به دوستانم و همکارام هم در موردش توضیح میدادم و تبلیغ هم میکردم برای تولید زباله کمتر. اما انگار از یه جایی به بعد نمیشد پیش برم، هم بخاطر اینکه من با دو نفر دیگه زندگی میکنم که سنشون خیلی بیشتر از منه و به لطف زندگی توی ایران اونقدری حوصله و انرژی برای این کار ندارن، هم اینکه واقعا حذف بعضی چیزها امکان پذیر نیست. مثلا؟
1. ما تصمیم گرفتیم قرض ماشین ظرفشویی خودمون بسازیم. بعد از تحقیق و بررسی، یه سری ماده رو ریختیم توی ماشین ظرفشویی و اون رو روشن کردیم، نتیجه؟ همه ظروف شیشهای روشون خطهایی افتاد که دیگه قابل پاک شدن نبودن، چیزی مثل خراش.
2. تصمیم گرفتم شامپو مصرف نکنم. برای این منظور دو تا راه دم دست بود، اولی اینکه از جوشوندن چندتا گیاه یه ماده تمیز کننده به دست بیارم. دومی اینکه با پایه صابون برای خودم شامپو بسازم. توی راه اولی که اصلا جواب نگرفتم، چون ترکیب چند گیاهی که معرفی شده بود به قدری موهای من رو چرب کرد که مجبور شدم بلافاصله بعد از خشک کردن موهام به حموم برم و چندین بار با شامپو بشورم، در راه دومی هم پایه صابون پیدا نکردم، از صابون برگردون! استفاده کردم که اون هم باز موهام رو چرب و بد حالت کرد، جدا از اینکه به دلیل فر بودن کلا نتونستم شونه بزنم! :)) و اینها تنها بخشی از تلاشهای من بود.
اما داستان به جایی رسید که تولید زباله تبدیل شد به عذاب وجدان من....هربار که یه کرم ضد آفتاب یا شامپو میخریدم، هر دفعه که یه خوراکی رو از بستهبندی بیرون میاوردم، یا حتی وقتی قرص میخوردم و .... احساس میکردم کار خلافی انجام دادم. و در آخر اینکه: درست بود که ما زباله کمتری مصرف میکردیم، اما هچنان باید زبالههامون رو توی کیسه مینداختیم دور. چرا؟ چون اساسا سیستم جمعآوری زباله در کشور ما هم مشکل بزرگی داره.
در همین ناراحتیها بودم که یه ویدئو در یوتیوب دیدم، از یه خانم آمریکایی که اون هم مثل من سعی کرده بود برای مدتی زیرو ویست بشه، اما نشده بود. اون این تجربه رو با بینندههای خودش هم در میون گذاشته بود و از تجربههای شکست اونها هم گفت. مثلا خانم آرایشگری بود که مجبور بود از لوازم آرایشی خوب و مناسب برای مشتریهاش استفاده کنه! و توی اون ویدئو یه حرف جالبی زده شد: توی زندگی عادی امروزی ما زیرو ویست بودن تقریبا غیر ممکنه. چون حتی اگر بریم رستوران و ظرف و بشقاب خودمون رو ببریم، در پشت صحنهی تهیه اون غذا کلی زباله تولید شده و این تنها یه نمونه و مشکل بود.
در واقع در بخشی از مسائل ما نمیتونیم از ظروف پلاستیکی استفاده نکنیم. چندتا مثال میزنم براتون:
1. وقتی پدربزرگم فوت کرد، خیلی دنبال راهی بودم که پیشنهاد بدم و از خرید پکهای پلاستیکی برای قرار دادن خوراکیها و همچنین بطریهای آب یکبار مصرف جلوگیری کنم اما واقعا چارهای نبود.
2. یک دفعه که بطری آبم رو توی خونه جا گذاشته بودم، بعد از تحمل کلی تشنگی مجبور شدم یه بطری آب بخرم.
3. توی رستوران سفارش یک لیوان آب دادم، گفتم اگر براتون ممکن نیست، من هزینهی آب معدنی رو میدم اما توی لیوان برام آب رو بیارین و قبول نکردن.
4. همین اوضاع کرونا رو در نظر بگیرین، درسته میشه ماسک پارچهای استفاده کرد (که من هم نیمی از وقتها استفاده میکنم) اما همهمون میدونیم ماسکهای سه لایه و یکبار مصرف بهتر هستن.
خب نتیجه؟ من کاملا با نظر خیلی از افراد که میگن: «این همه آدم رعایت نمیکنن، من اگر رعایت کنم فایده نداره» مخالفم. اما بعد از تلاش خودم، به این نتیجه رسیدم که میشه زباله رو کاهش داد، اما نمیشه اون رو به صفر رسوند. ما به سهم خودمون سعی میکنیم زباله کمتری تولید کنیم. زبالههای تَر و آبدار رو (مثل تفاله چای) با آب توی آشغالها نریزیم، کیسه پلاستیکی رو چندین بار استفاده کنیم، کیسه پارچهای برای خرید داشته باشیم، یه بطری آب چندبار مصرف خودمون رو داشته باشیم، ما حتی شیر مصرفی خونه رو هم به صورت باز میخریم و توی ظرف خودمون میریزیم و میاریم خونه میجوشونیم. قدم مهم بعدی دیگهای که برداشتم، من به عنوان یک معتاد به خرید لباس، تا حد زیادی خرید لباس رو کاهش دادم و فقط وقتی لازم داشته باشم، یه لباس میخرم. و یه عالمه کار دیگه که انجام میدیم تا زبالهی کمتری تولید کنیم، اما من توی زیرو ویست شدن شکست خوردم، امیدوارم روزی برسه که اقداماتی از بالا دست صورت بگیره، تا همهمون بتونیم راحتتر این کار رو انجام بدیم :)