*** پیش از خواندن این متن، بهتر است این را بدانید که این متن، تقلیل یافته و سادهسازی شده است. بسیاری از ابعاد مسائل، در این متن مورد بررسی قرار گرفته نشده است تا بلکه بتواند آن چه میخواهد بگوید را راحتتر به گوش و ذهن مخاطب متبادر سازد. البته این متن مربوط به مهرماه است و مثالهای مربوط به اتفاقات جدید در آن وارد نشده است. ***
قلب معنای مفاهیم و تبدیل کردن ارزش به ضد ارزش و وارون آن، در جهت دهی به افکار عمومی و تغییر عقاید و تصمیمات آنان، نقش اساسی دارد. یکی از روشهای این کار، استفاده هدفمند از واژگان در این راستاست. یکی از مهمترین نقشهای واژگان، تأثیرگذاریشان در نگاه ما به مسائل است. این واژگان چنان قدرتمند هستند که با جایگیری مناسب در کنار هم، اتفاق سادهای را به گونهای به ما تفهیم کنند که اشک ما سرازیر شده و قلبمان ترک بردارد؛ یا گاه در راستای منفعت دیگری، دهشتناکی یک حادثه را برایمان در حد هجوی سخیف و گذرا، عادیسازی کنند. چه بسیار ترکیبهای زیبایی که چهره پلید کنشهای ما را میآراید. چه بسیار خوک هایی که نام دیگرشان اسب سپید است. شاید آشناترین مثال برای این گفته ها، استفاده از واژه صلح برای جنگهاست. پیش از 11 سپتامبر، امریکا با شعار مقابله با نفوذ کمونیسم، در کشورهای مختلف دست به تولید و تکثیر گروههای تروریستی میزد؛ اما حادثه 11 سپتامبر، جنگی بیپایان برای امریکا و جهان به ارمغان آورد: جنگ علیه ترور.
جنگ علیه ترور، یکی از نمونههای مهم استفاده ازواژگان در راستای بزک کردن پلیدیهاست. بمباران کودکان و بیماران، برای کشتن سردسته گروههای تروریستی، این اعمال را در ذهن مخاطب، آراسته نشان میدهد. کنشهایی همچون کشتار بیگناهان، ویرانسازی زندگی بسیاری از مردمان، تبلیغ جاسوسی، نفرتپراکنی بین ملل و اقوام، با واژگان صلحطلبی، امنیت، آزادیخواهی، سرنگونی دیکتاتورها و کشتار تروریستها، زیباسازی شدند. با این حال، استفاده از واژه جنگ، خودش بار منفی این واژه را به همراه داشت. حال بیایید و نگاهی به خط لوله صلح اسرائیل، توافق قرن و جنگ جدید ترکیه، یعنی چشمه صلح بیندازید. صلح و امنیت، از قاتلان و مزدوران، قهرمان ساخته است(مثالهایش با شما). مهم نیست اهل کدام کشور باشید، شما حتماً قهرمانان پوشالی بدین شکل خواهید داشت. اعمال خشونتآمیز با چاشنی حس قهرمانی و نجات مردمان، در وهله اول شاید فاعلان به ظلم را خشنود سازد، اما به نظر میرسد، با گسترش این اتفاقات، باید منتظر انفجار خشونت در تمام جنبههای زندگی بود. امروز دیکتاتوران قدیمی، محبوب ملت میشوند، احمقهای فحاش در نقش رهبران نوجوانان قد علم میکنند، حرف از عدالت و مبارزه در برابر ظلم، بدوی، لوس و خاکستری دیده میشود؛ رقابت و شکست دادن دیگری، یک ستاره رنگی در آسمان افراد اضافه میکند و این چنین است که فردای جهان، در آتش نابخردیها و خشونتهای خانگی و خیابان، خواهد سوخت. اما آیا راه گریزی هست؟
(این مطلب ادامه خواهد داشت)
*پینوشت: انتخاب عنوان، با استفاده از یک مثال از کتاب «استعارههایی که با آن زندگی میکنیم» از جانسون و لیکاف صورت گرفته است.