ویرگول
ورودثبت نام
رضا
رضا
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

امروز من

باز امشب در خودم دیوانه ام +با خودم با دیگران بیگانه ام

گر چه آرامم ولی آتش به دل+از خود و وجدان خود هستم خجل

نکته ها امروز من درگیر کرد+روح من در کالبدم دستگیر کرد

گر مضارع رفت و آن ماضی بشد+هم شرف وجدان من قاضی بشد

از طلوع فجر و آغاز سحر+تا غروب و وقت دیدار قمر

ظاهرم آدم ولی انسان نبود+تیرگی در قلب و رخ رنگش کبود

میسپارم این قضاوت بر شما+از چه رو از اصل خود گشتم جدا

از سه مورد روز من روز بر من تار گشت+لحظه ها سال و چو کوه بار گشت

شانه ام خم گشت و بشکسته کمر+آدمی انسان نما در هر نظر

اولین مورد زنی فرتوط بود+شغل او سخت و بد و کم سود بود

چونکه آن زال سوی من بگشوده دست+نفس من غالب و. چشم دل ببست


48 کارشناس و مدرس آتش نشانی و شاعر با تخلص شیدایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید