ویرگول
ورودثبت نام
رضا
رضا
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

جواب داستان دختری که اسمش راضیه است

دخترم دنیا پر از بالا و پست+بهتر از آنی بشو زین هر چه هست
دخترم متن تو را با چشم جان+تا بخواندم زنده احساس نهان
درک حست از برایم سخت نیست+علت غوقایی ات آخر ز چیست
گر پدر امروز نیست و در سفر+این تویی تنها به میدان خطر
گر که خواهی شاد باشد روح او +بر نصایح تکیه همچون کوه او
گر خدا بندد زحکمت یک دری +او فرستد یک امید دیگری
همچو مردان در میان زندگی+با توکل بر خدا کن بندگی
مادرت را روی چشمانت بگیر+تا توانی رو ببینش سیر سیر
تا سر افراز و بلند و خنده رو +غالب هر حادثه یا هر عدو

48 کارشناس و مدرس آتش نشانی و شاعر با تخلص شیدایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید