در بسیاری از جاها شنیدیم که توسعهدهندهها (حتی کسانی که خودشون سابقه پاکی دارن و عاری از فعالیت هستن) به بقیه میگن که «تو عالم متنباز فعال باش؛ اینطوری یه رزومه خوب برای خودت میسازی و میتونی با سایر دِوِلوپرها دوست بشی...»!
ولی آیا واقعاً اِنقدر همهچی عالیه؟!
در دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی، نرمافزارها میشه گفت رایگان بودن و درآمد اصلی شرکتها از فروش سختافزار تأمین میشد و شاید این رو میشه به دلیل آکادمیکی بودن نرمافزارهای آن دوران دونست؛ این روند پابرجا بود تا حولوحوش ۱۰ سال بعد که اومدن و صنعت نرمافزار رو کلاً جدا کردن از سختافزار و گفتن که باید بیزنس مُدل خودش رو داشته باشه...
همون موقع هم توسعهدهندهها (حتی در قالب تیم) برنامههای ریز و درشتی میساختن و رایگان منتشِرش میکردن، اما تحت لایسنسهای مختلفی این کار صورت میگرفت تا در صورت بروز مشکل، بتونن شکایت تنظیم کنن بر علیه متخلفان! (امروزه هم بسیــــــار انتخاب کردن لایسنس مهمه و اینجوری نیست که بگیم من با MIT و Apache حال میکنم، پس دوست دارم پروژهم رو بِبرم زیر مجوز اونها)
میریم جلو تا جایی که ریچارد اِستالْمَن از راه میرسه و بنیاد نرمافزارهای آزاد رو تأسیس میکنه و به دنبال اون، GNU و سایر شرکتهایی که روی رایگان بودن نرمافزارها مانور میدادن، روی کار میآن...
تا همینجا بهنظرم کافیه، جنگ بین حامیانِ رایگان بودن و نبودن نرمافزار بَسی طولانی هست و از زیاد به بحث مربوط نمیشه. (میتونید برید سراغ مستند Revolution OS که در رابطه با همین موضوع هست)
رایگان، آزاد، بدون محدودیت... چه ترکیب زیبایی بهنظر میرسه، نه؟! برای اینکه این ذهنیت خراب بشه، به سراغ درامای ماراک اِسکویرِز، سازنده کتابخانههای پرکاربردی همچون faker.js و colors.js میریم!
همهچی از یه عبارت کوتاه اما ترسناک در ماه اُکتبر ۲۰۲۰ شروع شد: «کمبود بودجه»! سازنده فِیکر که پروژهش تقریباً هفتهای ۲.۴ میلیون دانلود داشت، در معرض یه ورشکستی مالی بود و گفت اگه حقوق این مدت زحمتم رو دریافت نکنم، دیگه خبری از نگهداری پروژه نیست!
یاد این ضربالمثل معروف قدیمی افتادم که میگه: «گربه برای رضای خدا موش نمیگیره»... آیا وقتی ما آپارتمانمون/خونهمون در آتش میسوزه و بیپول هستیم، فقط به این فکر میکنیم که تونستیم چندتا دوست بیشتر پیدا کنیم، یا انگیزههای مادی هم باید درنظر بگیریم؟!
شرکتهای بزرگی وجود دارن در حالِ حاضر که کلاً روی شونه ابزارهای متنباز و رایگان سوار شدن، اما دریغ از ذرهای کمک به سازنده اون؛ کسی که دهها ساعت زحمت کشیده و مستقیم یا غیرمستقیم باعث درآمدزایی اون شرکتها شده...
دو سال میریم جلوتر، یعنی در ژانویه ۲۰۲۲ که نسخه ۶.۶.۶ faker.js با کامیت مِسِیجِ عجیبِ «پایان بازی» و فایل ریدْمیای که میپرسه «چه اتفاقی واقعاً برای آرون سوارتز افتاد؟» میآد!
همونطور که حدس زده میشد، مردُم جبهههای مختلفی گرفتن برای این کارِ ماراک اسکویرز که کاری باهاش نداریم فعلاً؛ بعد هم ماجراهایی پیش اومد که منجر شد اکانت گیتهابش با بیش از صد پروژه به حالت تعلیق دربیاد.
هنوز راهکار خوبی هنوز وجود نداره تا از تکرار چنین چیزی جلوگیری کنه، و بهترین کاری که میتونیم انجام بِدیم، این هست که دربارهش حرف بزنیم و بهقولی فرصتی برای طوفانِ فکری ایجاد کنیم...
شما کدوم از نظرات زیر رو نزدیکتر به دیدگاه خودتون میدونید؟! راهحلی سراغ دارید برای کمرنگ کردن این مشکل بزرگ؟!
منابع: