این روزها با قطع ارتباط ایران با شبکه جهانی اینترنت، حس می کنم 15 سال جوانتر شده ام و حس خاصی دارم.
برای گوش کردن موسیقی سراغ هارد اکسترنال ام رفتم. 15 سال پیش مدت ها وقت گذاشته بودم و طبقه بندی خاص خودم رو درست کرده بودم و موزیک هایی که از دوستان و اقوام به دستم رسیده بود رو بر اساس ژانر دسته بندی کرده بودم و تا 5-6 سال پیش هم هنوز حواسم بهشون بود و آپدیتشون می کردم ولی دیگه به مرحله ای رسید که سرچ کردن در گوگل یا ربات های تلگرام و اپلیکیشن های موسیقی، سریع تر و در دسترس تر از گشتن در هارد اکسترنال ام بود. البته دیشب یه ایده جدید هم به نظرم رسید، داشتم توو اپلیکیشن ها تست می کردم ببینم کدومش هنوز کار می کنه و سرورهاشون داخل ایران هستند که دیدم اپلکیشن آموزش زبان تیکا یه بخشی داره که با موزیک زبان یاد میده و موزیک های انگلیسی جدید هم داشت و زدم چند تا دانلود کردم و رفتم توو فایل ها گشتم کجا ذخیره می کنه و فرمتشون رو تغییر دادم تا موزیک پلیر گوشی بشناسه و بتونم آخر شب بزنم چند تا موزیک جدید گوش بدم!
یکی از مزیت های بی اینترنتی برای من که تقریبا 80% زمان بیداریم رو پای کامپیوتر، گوشی و اینترنت ام (همه روز به جز مواقعی که در حال خوردن شام و ناهار هستم یا در جلسه با مشتریان ام) اینه که خیلی از کارها دیگه قابل انجام نیست و البته برخی کارهای هم که قابل انجامه چون مردم به اینترنت دسترسی ندارن، انجامش از اولویت خارج میشه. این مسئله کمک می کنه که برم سراغ کتاب خوندن یا انجام کارهای عقب افتاده ای که فعالیت های روزانه امکان انجامشون رو بهم نمیداد.
سبک زندگی من به شدت با اینترنت پیوند خورده و نبود اون قشنگ حس 15 سال پیش میده. مثلا یکی از مشکلات (یا شایدم مزایا) من اینه که به هر نکته جدید یا سوال یا لغت جدیدی که می رسم سریع میرم گوگل می کنم یا یادداشت می کنم. در شرایط عادی، خودن چند صفحه کتاب برای من کار مشکلیه؛ چرا که توو هر صفحه، ایده یا سوالی برام پیش میاد که باید همون لحظه برم سرچ کنم و به جوابش برسم و از اونجایی که آدم کنجکاوی هستم و ذهن واگرایی دارم، گاهی این لغت جدید یا اسم یک شخص منجر به این میشه که چند ساعت کتاب خوندن رو ول کنم و برم سراغ اینکه ببینم ماجرا چیه! الان که اینترنت دم دست نیست، سرعت مطالعه ام حداقل 4 برابر شده!
جالب ترین نکته در تغییری که سبک زندگی من و احتمالا اکثر کسانی که با اینترنت سر و کار دارن اینه که دیگه آدرس دامین سایت ها رو حفظ نمی کنیم و فقط اسمش رو تایپ می کنیم و از گوگل وارد سایت میشیم. با قطع شدن گوگل مهم ترین مشکل همینه که اصلا از کجا باید بفهمیم چه سایت هایی هستن که می تونیم جواب سوالاتمون رو بگیریم یا نیازامون رو رفع کنیم. یا حتی اگه اسم برند یا خدمات رو یادمونه، پیدا کردن آدرس سایت (حتی اگه باز باشه) کار سختیه.
یاد روزهایی افتادم که حدود 18 سال پیش انجام می دادم. اون زمان گوگل هنوز خیلی کمکی نمی تونست بکنه و داشتن یه دیتابیس از سایت های مفید و کاربردی خیلی جذاب بود. اون زمان با نرم افزار Access یه برنامه ای ساخته بودم که به هر سایت به دردبخوری که می رسیدم، ثبت می کردم و مشکلات کاملی موضوعاتش و جزئیاتش ذخیره می کردم و تقریبا برای همه نیازهایی که یه دانش آموز کنجکاو داشت، وب سایت مفیدی در دسترس داشتم و گاهی به دوستانم هم پیشنهاد می دادم. عملا یه گوگل کوچولو برای خودم ساخته بودم.
یا مسئله انتقال فایل خیلی عجیب، با وجود پیامرسان هایی مثل تلگرام یا ایمیل هایی که حجم زیادی دارند، عملا چند سالی هست که دیگه CD و DVD و حتی فلش مموری خیلی کاربرد نداره و عادت کردیم به اینکه هر فایل با هر حجمی که بخوایم رو می تونیم خیلی سریع ارسال کنیم. اما این روزها منو یاد زمانی انداخت که فلاپی بود و برای انتقال یه عکس 2 مگابایتی کارهایی می کردیم که به عقل جن هم نمی رسه. مجبور بودیم نرم افزارهایی رو پیدا کنیم یا کدهایی رو بنویسیم که عکس رو دو تکه کنیم و در دو فلاپی بریزیم (حجم فلاپی 1.44 مگابایت بود) و بعد ببریم روی کامپیوتر دوستمون عکس رو به هم بچسبونیم و بتونیم عکس دسکتاپش رو تغییر بدیم!
پر حرفی نکنم، کسانی که مثل من حدود 30 سال دارن، احتمالا حس و حال من رو می تونن درک کنن.
برای من که هر روز در معرض حجم زیادی از اطلاعات هستم و به دلیل شغل ام روزانه هزاران پیام دارم و چک می کنم و در شبکه های مجازی هم فعال هستم و ایمیل های زیادی رو چک می کن و با مشتریان متعدد در تعامل هستم، عدم دسترسی به شبکه جهانی اینترنت آرامش خاصی رو بهم داده که برام لذتبخش و دردناکه.
ساعت 00:13 - 30 آبان 1398