کتاب قلعه مالویل رمانی به خط روبر مرل است. امانوئل یکی از زمین داران بزرگ روستایی در کشور فرانسه است. روزی او به همراه تعدادی از دوستان و خدمتکاران خود در سرداب در حال شراب گیری است که ناگهان صدای انفجار شدیدی بلند شده و گرمای بسیار زیادی آنها را احاطه می کند . بعد از عادی شدن اوضاع ، آنها از سرداب خارج می شوند و متوجه می شوند که در اثر انفجار چیزی شبیه به بمب ،دنیا نابود شده و تنها مکان ها و انسان های محدودی باقی مانده اند . داستان با این ماجرا شروع می شود . بشر با تمام اطلاعات امروز در حالی که تمامی امکانات امروز از او گرفته شده چگونه به بقا ادامه خواهد داد ؟ چگونه احتیاجات جسمانی و روحانی خود را مرتفع می کند؟ چه تصمیمی خواهد گرفت و دنیا به چه سمتی خواهد رفت؟
در بخشی از کتاب می خوانیم:
خاله تاب آن کتک را نیاورد و در چهل سالگی بر اثر بیزاری از زندگی جان داد. عمو جبران مافات کرد، بدین معنی که افتاد بهدنبال زنهای جوان. من هیچ ملامتش نمیکنم چون خودم هم از وقتی که مرد شدهام از این کارها کردهام.
دیگر خاطرم جمع شده است، چون نه از طرف پدر کشیدهای بهطرفم حواله شده نه از مادر. البته مادر بیمیل نیست مرا سیلی بزند ولی من تازگیها یک حیله دفاعی بهکار میبرم و آن اینکه با آرنجم سپری میسازم که بیآنکه از حدود ادب ظاهری خارج شوم ضربه دست او را خنثی میکنم. حیله من خیلی هم دفاعی نیست چون بازویم را به شدت به دست مادر میکوبم.
مادرم پس از لحظهای تفکر میگوید: تو از سهم نان شیرینی دسر محروم خواهی بود. این تنبیه به تو حالی خواهد کرد که اذیت کردن این دخترهای بیچاره چه مزهای دارد.
اگر خواستید کتاب قلعه مالویل نسخه اصلی و چاپ قبل از انقلاب را تهیه کنید از طریق اینجا وارد شوید.
شلفی، مرجع خرید کتاب های کمیاب و نایاب