کتاب وغ وغ ساهاب مجموعه ای از نوشته های طنز به قلم صادق هدایت و مسعود فرزاد است که اوضاع اجتماعی، سیاسی، و ادبی زمان خود را به تصویر میکشد. موضوع این داستان ها متنوّع هستند و از مسخرهکردن ادبای کهنهپرست و پولپرستی یهودیان گرفته تا عقاید فروید و سینماهای خیابان لالهزار را شامل میشود. کتاب سرشار از غلطهای عمدی املایی است و مثلاً در مواردی «قضیه» را به شکل «غزیه» و «مثلا» را به شکل «مثلن» مینویسد.
در بخشی از کتاب وغ وغ ساهاب می خوانیم:
جونم واستون بگوید، آقام که شما باشید، در ایام قدیم یک خارکنی بود که بیرون شهر بود. چه میشود کرد؟ این خارکن، خار میکند؛ این هم کارش بود. دیگر چه میشود کرد؟ یکی از روزها، این خارکن هی خار کند و خار کند، تا نزدیک غروب کولباره خارش را کول گرفت و رفت در دکان نانوایی که خارهایش را بفروشد، جونم واستون بگوید، آقام که شما باشید، خارها را به نونواهه فروخت یک دونه نون سنگک گرفت و رفتش به طرف خونهشون.
حالا خارکن را اینجا داشته باشیم برویم سر خونه خارکن. فکر بکنید مثلن خونه خارکن چه افتضاحی باید باشد! این خارکن یک اطاق دود زده کاهگلی داشت با یک زن شلخته که اسمش سکینه سلطان بود و یک پسر دوساله که اسمش را حسن علی جعفر گذاشته بود. چه میشود کرد آخر خارکن هم دل داشت و چون آرزوی پسر داشت اسم سه تا پسر را روی بچه یکی یک دانهاش گذاشته بود. این حسن علی جعفر از دارایی دنیای دون یک شکم گنده داشت، مثل طبل که دو تا پای لاغر زردنبو پشتش آویزان بود و زندگی او فقط دو حالت داشت:
۱- گریه میکرد از ننهاش نون میخواست.
۲- مشغول خوردن بود.
شلفی، فروشگاه کتاب نایاب