مشاعره الفبایی| شعر با ن| شعر عاشقانه از حافظ، مولانا، سعدی| مشاعره با ن
اشعار و تک بیت هایی از حافظ و مولانا و سعدی و ... که شروع آنها با ن است، را در این مطلب برای شما آماده کردهایم. شعرخوانی و حفظ شعر علاوه بر تاثیر در تقویت حافظه، تاثیر به سزایی در آرامش و نشاط روحی افراد میگذارد.
اشعار حافظ و تک بیت هایی که با حرف ن آغاز می شوند:
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
نسیم زلف تو چون بگذرد بر تربت حافظ ز خـــــاک کالبــدش هزار لاله برآیــد
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
نغز گفت آن بت ترسا بچه باده فروش شادی روی کسی خور که صفایی دارد
نه هر که چهره برافروخت دلبری دارد نه هر که آینه سازد سکندری داند
نرگس که نظر باز بود در صف گلها چون روی تورا دید نظر سوی تو دارد
نام من روزی رفتست بر لب جانان به سهو اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز
نالم و ترسم که او باور کند وز کرم آن جور را کمتر کند
نه من از پرده تقوی به در افتادم و بس پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
نظربه سوره نور است و دل به آیه فتح به فال روی تو چون واکنند قرآن را
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ملالت علما هم ز علم بی عمل است
نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود آنچه با خرقه زاهد می انگوری کرد
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل تو پس پرده چه دانی که خوب است و که زشت
ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آن دم هم که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری حلقه ی اوراد ما مجلس افسانه شد
اشعار مولوی و تک بیت هایی که با حرف ن آغاز می شوند:
نقش بند جان که جانها جانب او مایلست عاقلان را بر زبان و عاشقان را در دلست
نیست در عالم ز هجران تلخ تر هر چه خواهی کن و لیک آن نکن
نی حدیث راه پرخون میکند قصه های عشق مجنون میکند
اشعار سعدی و تک بیت هایی که با حرف ن آغاز می شوند:
نشاط جوانی ز پیران مجوی که آب رفته باز نیاید به جوی
نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
نبايد بستن اندر چيز و کس دل که دل برداشتن کاريست مشکل
نظر با نیکوان رسمیست معهود نه این بدعت من آودرم به عالم
اشعار شهریار و تک بیت هایی که با حرف ن آغاز می شوند:
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم این زمان با جوانان ناز کن با ما چرا
نصیب کوردلان است نعمت دنیا تو چشم رشد و تمیزی همین گناهت بس
نمانده چشمه آب بقا به ظلمت دهر به جز جمال چراغ بقیة الله
ناز میکرد به پیراهن نازک تن تو نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی
نرگس دریده چشم به دیدار او ولی دیدار آفتاب به چشم دریده نیست
ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست
نه آتش هم به چندین سرکشی خاکستری گردد پس از افتادگی سر وام گیر ای نفس کز خاکی
نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین به سراغ غزل و زمزمه یار آمده باشد
نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم خمار و مست ولی سخت بی قرار تو بودم
نوجوانان وطن بستر به خاک و خون گرفتند تا که در بر شاهد آزادی و قانون گرفتند