اولین روزهایی که به آنتالیا اومدم، هر جای شهر روزی پنج بار صدای اذان میومد. با خودم میگفتم بابا! اینا که از ما مسلمونترن! ما توی ایران سه بار صدای اذانمون درمیاد!
خب این اولین تصوره و ممکنه کمی هم توی ذوق آدم بزنه اما بعد از این یک سال و اندی که در آنتالیا زندگی کردم، دریافتی دربارۀ این موضوع داشتم که توی این نوشته توضیح دادم.
میدونید که در ترکیه تعداد زیادی مسلمان وجود داره که به دین اسلام باور دارن. اما مهمتر از اون نقش قانونی و سیاسی دین در جامعۀ ترکیه است.
از زمان آتاتورک دین در ساختار اجتماعی و سیاسی ترکیه تحت نظارت دولت بوده و هیچوقت بالای سر مردم قرار نگرفته.
در ترکیۀ امروز میبینیم تلاشهایی در جریانه که دین رو از زیر قوانین دولت ترکیه بیرون بکشه؛ چون دولت ترکیه یه دولت لاییکه و برای دین محدودیت گذاشته و حتی در دورههایی به دیندارها سخت گرفته.
بعد از انقلاب ایران، مسلمانان ترکیه به تکاپو افتادن که به دین در جامعه رسمیت بدن و از ایران الهام بگیرن. حالا دولت هم به این حرکت کمک میکنه؛ اما کمکم مردم بهدلایل اقتصادی و مشکلاتی که تصمیمهای دولت به وجود آورده دارن از این سیستم ناامید میشن.
این هم جالبه که با وجود تلاشها برای جاانداختن دین و عوضکردن فضای ترکیه، مسئلۀ شیعه و سنی خیلی جدیه و شیعیان اینجا اقلیت محسوب میشن و اسلامی هم اگر باشه اهل سنت رو بیشتر از بقیۀ گرایشها به رسمیت میشناسه؛ مثلاً علویها که توی ترکیه خیلی معروف هستن، تا حدی با حکومت و تصمیماتش زاویه دارن.
ترکیه از زمان آتاتورک یک حرکت صعودی رو به سمت غربیشدن شروع کرده؛ مثل حرکت ایران در زمان پهلوی. با وجود کارهایی مثل ایجاد مدرسههای مذهبی و گسترش مسجدها و... در لایههای پنهان و آشکار جامعۀ ترکیه، بیدینی، دین نمایشی، حتی دینگریزی به شدت دیده میشه.
اما آنتالیا
در طول تاریخ ترکیه هستهها و قدرتهای مذهبی بیشتر در شرق ترکیه و شهرهای نزدیک ایران شکل گرفتن. آنتالیا در غرب ترکیه، با چهرهٔ اروپاییش، هیچوقت یه وجه مذهبی نداشته. با اینکه اینجا هم مثل همه جای ترکیه در همه جای شهر، در شبانهروز پنج بار صدای اذان میاد و اگه موزیکی در حال پخش باشه قطع میشه! اما کسی نمیره نماز بخونه!
قبلاً دربارۀ وضعیت فرهنگی و عرفی اینجا و تأثیر توریست روی آداب و خلق و خوی مردم اینجا گفتم. تا جایی که من دیدم با اینکه آنتالیا مسجد زیاد داره اما مردم خیلی کم مسجد میرن. من توی چند تا محیط متفاوت و محلههای مختلف اینجا کار و زندگی کردم و آدمهای زیادی رو از مردم عادی آنتالیا دیدم. در تمام این مدت فقط یک بار شاهد نمازجمعه رفتن یکی از همکارام و نمازخوندن یک نفر، کنار ساحل بودم.
وقتی با مردم دراینباره حرف زدم، چیزی که فهمیدم اینه که خیلی کماند افرادی که واقعاً از روی اعتقاد قلبی آداب اسلام رو به جا میارن. چون برای بیشتر مردم اینجا این حرکات کاملاً فرمالیته و از روی عادته و حتی مخالفان اقدامات اسلامی ترکیه، مذهب رو تنها ابزاری برای تسلط به مردم و انجام اعمال مذهبی رو از طرف مردم، تأیید سیاستهای دولت میدونن!
راحت بگم. چیزی که بین مردم عادی اینجا دیدم یه دینداری نصفهنیمه و تکلیفنامعلومه؛ شاید همونطور که توی جامعۀ ما هم هست اما فرقش اینه که نمازخوندن و نخوندن، حجاب داشتن یا نداشتن از نظر قانونی تأثیری توی زندگی نداره! یا اگه نماز بخونید و مشروب هم بخورید، کسی حق نداره به شما بگه چرا؟ چه از نظر عرفی، چه از نظر قانونی! همه چیز به انتخاب خودتون بستگی داره.
خلاصه من با توجه به تجربۀ خودم میتونم بگم اقدامات دولت ترکیه برای رسمیتدادن به دین در جامعۀ ترکیه هم مثل جامعۀ ایران یه عده رو خوشحال میکنه؛ چون فکر میکنن اگر مثل ایران باشن، بهترن! که خب چون بیست سالیه این جریان شروع شده، هنوز گرمن! نمیفهمن!
از اونطرف عدۀ زیادی رو هم از دین فراری و دلزده میکنه که خب! برای این این عده حداقل آزادیای وجود داره که میتونن طوری که میخوان زندگی کنن.
اگر سؤالی دارید، بپرسید. تا جایی که بدونم جواب میدم.
اگر نکتهای دارید، اضافه کنید که من هم یاد بگیرم.
تا پست بعدی #شیدا_در_راه
ارادت؛ شیدا