امروز توی یه مصاحبهٔ کاری بحث تجربهٔ نوشتن در یه موضوع شد. گفتم هر موضوعی که توی این سالها شروع کردم به نوشتنش برام تازگی داشت و مگه ویژگی جذاب کار یه نویسندهٔ محتوا همین نیست؟
چند روز پیش برای پیداکردن نمونهٔ کار توی رزومه، هارد قدیمیم رو وصل کردم به سیستم... تعداد زیادی پوشه داشتم که توی هر کدومشون از یکی دو مطلب تا سیچهل تا مطلب بود. دیدم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد فقط دربارهٔ شیر مرغ و جون آدمیزاد مطلب ننوشتم. 😁 (خب شرکتهای فعال در زمینهٔ شیر مرغ و جون آدمیزاد سراغم نیومدن!)
دیدم این تجربهها با هر شرکت و مجموعهای از عطر و ادکلن تا کالای برق و دکوراسیون، از فنآوری و طب سنتی و فرآوردههای غذایی و نرمافزار مهندسی عمران تا استارتاپ و کسبوکار و گردشگری و مهاجرت و ترکیه و آنتالیا و..... دهها موضوع و مطلب دیگه چه سفر پرماجرایی بوده.
بعد اینها رو گذاشتم کنار تجربههای ویرایش کتاب قبل از ورود به دنیای محتوای دیجیتال... داستانهای کوتاه، رمانها، کتابهای حوزههای سیاست و روانشناسی و هنر و جامعهشناسی و...
دیدم
به سفرهای زیادی رفتم....
و دوست دارم به این سفرها ادامه بدم؛ مخصوصاً حالا که میتونم هم به زبان فارسی هم به زبان ترکی استانبولی در دنیای محتوا سفر کنم...
رفتهرفته این سفر فنیتر و سختتر میشه، میدونم... و ارتفاع بین افتها و خیزها بیشتر.
باید بیشتر یاد بگیرم و کولهبارم سبک اما پربار باشه که راحتتر بتونم در سفر از شیر مرغ به جون آدمیزاد حرکتهای درست رو تشخیص بدم و انرژیم رو جای اشتباه هدر ندم. 🙂 گرچه که از اشتباه هم گزیری نیست....
مگه ویژگی جذاب یه سفر پرماجرا همین نیست، برای کسی که راه رو به رسیدن ترجیح میده؟ 🙂
#سفر_محتوا
#شیدا_در_راه
#در_مسیر
این هم تصویری که هوش مصنوعی از من بهعنوان کارشناس محتوا ساخته...
باهوشه اما مصنوعیه. به قول شازده کوچولو نمیشه براش مُرد! 🙂