امیر مسعود بختیاری (زاده ۲۵ آبان ۱۳۲۰ تهران) نظامی بازنشسته، مدرس دانشگاه و نویسنده ایرانی است که در خلال جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و ریاست عملیات نیروی زمینی ارتش را برعهده داشت.
بختیاری فعالیت در ارتش شاهنشاهی ایران را از سال ۱۳۳۸ آغاز کرد. او از طراحان عملیات بیتالمقدس بود.
با شروع رسمی جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق در 31 شهریور ماه سال 59، یگانهای مختلف ارتش جمهوری اسلامی ایران در نیروهای زمینی، هوایی و دریایی، به شکل مستقیم وارد این نبرد نابرابر شدند؛ ارتشی که به واسطه حوادث مرتبط با انقلاب و برخی اتفاقات از ثبات لازم برخوردار نبود ولی افسران جوان و انقلابی ارتش توانستند این سازمان را سر پانگه داشته و در عملیاتهای مختلف نظیر آزادسازی بیت المقدس، طریق القدس، ثامن الائمه و... نقش اساسی ایفا کنند.
به نقل از امیر مسعود بختیاری :((در ظرف 2تا6ماه اول جنگ جلوی ارتش مجهز عراق را گرفتیم و خود این موضوع موفقیت است.
دشمن می خواست خوزستان را در سال اول جنگ از کشور جدا کند و ارتش مانع این اتفاق شدو در این زمان ارتش تنها بود زیرا نیروهای بسیجی آموزش های لازم را ندیده بودند وسپاه هم هنوز آمادگی ورود به جنگ را نداشت و حتی برخی اعضا شورای سپاه مخالف حضور سپاه در جنگ خارجی بودند و می گفتند که سپاه مامور امنیت داخلی است.
در اوایل جنگ ارتش توانست پاسخ های خوبی به حملات دشمن بدهد و مقاومت کند به همین دلیل صدام حسین تصمیم گرفت در روز6ام جنگ تقاضای اتش بس کند.))
نظر امیر مسعود بختیاری در مورد عملیات نگاری:
((مساله روایتگری یا عملیات نگاری در ارتش یکی از وظایف عادی و تایید شده یگان های نظامی حتی در زمان صلح است. اینها وقایع روزانه شان را در دفاتر خاصی به نام "تاریخچه یگانی" ثبت می کنند و این جزو روشهای متداول یگانی است؛ مشخصا در مساله جنگ ایران و عراق می توانم بگویم که حداکثر ۶ ماه بعد از آغاز جنگ، روایتگری جنگ در ارتش به صورت مکتوب و رسمی در دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش که استادانش به جنگ آمده بودند، آغاز و قرار شد از اسناد و مدارک جنگ که عمدتا طرح ها، قراردادها، اسناد و نقشه های عملیاتی است یک نسخه به دافوس (دانشکده فرماندهی و ستاد) داده شود تا آنان این اسناد را به روش خود نگهداری کنند.
روایتگری در معنای لغوی یعنی من چیزی را که از کسی شنیدم، برای شما بگویم؛ در حالی که حتما شما در اینجا دارید روایتگری را توسعه میدهید؛ یعنی مثلا ممکن است من چیزی را از کسی نقل کنم و بگویم شهید صیاد این را گفت یا این کار را کرد اما یک موقع است که من از خودم می گویم یا از کتاب یا سندی روایت میکنم یا یک زمان است که تفسیر، تحلیل و تاویل میکنم؛ آیا به همه اینها روایت گری میگویید؟))
شهرزاد مختاری
استاد حسنوند
دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز