ویرگول
ورودثبت نام
Asahi
AsahiForward To The Break Of Dawn
Asahi
Asahi
خواندن ۴ دقیقه·۵ ماه پیش

روایت غیبت انبیا (3): صالح پیامبر علیه السلام

وقتی قوم عاد به دلیل گناهان شان عذاب شدند، خدا سرزمین شان را به قوم ثمود داد؛
اما قوم ثمود هم مثل قوم عاد در خوش گذرانی و ناز و نعمت غرق شدند.
آن ها خدا را فراموش کردند و به عبادت هفتاد نوع بت پرداختند. قوم ثمود در این سرزمین پر از نعمت، کاخ هایی محکم و باشکوه ساختند و میان کوه ها خانه هایی از سنگ تراشیدند تا از حوادث و بلا ها در امان باشند. (1*)

خدا صالح را که از قبیله خود آن ها بود بر آنان مبعوث کرد. حضرت صالح علیه السلام آن ها را به پرستش خدا دعوت کرد؛ اما آن ها پیامبری صالح علیه السلام را قبول نکردند و به او تهمت های زیادی زدند.

صالح پیامبر علیه السلام سال ها زیادی برای هدایت قومش تلاش کرد، اما نتیجه چندانی ندید.
در نهایت قرار شد صالح علیه السلام از بت ها چیزی بخواهد و اگر بت ها خواسته اش را اجابت کردند، او از میان قومش برود و اگر مردم از خدا صالح علیه السلام چیزی خواستند و او اجابت کرد، آن ها به خدا صالح علیه السلام ایمان بیاورند.

در روز و ساعت تعیین شده، بت پرستان به بیرون شهر کنار بت ها رفتند و خوراکی ها و نوشیدنی ها خود را به عنوان تبرک کنار بت ها نهادند، سپس آن خوراکی ها را خوردند و نوشیدند و به درگاه بت ها به دعا و التماس و راز و نیاز پرداختند، بعد به صالح علیه السلام گفتند "آن چه تقاضا داری از بت ها بخواه".

صالح علیه السلام تقاضایش را از بت بزرگ خواست؛ اما بت پاسخی نداد. بت ها دیگر هم پاسخ صالح علیه السلام را نداند. با وجود اصرار و التماس بت پرستان به بت ها، آن ها کاری نکردند.

این بار صالح علیه السلام از از مردم خواست تا خواسته خود را به خدا بگویند.

هفتاد نفر از بزرگان قوم ثمود گفتند "ای صالح! ما تقاضا خود را به تو می گوییم، اگر پروردگار تو تقاضا ما را برآورده کرد، تو را به پیامبری می پذیریم و از تو پیروی می کنیم و با همه مردم شهر با تو بیعت می کنیم. از خدا بخواه در همین لحظه، شتر سرخ رنگی که پر رنگ و پر پشم است و بچه ده ماه در رحم دارد، از همین کوه بیرون بیاورد".

با دعا صالح علیه السلام کوه شکافته شد و ناگهان شتری ماده، از آن بیرون آمد و بر زمین ایستاد.
بت پرستان که از این معجزه حیرت زده شده بودند، از صالح علیه السلام خواستند اگر خدایش قدرت دارد، بچه شیر خواره شتر را نیز به دنیا آورد و چیزی نگذشت که بچه شتر هم به دنیا آمد.
آن هفتاد نفر ایماان آوردند و همراه صالح علیه السلام به سو قوم ثمود حرکت کردند؛ اما هنوز به قوم نرسیده بودند که شصت و چهار نفر آن ها گفتند "آن چه دیدیم سحر و جادو و دروغ بود".

قرار شده بود که شتر یک روز از آب رود بنوشد و روز دیگر آب برای قوم ثمود باشد. شتر هم یک روز از آب استفاده می کرد و یک روز دیگر از خوردن آب باز می ایستاد.
این ماجرا عده زیادی از مردم را به خود جذب کرد؛ آن ها وجود این شتر را نشانه پیامبری حضرت صالح علیه السلام
می دانستند.

اما این کار طبقه اشراف را به وحشت انداخت؛ آن ها تصمیم گرفتند شتر صالح علیه السلام را بکشند.
حضرت صالح علیه السلام متوجه نقشه آنان شد و فرمود "ای قوم! چرا پیش از توبه، برای رسیدن عذابی که به شما وعده داده شده شتاب می کنید؟!".
آن ها عاقبت شتر صالح علیه السلام را کشتند و خداوند آن ها را عذاب کرد و از بین برد.
در این بین، تنها صالح علیه السلام و یارانش جان سالم به در بردند؛ اما این پایان امتحان خدا نبود.

صالح علیه السلام از میان آنان غایب شد و سال ها پس از غیبت، به میان قومش برگشت. (2*)
او در ابتدا غیبت، میان سال و خوش اندام بود؛ اما هنگام ظهور، چهره اش تغییر کرده بود. پیروانش او را نشناختند؛
به همین دلیل گروهی او را تکذیب کردند، گروهی تردید داشتند و در آخر قبول نکردند که صالح پیامبر است . دسته سوم پذیرا او شدند و بر آیین توحید، ثابت قدم ماندند. (3*)

امام صادق علیه السلام می فرمایند "مَثَل حضرت مهدی عَجَّلَ اللّه لَهُ الفَرَج هنگام ظهور، مَثَل صالح علیه السلام است؛ یعنی مردم سه دسته می شودند؛ گروهی قبول نمی کنند، گروهی دچار شک و تردیدند و گروهی هم ایشان را می پذیرند". (4*)

1: سوره اعراف آیه 74
2: ر.ک جزائری، داستان پیامبران با قصه ها قرآن از آدم تا خاتم، ص 173
3: شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 273
4: همان، ص 137-136

می توانید فهرست کامل "روایت غیبت انبیا (علیهم السلام)" را ببینید

https://virgool.io/@shia1148/list/cxk1lhousu2d

یا علی...

غیبتامام زمان
۳
۰
Asahi
Asahi
Forward To The Break Of Dawn
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید