ویرگول
ورودثبت نام
Asahi
AsahiForward To The Break Of Dawn
Asahi
Asahi
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

روایت غیبت انبیا (6): حضرت ابراهیم علیه السلام

ماجرا غیبت حضرت ابراهیم علیه السلام پیش از به دنیا آمدنش شروع شد.
ستاره شناسان و کاهنان به "نمرود بن کنعان" خبر دادند قرار است کودکی به دنیا بیاید که تاج و تخت او را نابود کند.
نمرود فکر کرد می تواند مانع اراده خدا شود؛ برای همین، زنان باردار را تحت نظر گرفت و بچه هایشان را کشت؛
اما به اراده خدا، هیچ کس نفهمید که مادر ابراهیم علیه السلام باردار است.
مادر ابراهیم علیه السلام، فرزندش را مخفیانه به دنیا آورد و او را در غاری بیرون شهر پنهان کرد.
او هر روز به ابراهیم علیه السلام سر می زد و به فرزندش رسیدگی می کرد. (1*)

ابراهیم علیه السلام مدت ها درون غار زندگی کرد تا این که به داخل شهر آمد. هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که
ابراهیم علیه السلام همان کودک موعود باشد. دوره اولین غیبت ابراهیمِ پیامبر تمام شده بود و هیچ کس از این ماجرا خبر نداشت.

قوم ابراهیم علیه السلام ماه و خورشید و بُت ها را می پرستیدند و این برای ابراهیم مهربان و خوش اخلاق
خیلی سخت بود.
ابراهیم علیه السلام مردم و نمرود را به پرستش خدا بزرگ دعوت کرد؛ اما مردم که به پرستش ماه و ستارگان و بُت ها عادت کرده بودند، دعوت او را نپذیرفتند و او را تهدید کردند. (2*)

نمرود خود را خدا مردم سرزمینش می دانست. ابراهیم علیه السلام با خوش خلقی و مهربانی به دعوت مردم ادامه داد، اما نتیجه ای ندید تا این که یک روز وقتی همه مردم برای انجام مراسم دینی به خارج از شهر رفته بودند، به بهانه بیماری، تنها در شهر ماند.

وقتی شهر خلوت شد، به بُت خانه رفت و همه بُت ها را شکست و تبر را روی دوش بُت بزرگ گذاشت.
وقتی همه مردم شهر برگشتند، فهمیدند کار ابراهیم علیه السلام است؛ برای همین به سراغ او رفتند.
-آنان از ابراهیم علیه السلام پرسیدند "تو بُت ها ما را شکسته ای؟".
+ابراهیم علیه السلام پاسخ داد "این کار بُت بزرگ است؛ تبر بر دوش اوست. اگر قبول ندارید، از خودش بپرسید".
-مردم گفتند "اما بُت ها که نمی توانند حرف بزنند".
+ابراهیم علیه السلام که به هدفش رسیده بود به مردم گفت "آیا خداوند را گذاشته و این بُت ها را که بی جان
و بی سود و زیان اند می پرستید؟ اُف بر شما و بر آن چه می پرستید! آیا فکر نمی کنید و چیزهایی را که به دست خودتان می تراشید می پرستید و حاضر نیستید خدا را که خالق شما و خالق همه مصنوعات شما است بپرستید؟"

این حرف ها در دل مردم گمراه تاثیری نداشت. مردم تصمیم گرفتند برای حمایت از خدایان شان ابراهیم علیه السلام را بسوزانند. به دستور نمرود آتش بزرگی درست کردند و ابراهیم علیه السلام را در آن انداختند، اما به اراده خدا، آتش گلستان شد و ابراهیم علیه السلام زنده و سالم از آن بیرون آمد. (3*)

با وجود این معجزه بزرگ، فقط عده کمی به ابراهیم علیه السلام ایمان آوردند.
ابراهیم علیه السلام بعد از این ماجرا هم برای هدایت مردم بسیار کوشید؛ اما نتیجه چندانی ندید. (4*)
نمرود او را از شهر بیرون کرد؛ برای همین با همسرش ساره و برادر زاده اش لوط، سرزمینش را ترک کرد و برای همیشه از میان آنان غایب شد. (5*)
او به شهر ها زیادی سفر کرد؛ اما مردم سرزمین او نفهمیدند که چه نعمت بزرگی را از دست داده اند.
غیبت ولیِّ خدا خسارت بزرگی بود که فقط دل ها آماده و خدایی می توانستند آن را درک کنند.

1: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص 73-71
2: سُوَر انبیا 56-51، شعرا 77-69، صافات 87-83، انعام 82-74
3: سُوَر انبیا 70-56، صافات 98-88
4: سوره ممتحنه 4
5: سُوَر ممتحنه 4، انبیا 71

می توانید فهرست کامل "روایت غیبت انبیا (علیهم السلام)" را ببینید

https://virgool.io/@shia1148/list/cxk1lhousu2d

یا علی...

غیبتامام زمانابراهیم
۱
۰
Asahi
Asahi
Forward To The Break Of Dawn
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید