در شاهنامه سهراب که برای پیدا کردن پدر خود به ایران لشکرکشی می کند. در مرز ایران در کنار دژ سپید با یکی از پهلوانان آن دژ به نام هجیر می جنگد و او را اسیر می کند. گردآفرید زنی ایرانی و جنگاور زره به تن می کند موهایش را زیر کلاه خود پنهان می کند و با او می جنگد و در آخر سهراب کلاه گرد آفرید را در می آورد و متوجه می شود که او زن است .
نهان کرد گیسو به زیر زره /برافکند بند زره راگره
گرد آفرید از مکر زنانه استفاده می کند و از چنگ او فرار می کند و سهراب در همان ابتدای لشکر کشی عاشق این زن می شود ولی او از بالای دژ خطاب به سهراب می گوید : « ترکان ز ایران نیابند جفت»
داستان اینگونه در شاهنامه آغاز می شود :
زنی بود بر سان گرد سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گرد آفرید
زمانه زمادر چنین ناورید
طبق روان شناسی #یونگ “ انسان دارای دو جنسیتی نرینگی و مادینگی است . عنصر مردانه هر زنی در کهن الگو به نام “ آنیموس “ شکل می گیرد که در این داستان درضمیر ناخوداگاه گرد آفرید نمایان می شودو به او انگیزه مبارزه به شیوه مردان را می دهد.
شیده شریفی