sheemA
sheemA
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

امروز من

امروز 12 آذر ماه سال 1401 و ساعت 10 و 14 دقیقه صبح شنبه است. تجریش است و برگ ریزان پاییز. آنهم برگ های درشت و زرد و نارنجی. آنقدر برگ میریزد که فکر میکنم اگر برای پاکسازی، برگ ها را آتش بزنیم، هم گرممان می شود و هم خاکستر برگ ها را راحت تر جمع میکنیم. با وجودیکه حیاط زیاد بزرگ نیست، ولی باز هم پر می شود از برگ و برگ و برگ. هربار به بهانه جمع کردن برگ ها به حیاط می روم، اما فقط رویشان راه می روم و باز برمیگردم داخل. فکر میکنم اگر این برگ ها روزانه چندبار جمع نشوند، تا کجای حیاط بالا می آیند، بعد به خودم میگویم مگر برف و باران است. پنجشنبه میز محل کارم را جا به جا کردم تا مستقیم جلوی باد گرم باشم، کمی بهتر شد ولی خیلی خوب گرم نمی شوم. فکر میکنم شاید زمستان هم از راه نرسد و هوا ازین سردتر نشود، اما خدا کند برف ببارد و باران، ببارد تا آسمان کمی با زمین حرف بزند.

آتش گرممانبرگحیاط
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید