از اول بچگی چیز های زیادی در مورد امام علی(ع) شنیده ایم. شجاعت ها، رشادت ها، زهد، عدالت طلبی و ... همه از ویژگی های تحسین برانگیز امام علی(ع) هستند. در واقع علی (ع) نمونه ی یک انسان کامل است که در اختیار همه ی بشریت و نه فقط مسلمانان قرار داده شده است.
در کل می خواهم بگویم اگر کسی بگوید من امام علی(ع) را تحسین می کنم. حرفش چندان تعجب برانگیز نیست، چون می شود دلایل زیادی برای تحسین کردن امام علی(ع) پیدا کرد.
اما سلسله اتفاقات جالبی در زندگی ایشان اتفاق افتاده که با خواندنشان بیش از پیش ایشان را تحسین کردم. همه ی این سلسله اتفاقات هم حول یک گروه خاصی از مردم می چرخد: خوارج!
احتمالا در کتاب تاریخ در این باره خوانده اید. خوارج جزئی از یاران امام علی(ع) در جنگ صفین بودند. بعد از داستان قرآن به نیزه کردن و مجلس حکمیت، گروهی از یاران امام علی(ع) جدا شدند که بعدها خوارج نامیده شدند. این گروه معتقد بودند «حکمیت» از این جهت اشتباه است که حکومت فقط خاص خداست نه انسان ها و برای حرفشان هم به آیه 57 سوره انعام استناد می کردند که می گوید «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه» (برای توضیحات بیشتر کلیک کنید.)
تا اینجای کار، می شود گفت خوارج فقط یک حزب سیاسی است. یک حزب سیاسی مخالف با حکومت. خوارج معتقد بودند که حکومت کردن بر مردم فقط خاص خداست و اگر قرار است حاکمی انتخاب شود، باید با رای مردم باشد. (دموکراسی!) به همین جهت هم امام علی(ع) را کافر می دانستند و هم معاویه. خوارج به مسجد می رفتند و سعی میکردند سخنرانی امام را قطع کنند و اعتراضات خود به حکومت فعلی را در جامعه علنی کنند.
سهمیه هیچ کدام از خوارج را از بیت المال قطع نکرد؛ زندانی شان نکرد؛ تکفیرشان نکرد و حتی اجازه داد نظریات خودشان را در جامعه بازگو کنند. (آزادی بیان)
کار از آنجا بیخ پیدا کرد که خوارج از یک حزب سیاسی کم کم به یک فرقه ی مذهبی تبدیل شدند. آنها اعتقاد داشتند باید امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه احیا کرد و برای این کار اگر لازم شد دست به شمشیر برند.
استاد مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی(ع) ویژگی های خوارج را چنین می شمارد: (نقل به معنا)
در این شرایط بود که امام علی(ع) تصمیم به مبارزه با خوارج گرفت. ایشان در این مورد می فرمایند: (خطبه 92 نهج البلاغه)
چشم این فتنه را من در آوردم که غیر از من احدی جرئت چنین کاری نداشت.
چرا کسی جز امام علی(ع) نمی توانست استارت مبارزه با خوارج را بزند؟
همانطور که قبلا اشاره کردیم. خوارج به ظواهر دینی بسیار پایبند بودند. پیشانی های پینه بسته آنها، لباس های زاهدانه و زبان های دائم الذکرشان، دل هر مسلمانی را به تردید و شک وا می داشت و این است که امام علی (ع) را بخاطر مبارزه با چنین مردمی تحسین می کنم.
در دوره های بعدی در بین همین افراد خشک مذهب که روح خوارج در بینشان بود تغییراتی رخ داد. آنها که در ابتدا فداکار و جنگجو بودند و به امر به معروف و اعتراض علیه حاکمان وقت می پرداختند، رفته رفته محتاط تر شدند و شمشیر هایشان را کنار گذاشتند. به جای امر به معروف و نهی از منکر صاحبان قدرت که خطرناک بودند، به تکفیر سایر مردم پرداختند.
یکی را گفتند منکر خدا، دیگری را گفتند منکر معاد، سومی را گفتند منکر معراج جسمانی و چهارمی را گفتند صوفی،پنجمی را چیز دیگر و همین طور الی آخر. به طوری که اگر نظر این احمقان را ملاک قرار دهیم هیچوقت هیچ دانشمندی مسلمان نبوده است.
بو علی سینا در مورد تکفیر شدنش توسط گروهی از خوارج می گوید:
کفر چون منی گزاف و آسان نبود محکم تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر یکی چو من و آنهم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود
استاد مطهری یک جمله ی طلایی می گوید:
خوارج شعارشان از بین رفته و مرده است اما روح مذهبشان کم و بیش در میان بعضی افراد و طبقات زنده و باقی است.
هنوز هم خوارج هستند و هنوز هم زیادند کسانی که دست و دلشان برای مبارزه با خوارج بلرزد...!