بین هزاران آداب و رسوم رایج بین ما ایرونیا، تعارف میتونه با اختلاف زیاد رتبهی اول دست و پاگیرترین و بیفایدهترین رفتار رو از آن خودش کنه. قطعا خیلی وقتا برامون پیش اومده که توی شرایطی قرار میگیریم که خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا غیرآگاهانه شروع به تعارف کردن یا به اصطلاح «تعارف تیکه پاره کردن» میکنیم. زیاد پیش میاد که آمادهی پذیرش مهمان نباشیم، ولی فرهنگمون حکم میکنه که تعارف کنیم ولی نکته مهم اینجاس که از طرف مقابل انتظار داریم که تعارف ما رو جدی نگیره و درخواستمونو رد کنه! در بیشتر موارد دوست نداریم غذامونو با کسی تقسیم کنیم، ولی اگه نکنیم دیگران پیش خودشون چی فک میکنن؟! از اینکه در نظر دیگران خسیس به نظر برسیم، میترسیم و ناچارا تعارف میکنیم. بیشتر اوقاتم تعارفهامون همونطور که انتظار داریم پاسخ منفی میگیرن. اما وای از اون وقتی که طرف مقابل نخواد قوانین مربوطه رو رعایت کنه و تصمیم میگیره تعارف ما رو بپذیره. اونوقته که در توصیف چنین وضعیتی میتونیم بگیم «تعارف آمد نیامد داره!» و توی دلمون زمین و زمانو فحش بدیم.
اگه بخوایم یکمی دقیقتر به این مساله نگاه کنیم، تعارف در لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین به «اظهار آشنایی کردن، پیشکش دادن و خوشآمد گفتن» معنی شده. خود کلمه تعارف هم ریشه عربی داره ولی معنی دقیقترش توی فرهنگ ما «اغراق کردن در ادای احترام و سپاسگزاری از طرف مقابله». تعارف به این معنایی که ما ازش استفاده میکنیم، هیچ معادل انگلیسی و غیره نداره. خب دلیل سادهاش هم اینه که تعارف یه رفتار فرهنگی مرسوم بین ایرونیا و اگه کمی گستردهتر نگاه کنیم، فارسی زبوناست. تعارف جزئی از فرهنگ ما شده و ریشهاش برمیگرده به سالیان بسیار دور در زمانایی که فرهنگ تعریف و تمجید و مدیحهسرایی ادیبان و شاعران در دربار پادشاهان رواج داشته. بسیاری از جامعهشناسان معتقدن که این ادبیات بعد از مدتی بین مردم کوچه و بازار همه گیر میشه و تبدیل به یه عادت و جزئی از فرهنگ ایرونیا میشه. برخی هم این نداشتن صراحت در کلام رو به ادب و نجابت ایرونیا و تلاش برای احترام متقابل، تعبیر میکنن.
پس به طور کلی میتونیم رفتارایی رو تعارف بدونیم که معمولا برای ادای احترام به دیگران انجام میشن، ولی ممکنه دروغین باشن. این بخشش برامون مهم نیس، چون ما واسه هر شرایطی بیشتر از یه مدل تعارف برای تیکه پاره کردن داریم. وقتی تو ماشین روی صندلی جلو میشینیم، برمیگردیم و از پشت سریا به خاطر اینکه پشتمون رو کردیم معذرت خواهی میکنیم. مبااادااا وقتی پشتمون رو به اونا قرار گرفت، مقام و مرتبهشون خدشهدار بشه. البته اونا هم کم نمیذارن و در جوابش با "اختیار دارید، راحت باشید، گل پشت و رو نداره!" تعارفمونو جواب میدن. وقتی برامون مهمون میاد تعارف میکنیم، وقتی با آدمای جدید روبه رو میشیم تعارف میکنیم. حتی در مواردی دیده شده که وقتی میخوایم بچمونو معرفی کنیم با "غلام شماست! ، کنیزتونه!" شروع میکنیم تا ارج و منزلت طرف مقابل رو به حد انفجار برسونیم و بچه خودمونو که به اندازه یه بز کوهی براش ارزش قائل نیستیم، خوار و خفیف میکنیم. یا یه درجه از این هم بالاتر، شال و کلاه کردیم بریم گردش و ناگهان دم در خونه با شخصی آشنا مواجه میشیم، اونوقته که با یه حرکت متحیرالعقول و اصرار بر اینکه "بفرمایید در خدمت باشیم!!!" طرفو به خونه دعوت میکنیم! و وای از اون روزی که طرف تعارفمونو جدی بگیره.
چه قبول داشتهباشیم چه نه، تعارف در اکثر مواقع دروغ و تظاهره. دروغ و تظاهر به مودبانهترین شکل ممکن. چه نیازی به این رفتارا هست وقتی هر دو طرف میدونن که تعارف یه رفتار تزئینی و پذیرفتنش کار نادرستی هست؟ بیاین کمی عمیقتر بهش نگاه کنیم. تاحالا به این فک کردین اگه تعارف از زندگیامون حذف بشه، چه اتفاقی در روابطمون رخ میده؟ هرچقدرم از این رفتار مرسوم بدمون بیاد، فکر نمیکنم بتونیم سطحی ازین سوال بگذریم. تعارف جزئی از یک کل هست، جزئی از یک فرهنگ، جزئی از یک واقعیت اجتماعی در ایران. اینکه چرا تعارف به مرور زمان پدید اومده و هنوزم حفظ شده خیلی جالب توجهه. به هر حال یه فایده و کارکردی داشته که بعد از سالها گذر زمان همچنان مورداستفاده قرار میگیره. کم نداشتیم آداب و رسومی که با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده شدن. پس داره به یه نیازی پاسخ میده که تا الان دووم آورده! و اون نیاز چیه؟ خیلی از روانشناسان و جامعهشناسان این موضوع رو به صورت آکادمیک و علمی بررسی کردن و به این نتیجه رسیدن که تعارف کردن ثبات و امنیت رو در روابط اجتماعی حفظ میکنه. شما نمیتونین توی ایران یه سری از مسایل رو رک بگید. چون رک گویی منزلت اجتماعیتون رو کم میکنه. پس تعارف در واقع یه حالت چونهزنی در روابطه. توی همه جوامع هم یه ردی ازش وجود داره و بهش «politeness یا ادب» میگن. ولی در ایران و حتی افغانستان حد این موضوع فراتر از این حرفاس. به همین دلیل یه واژه رو بهش اختصاص دادن. واژه تعارف!
حالا چرا امنیت به روابطمون میده؟ یکی از دلایلش میتونه جامعه سلسله مراتبی و نابرابری حاکم باشه که از قرنها و دههها با ایرونیا همراه بوده. همون فرهنگ ارباب و رعیتی. اینکه مردمان ما از گذشته تا الان در روابطشون برابری رو حس نکردن. همیشه یه نفر در رابطه بالاتر، سرتر و به اصطلاح ارباب بوده و یه نفر پایینتر از اون. ما از خانها و خانزادهها در مقابل رعایا کم نشنیدیم. در اصل این رتبهبندی اجتماعی در جامعه، تعارف رو شکل داده و حالا کاری که تعارف میکنه چیه؟ این رتبه بندی اجتماعی رو همچنان سر جای خودش باقی میگذاره، اما افراد رو در یه شرایطی قرار میده که هر دو به جایگاه یکسان و برابر برسن. وقتی که تعارف میکنیم، در واقع منزلت طرف مقابلو بالا میبریم و خودمونو پایین میاریم. و توی این قرارداد نانوشتهی فرهنگی اون فردی هم که منزلتش بالا رفته، ارزش و منزلت ما رو بالا نگه میداره و به عبارتی جواب تعارفمون رو میده. تعارف همون تملقه که با گذشت زمان شکل متعارفتری به خودش گرفته...
یکی دیگه از کارکردهای مهم تعارف حفظ ظاهره. ما ایرونیا انقد واسمون مهمه که جلوی بقیه حتی افراد ناشناس حفظ ظاهر کنیم که علایق و نظرات واقعی خودمون و خونوادمون برامون مهم نیس. بخش مهمی از فرهنگ تعارف، البته از نوع بیجا و کاذبش ریشه در تربیت کودکیمون داره. همون وقتی که پدر و مادرا میگفتن: «توی مهمونی، وقتی میوه تعارف کردن، موز برندار که فکر نکنن نَدید بَدیدیم! شیرینی تعارف کردن، فقط یکی بردار! تا دوباره نگفتن بفرمایید، دست به چیزی نزن!» مدام نمایش و تظاهر... ما با همین فرمون جلو میریم و بزرگ میشیم. میریم توی جامعه، بلد نیستیم حرفمونو بیان کنیم و نظرمونو ابراز کنیم. گاهی اینقدر این تعارفات در وجود بعضی افراد ریشه دار میشه، بسته به نوع تربیت و اصولی که خونوادههاشون بهش پایبند بودن، که سر مسائل خیلی حیاتی و مهم هم دست از تعارف کردن برنمیدارن. تو خواستگاری تعارف دارن با طرف مقابل، با «من بمیرم، تو بمیری» وارد رابطه زناشویی میشن، باز هم نمیتونن خواست واقعیشون رو به طرف مقابل بگن. اینجاهاس که تعارف به یه رفتار خطرناک غیرکارکردگرایانه تبدیل میشه.
پیشنهاد من اینه که همگی به این موضوع فک کنیم که اگه مثل آدمیزاد راه بریم و مدام به هر در و دیوار و پنجرهای که میرسیم، 2 ساعت نایستیم و اصرار نکنیم که همراهمون جلوتر از ما بره، آسمان به زمین دوخته میشه؟ وقتی به مهمونی خونوادگی میریم و کسیو میبینیم که تاثیر و اهمیت بود و نبودش در زندگی ما با تاثیر شارژر موبایل تو زندگی اسب آبی برابری میکنه، اگه بهش نگیم "وااای، دلم برات تنگ شده بود"، "صد سال به این سالها" چی میشه؟ چه نیازیه به کسی بگیم چاکر یا مخلصشیم، در حالی که در واقعیت تره هم براش خرد نمیکنیم؟
نظر شما درباره تعارف چیه؟ شما هم تعارف کردن رو یکی از ویژگیهای مثبت فرهنگ ایرونی میدونین یا نشونه دورویی و چاپلوسی؟