همه مطالب خوب و خوندین ولی یه سریاشون خوندنی تر! سالیان ساله که به عناوین مختلف، دوستان متخصص در حوزه محتوا، یک سری پارامترها رو برای یه محتوای با کیفیت معرفی و بررسی کردن.
اما حالا و در آخر سال 2021، یه محتوای خوب باید این خصوصیات رو داشته باشه. سختش نمی کنم و یه راست میرم سر اصل مطلب، با من بخونید و همراه باشید.
محتوایی خوب و کاربردیه که از اول دغدغهها رو مطرح کنه و جوابشون رو در اختیار مخاطب بزاره؛ مطلب رو نپیچونینش.
عزیزان! نوشتن حمد و ثنای خداوند عزوجل و توانا، شاید ثواب داشته باشه ولی مشکل کاربر رو حل نمیکنه.
تصور کنید در به در دنبال یه مطلب خوب درباره ضد یخ میگردین و بیشتر مطالب فقط با تکرار شروع و با تکرار تموم میشن. یعنی اینجور مواقع آدم حاضره بره یه شیمیدان پیدا کنه تا قضیه ضد یخ رو از اول براش بشکافه ولی این مطالب رو نخونه!
دلبندم! بدان و آگاه باش که درسته که موظفی از کلمات کلید اصلی، اولیه، ثانویه و اخرویه استفاده کنی ولی اولا که قرار نیست محتوا رو فدا کنی و دوما، یک کم که با کلمات بازی کنی، دستت میاد و آخرشم خودت از نتیجه کیف میکنی!
تنها جایی که میشه به گذشته برگشت و اشتباهات رو درست کرد؛ ادیت مطالب وبلاگ و سایته!
هر از چندگاهی برید و مطالبی که قبلا نوشتید رو اگر دسترسی دارید؛ بازبینی کنید و اگرم که ندارید؛ بخونید و عبرت بگیرید. به خدا اصلا باورتون نمیشه که اونارو شما نوشتین! دیگه خودتون میدونید که این بازبینی چه تاثیرات مثبتی میزاره و جدای از اون، واقعا باعث اصلاح سبک نوشتاریتون میشه.
کلا قانون طبیعت اینه که بعد از یه مدتی که یه کار رو انجام میدی؛ حس گندگی و ارشدیت تمام وجودت رو فرا میگیره و غافل از این میشی که شیرین یه چند سالی عقبی. با کمال احترام، الانم نمیفهمیش، چند وقت بعدش میگیری چی بودی : )
یادتون نره، همیشه باید یاد گرفت، مطالعه کرد، منعطف بود، نکات رو شنید و به کار گرفت؛ این قضیه هیچ نقطه اشباعی نداره و هر کی که فکر کرد که دیگه چیزی برای یاد گرفتن براش وجود نداره؛ محکوم به شکسته!
تکرار افعال تو یه پاراگرف سمه چه برسه تو یه خط. قبول دارم خیلی جاها به چشمت نمیخوره یا اصلا راهی نداری ولی واقعا این تویی و این هنر و تخصص نویسندگیت که باید یه فکری به حال این معضل بکنی.
میتونی مقاله رو یه بار بنویسی و یه بار دیگه برگردی و از اول بخونیش. هم ذهنت بازتر شده و هم عبار ها رو بهتر بازنویسی میکنی.
غلط املایی خیلی مخیه و با این که منم به عنوان یه نویسنده میدونم که خیلی وقتا واقعا از دست آدم در میره ولی وقتی خواننده باهاش مواجه میشه، حسی از آماتور بودن نویسنده بهش دست میده به این خاطر اگر جای گنج هم اون وسط نوشته باشی، بهش توجه نمیکنه.
سرتو درد نیارم؛ میباشد، می نماید، گشتن، گردیدن غلطن.
مورد بررسی قرار میگیرد، غلطه و بررسی میشود درسته.
به همین خاطر (در کمال تاسف)، غلطه و به همین دلیل درسته.
از این افعال و عبارتای اینجوری استفاده نکنید.
در ضمن، جالب است بدانید و همانطور که بالاتر گفتیم هم نسبتا عبارتای سمی هستن. تا جای ممکن ازشون استفاده نکنید.
طومار ننویسین. تو هر سه خط یه اینتر بزنید و بیاین پایین. هم خدا راضیه هم خواننده.
مشت اول و مشت آخر، سرنوشت هر مسابقه رو مشخص میکنن. مقدمه یه دلیل برای ادامه مطلب به خواننده میده و موخره، اون حس مثبتی که در خواننده شکل گرفته رو تثبیت میکنه. در نتیجه وادارش میکنه که یه واکنشی نسبت به اون نشون بده.
حجت رو تو این مطلب تموم کردم. با رعایت این نکات، 80 قدم اول رو برای نوشتن یک مطلب خوب برمیدارین. دیگه اون 20 قدم باقی مونده هم بسته به استراتژیهای سازمان و نوع مطلب مشخص میشه.
در آخر یادت نره که کوتاه بنویس، حال خوبت رو منتقل کن، هی بنویس و پاک کن؛ اشکالی نداره که!
راستی! ساده و خودمونی اما در راستای لحن سازمان هم بنویسی، دیگه خیلی فرشتهای، یه فرشته قلم به دست : )
نظرتو اینجا یا تو لینکدین من بهم بگو و تو تکمیل این لیست به من کمک کن.