سروصدا به جزء جداييناپذير از زندگي در شهرهاي بزرگ تبديل شده است. تمركز جمعيت و خودرو در كلانشهرها و فشرده شدن فضاهاي شهري باعث شده تا آلودگي صدا به عنوان يك آلاينده هميشگي در محيطهاي شهري، آرامش شهروندان را بر هم بزند. با تمام اينها اما آلودگي صوتي به عنوان آلايندهاي فراموش شده اغلب پس از ساير آلودگيهاي زيستمحيطي همچون آلودگي هوا، آب و خاك مورد توجه قرار ميگيرد. آلودگي صوتي يكي از مهمترين آلايندههاي زيستمحيطي هست كه سهم بسزايي را در ايجاد مشكلات مختلف بهداشتي و اجتماعي در شهرهاي بزرگ صنعتي دارد. متاسفانه علاوه بر عوارض منفي جسمي مواجهه مداوم با سر و صدا، بررسيها درباره تاثير آلودگي صوتي بر روح و روان افراد به خصوص افزايش جرم و خشونت در جامعه حاكي از اهميت اين آلاينده نامريي و تشديد پيامدهاي مخرب ناشي از آن هست. تحملپذيري نسبت به آلودگي صوتي در نوع خود موضوعي قابل توجه است؛ شايد بتوان واكنش سيستم ادراكي و حسي انسان نسبت به «آلودگي صوتي» را به عنوان يكي از مهمترين تاثيرات منفي انطباقپذيري تدريجي در برابر آلودگيهاي زيستمحيطي برشمرد؛ به اين دليل كه آلودگي صوتي تا حد زيادي بستگي به صداي پسزمينهاي دارد كه در محيط موجود است. به عنوان مثال در شهر تهران مردم صداي بيشتر از 75 دسيبل را آلودگي صوتي ميدانند در حالي كه در شهرهاي كوچكتر و روستاها صداي بيش از 55 دسيبل هم از نظر مردم آلودهكننده است به عبارت دقيقتر مردم تهران صداي بين 55 تا 75 دسيبل را به نوعي تحمل ميكنند كه اين امر تا حدود زيادي از سازگاري تدريجي نشأت ميگيرد. اين وضعيت به ويژه در مورد كساني كه در نزديكي بزرگراهها زندگي ميكنند و در معرض آلودگي صوتي دايمي قرار دارند، صادق است. اين افراد تدريجا با آلودگي صدا سازگاري پيدا ميكنند اما در قبال اين انطباق تدريجي به مرور زمان دچار مشكلات جسمي(آسيب سيستم شنوايي) و روحي ميشوند.
.در شهر تهران بالغ بر ٦٠ بزرگراه وجود دارد كه تردد خودروها آلودگي 75 تا 85 دسيبل در آنها ايجاد ميكند، لازم به اشاره است كه حدود مجاز آلودگي صوتي براي پهنههاي مسكوني در روز 55 دسيبل و شب 45 دسيبل است، بنابراين توجه به عوارض مواجهه با آلودگي صوتي و پيشبيني راهكارهاي كاهنده سروصدا مانند استفاده از سدهاي آكوستيكي، معاينه فني خودروها، جلوگيري از تردد خودروهاي سنگين در مناطق مسكوني در شب، استفاده از پوشش گياهي و آسفالتهاي متخلخل و عايقبندي ساختمانها ميتواند تا حدود زيادي از ميزان اين آلاينده در شهرهاي بزرگ بكاهد. خوشبختانه تصريح ماده ٢٩ قانون هواي پاك و آييننامه اجرايي آن- كه اخيرا ابلاغ شده است- مبني بر تكاليف دستگاههاي اجرايي ذيربط همچون وزارت كشور براي تكميل طرح جامع مديريت آلودگي صدا در كلانشهرها، نيروي انتظامي براي وسايط نقليه فاقد گواهي معاينه فني و اخذ جرايم از وسايط نقليه واجد آلودگي صوتي، وزارت راه و شهرسازي براي تدوين ضوابط كنترل و كاهش آلودگي صدا در ساختوسازها و پروژههاي عمراني داخل محدوده شهرها و نهايتا سازمان حفاظت محيط زيست براي پايش و شناسايي منابع و كانونهاي آلودگي صدا مطابق حدودمجاز و برخورد با متخلفان، نقطه عطفي از منظر قانوني در زمينه مقابله با آلودگي صوتي محسوب ميشود. با اين حال ناگفته پيداست وضع قوانين براي كاهش آلودگي صدا به تنهايي كافي نيست بلكه آنچه اهميت دارد قابليت اجراي اين قوانين در كشور هست. از اين رو بدون پايبندي دستگاهها به اجراي قوانين و همراهي مردم، امكان كنترل و مديريت اين آلودگي ميسر نخواهد شد